eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
596 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وسه انتخاب بچه ها حواسشون به ما بود ... با دیدن این صح
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت خدا نیامد اون شب دیگه 👈قرآن گوش نکردم تا وضعیت مشخص بشه... نه تنها اون شب، بلکه فردا، پس فردا و ... مسجد هم نرفتم... و ارتباطم رو با همه قطع کردم ... یک هفته ... 10 روز ... و یک ماه گذشت ... اما از خدا خبری نشد ... هر بار که از خونه بیرون می رفتم یا برمی گشتم؛ منتظر خدا یا نشانه از اون بودم ... برای خودم هم عجیب بود؛ واقعا دیدنش بودم ... اون شب برگشتم خونه ... چشمم به Mp3 player افتاد ... تمام مدت این یه ماه روی دراور بود ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... نگه داشتنش چه ارزشی داشت؟ ... حرف های یک خدای مرده ... با ناراحتی برش داشتم و بدون فکر انداختمش توی سطل زباله ... نهار نخورده بودم ... برای همین خودم رو به خوردن همبرگر🍔 دعوت کردم ... بعد هم رفتم بار ... اعصابم خورد بود ... حس می کردم یه ضربه روحی شدید بهم وارد شده ... انگار یکی بهم خیانت کرده بود ... بی حوصله، تنها و عصبی بودم ... تمام حالت های قدیم داشت برمی گشت سراغم ... انگار رفته بودم سر نقطه اول ... دو سالی می شد که به هیچی لب نزده🔥 بودم ... چند ساعت بعد داشتم بدون تعادل توی خیابون راه می رفتم ... بی دلیل می خندیدم و عربده می کشیدم ... 🔥 دیگه چیزی رو به خاطر ندارم ... . اولین صحنه بعد از به هوش اومدنم توی بیمارستان🏥 بود ... سرم داشت می ترکید و تمام بدنم درد می کرد ... کوچک ترین شعاع نور، چشم هام رو آزار می داد ... سر که چرخوندم، از پنجره اتاق بیمارستان، یه افسر پلیس👮 رو توی راهرو دیدم... اومدم به خودم تکانی بدم که ... دستم به تخت دستبند زده شده بود ... .😳 اوه نه استنلی ... این امکان نداره ... دوباره ...😣 بی رمق افتادم روی تخت ... نمی تونستم چیزی رو که می دیدم، باور می کردم ... ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
😭 امشب علی، با زهراش خداحافظی میکنه😭 خداحافظ ای یاور نیمه جانم خدا حافظ ای همسر قد کمانم خدا حافظ ای قوت قلب خسته خدا حافظ ای یار پهلو شکسته خدا حافظ ای مادر خوب زینب خدا حافظ ای مادر خوب زینب خداحافظ ای زخم بر دل نشسته خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای جسم بی جان زهرا خداحافظ ای مانده در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای داغ در دل نهفته خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای خاطرات غم یار خداحافظ ای خون مانده به دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیده خداحافظ ای یاور قد خمیده خداحافظ ای یاور مهربانم خداحافظ ای مادر کودکانم خداحافظ ای یاس صورت کبودم 🏴 @asheghaneruhollah
واویلا... نیمه ی شب شده و وقت وداعِ یار است صبر ایوب کنار.صبرِ علی،واویلا... علی داره التماس میکنه.... هنگام دادنِ غسل و کفن کردنِ مادر یکی بگیرد علی را،صورتش پُر ز جایِ لطمه است...😭😭😭 🏴 @asheghaneruhollah
31.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 امشب علی، با زهراش خداحافظی میکنه😭 به وقت 😭 کنار با اشک عزا لحظه ی آخر😔 میخونن با شور و نوا روضه به یاد 😭 🎤مداح نوجوان و اشک های حاج محمود کریمی ✅فوق العاده زیبا 👈علی جان و امّا 😭 👈خاص ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
🔴به کوری چشم دشمنان همه می آییم و می گوییم : #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ #چله_حدیث_کسا روز4⃣2⃣ ❤️به یاد شهدای انقلاب 57 در 40 سالگی انقلاب❤️ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت #مهدی_فاطمه #یا_زهرا بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
✅رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 21.ایران، اولین کشور موفق تولید کننده افشانه پاک در آسیا و اقیانوسیه 👈 #من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
✅رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 22.ایران، اولین کشور تولید کننده کارتریج های نامرئی در جهان 👈 #من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
✅رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 23.ایران، ششمین کشور تولید کننده زیردریایی با نیرومحرکه اتمی در جهان 👈 #من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
✅رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 24.ایران، دومین کشور جهان در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان. 👈 #من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
✅رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 25.ایران، دومین کشور دارای دانش طراحی و ساخت هواپیمای استراتژیک خورشیدی در جهان. 👈 #من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
