میتونه شفاعت بکنه.mp3
8.81M
بازم از تو سوریه شهید آوردن😭
🎤 کربلایی سیدرضا_نریمانی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 🌷
#شهید_میلاد_حیدری💔
♥️•••|↫ #شهــیدانه
♥️•••|↫ #مکتب_الشهدا
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#جوانی
جاده ی لغزنده است ...
#امام زمانت را بشناس !
تا بی خطر طی کنی
این راه #ناهموار را ... .
#مرحوم_حاج_سید_ابوالفضل_موسویان🕊🌷
#اُرشُدنا_اِلَی_الطَریق_یَرحَمَکُمُ_الله...🌹🍃
#صلوات_و_سلام 🌹🍃
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🌷🕊
#خدایا_به_امید_تو 🌺🍃
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
https://eitaa.com/ashegane_12
🌷 #هر_روز_با_شهدا
شهید بزرگوار ابراهیم محبوب عزیز❤️
دوربین_خدا
🌷سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمیخوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه میکنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه میکنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچههای تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟
🌷....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبهها را مگر چه کسی میبیند؟ آدمهایی مثل خودت. ولی با اینحال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما میدانی که سالهاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که میخواهی زندگی میکنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکردهای؟ این فکر مرا اذیت میکند که چرا بندههای خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه میکنم!
🌹خاطره ای به یاد شهید ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله
راوی: رزمنده دلاور غلامرضا سالم
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهید
https://eitaa.com/ashegane_12
سـر جلوتر ز تن آمد که سلامی بدهد...
صَلی اللهُ عَلیـکــَ یٰا مَظلـوم، یٰا اَباعبـدالله...
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
https://eitaa.com/ashegane_12
چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد.
گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
📚 خاطره ى شهید محمدرضا عسگری از كتاب
پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهادت
#ایران
https://eitaa.com/ashegane_12
#چقدر_مدیونیم...!!
🌷محل کارمان نطنز بود و خانههایمان، اصفهان. دو_سه نفر بودیم که هیچ کدام ماشین نداشتیم، به جواد میگفتم بیا با اتوبوس برویم، تاکسی خیلی طول میکشد تا پر شود. میگفت: من با اتوبوس نمیآیم، این بیبندوباریها را که میبینم حالم بهم میخورد. میگفتم: صندلی جلو مینشینیم. میگفت: آنجا هم یک وقت راننده آهنگ میگذارد و بحثمان میشود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم جواد محمدی
#ایران 🇮🇷
#ارتش_قهرمان
#وعده_صادق
#سید_هاشم_صفی_الدین
#یحیی_سنوار
#سید_حسن_نصرالله
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
https://eitaa.com/ashegane_12
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: اجازه بده خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه. کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یک فرمانده لشکر....
🌹خاطره ای به یاد سردار خیبر شهید معزز محمدابراهیم همت
#ایران 🇮🇷
#ارتش_قهرمان
#سید_هاشم_صفی_الدین
#سید_حسن_نصرالله
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
https://eitaa.com/ashegane_12
🌷فکر میکردم پسرم یک رزمنده ساده است. برای دیدنش رفتم منطقه. دیدم مورد رجوع و احترام همه است. شب جای خواب مرا آماده کرد و رفت. نماز صبح که بیدار شدم دیدم با پوتين کنار در سنگر خوابیده! صبح طاقت نیاوردم. خودش که چیزی نمیگفت! از یکی پرسیدم: ببخشید آقای عباسی چه کاره است؟ با تعجب گفت: فرمانده گردان حضرت رسول (ص)!
🌹#شهید_امان_الله_عباسی
#ایران 🇮🇷
#ارتش_قهرمان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
https://eitaa.com/ashegane_12