آدم که سعی کردکمی منضبط شود مفعول وفاعلات وفعل اختراع شد! «یک دست جام باده ویک دست زلف یار» اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد!!! #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

عشق مدت هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

رنجورم و با تاب و توانی که ندارم دلتنگ توام، ای تو همانی که ندارم... #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

بخند تا بنشانی باز ، کنار چایی من قندی... #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد... #حامد_عسکری شعرخوانی حامد عسکری 💟 @asheghaaneh

دیر کردی نیمه ی عاشق ترم را باد برد!.. #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

رنجورم و با تاب و توانی که ندارم دلتنگ توام، ای تو همانی که ندارم... #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

چای دم کن، خسته‌ام از تلخیِ نسکافه‌ها چای با عطر هل و گل‌های قوری، بهتر است من، سرم بر شانه‌ات؟ یا تو سرت بر شانه‌ام؟ فکر کن خانم، اگر باشم، چه جوری بهتر است؟ #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

از عکس تو و بغض همین قدر بگویم: دردا که چه شب ها... که چه شب ها... که چه شب ها... #حامد_عسکری #شب_بخیر 💟 @asheghaaneh

موهای تو خرمایی و شهر دل من بم آشفته نکن موی، که بم زلزله خیز است! #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

* هیچ کس از عشق، سوغاتی به جز دوری ندید... #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh

مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دل‌های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر #حامد_عسکری 💟 @asheghaaneh