#تشرفات #ویژه_جمعه_ها
#حکایت_وصل_مهدی_عج🌴
💥علامه نورى در كتاب «نجم الثّاقب» نقل مىكند:
سيّد جعفر پسر سيّد بزرگوار سيّد باقر قزوينى كه داراى كرامات بود، گفت: من با پدرم به مسجد سهله مىرفتيم، نزديك مسجد سهله كه رسيديم، به پدرم گفتم: اين حرفها كه مردم مىگويند، هر كس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود حضرت «ولىّ عصر» (عليه السّلام) را مىبيند، معلوم نيست اصلى داشته باشد! پدرم غضبناك شد و گفت: چرا اصلى نداشته باشد؟ اگر چيزى را تو نديدى! اصلى ندارد؟ و مرا بسيار سرزنش كرد، به طورى كه من از گفته خود پشيمان شدم.
✨💫✨
در اين موقع وارد مسجد سهله شديم، در مسجد كسى نبود، ولى وقتى پدرم در وسط مسجد ايستاد كه نماز استغاثه را بخواند، شخصى از طرف مقام حضرت «حجّت» (عليه السّلام) نزد او آمد، پدرم به او سلام كرد و با او مصافحه نمود.
پدرم به من گفت: اين كيست؟
گفتم: آيا او حضرت «بقيّةاللّه» (عليه السّلام) است! فرمود: پس كيست؟
من از جا حركت كردم و به اطراف دنبال او دويدم ولى احدى را در داخل مسجد و در خارج مسجد نديدم.
📚ملاقات با امام زمان
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
کانال سمت خدا
@samtekhoda_tv3
#توصیه_های_امام_زمان_عج
#تشرفات
🔻توصیه به خواندن زیارت امین الله:
در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه السلام)، او میگوید:
🔹همراه با امام زمان(علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود:
🔹«زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را میخواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.»
🔹فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.
📚نجم الثاقب ، ص455.
کانال سمت خدا
@samtekhoda_tv3
#تشرفات
💥آقا شیخ باقر نجفی نقل می کند: شخص صادقی که دلاک بود، پدر پیری داشت. او در خدمتگزاری پدرش کوتاهی نمی کرد، همیشه مواظب خدمت او بود مگر در شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت، پس از مدتی رفتن به مسجد سهله را هم ترک نمود. از او پرسیدم: چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، وقتی شب چهارشنبه آخر رسید، تا نزدیک غروب، رفتن برایم ممکن نشد، من هم همان وقت تنها به راه افتادم. شب شد و من همچنان می رفتم تا اینکه فقط یک سوم راه باقی ماند.
✨💫✨
آن شب مهتابی بود ناگاه شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و بطرف من می آید. با خود گفتم الان این عرب مرا برهنه می کند. وقتی به من رسید به زبان عربی بدوی با من سخن گفت و از مقصدم پرسید. گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه خود داری؟ گفتم: نه! فرمود: دست در جیب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار فرمود. من هم دست خود را در جیبم کردم. مقداری کشمش یافتم که برای طفل خود خریده بودم ولی فراموش کرده بودم به او بدهم و در جیبم مانده بود.
✨💫✨
آنگاه به من فرمود: "اوصیک بالعود" (در زبان عربی بدوی، پدر پیر را "عود" می گویند. یعنی تو را نسبت به پدر پیرت سفارش می کنم.) و از نظرم غایب شد. متوجه شدم ایشان آقا حضرت مهدی روحی فداه بوده اند و باز فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی شبهای چهارشنبه نیستند، لذا دیگر به مسجد نرفتم.
📗ملاقات با امام زمان در کربلا ص ۲۳۸
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
کانال سمت خدا
@samtekhoda_tv3