eitaa logo
🇮🇷 کانال شعر وادب #ایران_من 🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
40 فایل
🔹به نـام خـداوند #شعــــرو_ادب که با واژه بخشیده جانها به لب #دانشکده مجازی ✅ درح #اشعار از شعرای #ایران_زمین درمناسبت های مختلف ، همراه با #تقویم_روز و حافظ خوانی #شعرکودک و #آموزش #شعر آیدی مدیر👈 @shiriwatch و ادمین 👈 @Sabershiri آیدی کانال ⤵⤵
مشاهده در ایتا
دانلود
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیدمحمدرضا کردستانی معروف به میرزاده عشقی (زادهٔ ۲۰ آذر ۱۲۷۳ در همدان – ترور در ۱۲ تیر ۱۳۰۳ در تهران) شاعر، روزنامه‌نگار، نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریهٔ قرن بیستم بود. وی با وجود طول عمر کوتاهش از جمله مهم‌ترین شاعران عصر مشروطه به‌شمار می‌رود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی می‌دانند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
شنیدم نویسنده ای در قدیم نویسنده پاک رأی و حکیم گزیده یکی چامه، انشا نمود شه عصر از آن نامه رسوا نمود گرفت آن هجانامه، آنسان رواج که شه را درون شد، به سر بیم تاج بفرمود کآن نامه ها سوختند لب آن نویسنده را دوختند بر شه بسی نامه، آتش زدند بدش آتش قهر، آبش زدند قضا را در آن دم، یکی تند باد به دامان شه، مشتی آتش نهاد شه از آن بلا، راه رفتن گرفت ولیکن یکی میخش، دامن گرفت مر آن شاه را میخ، بر تخت دوخت نگهداشت تا آن که، بر تخت سوخت سراپرده و تخت شه هر چه بود گرفت آتش و زور آتش فزود به ده ثانیه یکسر، آن بارگاه بیفتاد در چنگ آتش چو شاه به فکر شه آنگه نبد هیچ کس تمامی به فکر خود از پیش و پس کس از خویش، بر شه نپرداختی در آن دم کسی شاه نشناختی بر مردم آن روز سخت و سیاه همه گونه بد فکر، جز فکر شاه زبانه کشان آتش، از قول شاه چنین ز آن نویسنده بد عذرخواه: که گر نامه های تو افروختم به جبرانش این بس، که خود سوختم اگر دوختم من، لبانت به سیخ کنون دوختم، جان خود را به میخ! نویسنده بر هر که، آهش گرفت شه ار بود بر تخت، آتش گرفت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
دلبرا! ای که ترا طبع سخن‌پرور من! مهربان کرد که دستی بکشی بر سر من سکه ای را که (پری) لطف نمودی برسید ای پری روی و پری خوی و پری پیکر من تو خودت نیز پری هستی و بهتر، زیرا عوض این پری آن به که خودآئی بر من از پری بودنت آنقدر به من معلومست که مرا بینی و خود غائبی از منظر من گرچه من سایه تو نیز ندیدم لیکن، باز هم کم نشود، سایه تو از سر من   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدرضا کردستانی» معروف به «میرزاده عشقی» است؛ یکی از سیاسی‌ترین نویسندگان و شاعرانِ تاریخِ ادبیاتِ ایران‌زمین که به دلیلِ شجاعتِ بسیار زیادش در بیانِ مسائل و مشکلاتِ کشور در اوجِ جوانی و در سنِ سی سالگی از سویِ افرادی به ضربِ گلوله در منزلش ترور شد. مرگِ عشقی از آن زمان تاکنون به یکی از نمادهایِ آزادیِ بیان در دوره‌هایِ مختلف تبدیل شد. مزار او در ابن بابویه و در گوشه‌ای متروک (در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروز) قرار دارد. این شعر معروف بر کنار سنگ قبر وی حک شده‌است: خاکم به سر، ز غصه به سر خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟ من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم معشوق عشقی ای وطن ای مهد عشق پاک ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم شعری که می‌شنوید، یکی از چندین و چند شعر ماندگار عشقی با مطلع وطن است که رشید کاکاوند بخشی از آن را دکلمه کرده است. یادش گرامی🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
ضیاء الواعظین، آن رند جیغو زده پشت تریبون، پاک وارو برای خاطر هم مسلکانش به پا بنموده، فریاد و هیاهو به قانون اساسی پشت پا زد برای خود نمائی، نزد یارو بگفتا من نخواهم خورد سوگند که بر هوچیگری بگرفته ام خو خدا رحمی، به قشقائی نماید ز دست این وکیل لوس پر رو ولی بعد از دو روز، آخر قسم خورد چه بود آن وضع و این صورت تو برگو؟ گمان دارم نخست این سید لات برای پول می کرد، این هیاهو چو پولی دید نبود در میانه بزد پشتک ز بعدش چند وارو نباشد چون عقیده، این چنین است! چنین اشخاص را نامند پر رو به مثل او بود «یعقوب » ناچار که با شمر است، حالا هم ترازو ز صحن مجلس شورای ملی چنین مخلوق، باید کرد جارو ‌🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷    (    ╰┈➤  @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️