eitaa logo
اشعار زیبا
748 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
139 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
⁨⁣صبح یعنی🍂🌾 فراموش کن، طوفانِ سخت دیشب را و نگاه کن که خورشید امروز، چه زیبا لبخند می‌زند به تو🍁🍃 سلام✋ روزتون زیبا🌼💐 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
⚫️ ألسَّلاَم ُ‌عَلَيک ِ‌يَافَاطِمَة َ‌المَعصُومِة 🔹بی سبب نیست شما جلوه‌ی اسرار شدی 🔹اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی 🔹می‌شود بی تو امور شدنی، ناشدنی 🔹می‌شود با تو همه ناشدنی‌ها، شدنی ▪️فرا رسیدن رحلت جانسوز بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) تسلیت باد وفات حضرت معصومه(س)🥀 ڪریمه اهل‌بیٺ🍃 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ز تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نـرسيديم و نديديم تو را   روزي مـا فـقـرا شـربـت وصل تو نبـود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را   شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني! در جواني که دويديم و نديديم تو را   چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را   گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را   سعي کرديم شبي خواب ببينيم تورا سحر از خواب پريديم و نديديم تو را   مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را   فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بريديم و نديديم تو را   لاقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم تابگوییم: رسیدیم و ندیدیم تو را 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ باز هم جمعه شد و قاسمِ دیگر دادیم باز هم یک خبر تلخ به رهبر دادیم رفت از بین رفیقان وطن یک سرباز باز هم هدیه به مهدی(عج) گلِ پرپر دادیم 🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯 🌹شهادت دانشمند هسته‌ای‌ دکتر محسن فخری زاده راخدمت آقاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،رهبرمعظم انقلاب وملت شهیدپرورایران تسلیت عرض ‌می‌کنیم🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم الله المنتقم، بغضم این ابیات شد: مخواه تا بنویسند ناتوان بودیم فقط دو تا لب خالی و یک دهان بودیم مخواه تا بنویسند اهل ترس شدیم مخواه تا بنویسند سر گران بودیم کنون که حرف درشتی زدند، حرف بزن مخواه تا که بگویند بی‌زبان بودیم شکسته‌اند سبو را، سبویشان بشکن مخواه تا بنویسند رایگان بودیم در آبسرد فرو ریخت کوه غیرتمان فریب‌خورده نیرنگ ناکسان بودیم به سربه‌زیری عکس شهید خیره بمان نگاه کن که ببینی چه بی‌نشان بودیم قلم بگیر و به ما تیغ انتقام بده نشان دهیم چنانیم و آنچنان بودیم  بخواه خون بدهیم و نشانشان بدهیم اگرچه تنها بودیم، قهرمان بودیم».  اشعار حسین صیامی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سواری بر زمین افتاد و اسبی در غبار آمد  غروب از جاده دردا باز اسبی بی‌سوار آمد بَرَد چون عشق دل، جز باختن راهی نمی‌ماند سواران را بگو جز تاختن راهی نمی‌ماند   جراحت‌ها به تن‌ها جامه دیدار می‌دوزد بکش ما را ز خون‌ ما چراغ لاله می‌سوزد  بکش ما را که با خون زنده است این باغ بارآور  خوشا در خون طپیدن، الأمان از مرگ در بستر  خضابی خوشتر از خون نیست مردان خدایی را  ببین در قتلگه سیمای عقل کربلایی را  کفن خون باد مردان را و تقدیر معین باد  چراغ عقل ابراهیم‌ها در شعله روشن باد  خوشا عقلی که در صفین با کرّار همراه است خوشا عقلی که می‌ماند خوشا عقلی که جانکاه است   ز جان تن می‌زند تا خون دهد بستان ایمان را  که تا روشن نگه دارد چراغ عقل انسان را   خدایا یال اسبان مدتی شد خون نمی‌بیند  بیابانها خیابان‌های ما مجنون نمی‌بیند خوشا با سر اشارات شهیدان بر سر نیزه  کلام این است و فقه این است خون بر منبر نیزه  ببین در کربلا در جوش، بحر خون خوبان را  چه فخری برتر از خون، چهرةگلگون خوبان را  چرا تن می‌زنی از عقل ای جان تشنه خون باش  اگر لیلی شناسی رو به صحرا آر ! مجنون باش  به شور این رودها تا ساحل موعود خواهد رفت  نترس از سد و صخره عاقبت این رود خواهد رفت  یکی بر ره نشسته صخره‌واری تا که ره بندد  شهیدی غرقه در خون بر خیال صخره می‌خندد  اگر کشتیست عاشورا، در این خون غرقه باید زیست  ببین چشم شهیدان را، به جز خون هیچ راهی نیست حسین ای نوح! ای کشتی! مرا هم غرقه در خون کن  به خون قربانیان را از غل و زنجیر بیرون کن  بخوان تا عزم سر از گریه شبگیر بردارد  پدر بر خاک افتاده پسر شمشیر بردارد  هلا زین دم به جز خون، هیچ حرفی با منافق نیست  گلوی زخم ما را دیگر آن گفتار سابق نیست   دگر حرفی نمانده گفتگوی آخرین خون است  بمان تا حرف آخر، خون جواب داغ این خون است اشعار علی محمد مودب ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا و چرا و چرا می‌کُشند؟ به جرم صدا، بی‌صدا می‌کشند بگو تا به کِی تا به کِی تا به کِی در این کربلا مصطفی می‌کشند؟ نمی‌میری ای نور! ای زندگی! اگر مرده ‌دل‌ها تو را می‌کشند اگر چه به اصرار و انکارشان تو را بارها بارها می‌کشند کنون بذر خورشیدها خون توست چه باکی اگر شعله را می‌کشند هوای نفس‌های مایی هنوز اگر چه تو را بی‌هوا می‌کشند چنین بوده آیین تاریکشان که خفاش‌ها روشنا می‌کشند شکستیم و آغاز روییدنیم که ما را برای بقا می‌کشند... شهادت چه جانی به ما داده است که ما زنده هستیم تا می‌کشند اشعار علی داوودی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》