نه بخاطر حمایت از خیانت و بی کفایتی برخی مسئولین، 👈بلکه بخاطر خــــــــون شهــــــدایمان می آییمــ . اگر در داخل مشکل داریمــ ولے در مقابل دشمن خارجے باهم متحدیمـــ ....✌ #فردا_می_آییمـ 🇮🇷 #اللهم_احفظ_قائدنا #الامام_سید_علی_خامنه_ای ❤️
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وچهار خدا نیامد اون شب دیگه 👈قرآن گوش نکردم تا وضعیت مشخ
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت غرامت به زحمت می تونستم توی راهرو رو ببینم ... افسر پلیس👮 داشت با کسی صحبت می کرد ... . اومد داخل ... دستم رو باز کرد و یه برگه رو گذاشت جلوم ... _آقای (استنلی بوگان،) شما تفاهمی و به قید ضمانت و مشروط به پرداخت غرامت آزاد هستید ... لطفا اینجا رو امضا کنید ... لازمه تفهیم اتهام بشید؟ ... برگه📄 رو نگاه کردم ... صاحب یه سوپرمارکت به جرم صدمه به اموالش و شکستن شیشه مغازه اش ازم شکایت کرده بود ... 600 دلار غرامت مغازه دار و 400 دلارم پول نگهبانی که تا تعویض شیشه جدید اونجا بوده و هزینه سرویس اجتماعی و ... . گریه ام گرفته بود ... 😥😢 لعنت به تو استنلی ... چرا باید توی اولین شب، چنین غلطی کرده باشی ... 1000 دلار تقریبا کل پس انداز یک سالم بود ... .😣 _زودتر امضا کنید آقای بوگان ... در صورتی که امضا نکنید و تفاهم رو نپذیرید به دادگاه ⚖ارجاع داده می شید ... . هنوز بین زمین و آسمون معلق بودم که حاجی از در اومد تو... یه نگاه به ما کرد و گفت ... _هنوز امضا نکردی؟ ... زود باش همه معطلن ... .😊 _شما چطور من رو پیدا کردید؟ ...😳 من پیدات نکردم ... دیشب، تو مست پا شدی اومدی مسجد ... بعد هم که تا اومدم ببینم چه بلایی سرت اومده، پلیس ها👮👮⛓👮 ریختن توی مسجد ... افسر پلیس که رفت ... حاج آقا با یه حالت خاصی نگاهم کرد ... . - پول غرامت رو ... - من پرداخت کردم و الا الان به جای اینجا زندان بودی ... 1000 دلار بدهکاری ... چطور پسش میدی؟ ... .😄 با عصبانیت گفتم ... _من ازت خواستم به جای من پول بدی؟ ....😠 - نه ... .😊 نشست روی مبل و به پشتیش لم داد ... چشم هاش رو بست ... _می تونی بدی؛ می تونی هم بزنی زیرش ... اینکه دزد باشی یا نه؛ خودته ...👌 ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وپنجم غرامت به زحمت می تونستم توی راهرو رو ببینم ... ا
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت پس انداز نمی دونستم چی بگم ... بدجور گیرافتاده بودم ... زندگیم رفته بود روی هوا ... تمام پس انداز و سرمایه یک سالم ...😣 _ من یه کم پول پس انداز کردم ... می خواستم برای خودم یه تعمیرگاه بزنم ... از بیمارستان که بیام بیرون پس میدم ... . - چقدر از پول تعمیرگاه رو جمع کرده بودی؟ ... - 1256 دلار .. مثل فنر از روی مبل پرید ... _با این پول می خواستی تعمیرگاه بزنی؟ ... تو حداقل 300 هزار دلار پول لازم داری ... اعصابم خورد شد ... _ تو چه کار به کار من داری ... اومدم بیرون، پولت رو بگیر ... .😠 خندید ... _من نگفتم کی پول رو پس میدی ... پرسیدم چطور پسش میدی؟ ... .😄 - منظورت چیه؟ ... .😠 - می تونی عوض پول برای من یه کاری انجام بدی ... یا اینکه پول رو پس بدی ... انتخابت چیه؟ ... . خوشحال شدم ... _چه کاری؟ ... . _کار سختی نیست ... دوباره لم داد روی مبل و چشم هاش رو بست ... _اون کتاب رو برام بخون ... . خم شدم به زحمت برش دارم که ... قرآن بود ... دوباره اعصابم بهم ریخت ... . - من مجبور نیستم این کار رو بکنم ... تا حالا هیچ کس نتونسته به انجام کاری مجبورم کنه ... .😠 - پس مواد فروش شدن هم خودت بود؛ نه خدا؟...😊 جا خوردم ... دلم نمی خواست از گذشته ام چیزی بفهمه... نمی دونم چرا؟ ولی می خواستم حداقل اون همیشه به چشم یه آدم درست بهم نگاه کنه ... خم شدم از روی میز قرآن✨ رو برداشتم ... _خیلی آدم مزخرفی هستی ... خندید ... _پسرم هم همین رو بهم میگه ...😄 ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
#یا_قمر... چه غریبانه دلم میل تو دارد امشب... #سفره_فاطمیه_را_عباس_جمع_میکند 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه شارع حضرت عباس دیدم سینی گرفته خنک....😭 🎤حاج حیدر 📌پیشنهاد دانلود هم تمام شد چقدر فرق کردیم!!!!!!😔 🚩 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ييخيليب عباسيــم نهر 😭😭 🎤کربلایی 🔺شور ترکی فوق العاده زیبا درکنار حاج محمود کریمی👌 📌پیشنهاد دانلود هم تمام شد چقدر فرق کردیم!!!!!!😔 🚩 @asheghaneruhollah
حاج_حسین_سیب_سرخی_شور,سراسر_شور (2).mp3
4.44M
مث ارباب منم میگم به نفسی انت یا ❤️ 🎤حاج 🔻شور احساسی شنیدنی 📌پیشنهاد دانلود هم تمام شد چقدر فرق کردیم!!!!!!😔 🚩 @asheghaneruhollah
4_1548860425.mp3
5.53M
پسر السلام ام البنین السلام 🖐 🎤کربلایی 🔻شور احساسی شنیدنی 📌پیشنهاد دانلود هم تمام شد چقدر فرق کردیم!!!!!!😔 🚩 @asheghaneruhollah
✌همه می آییم✌ ✏️ : افتضاحات دولت را پای نظام و رهبری نمی نویسیم ... ✏️ : بیشتر از اینها به شهدا مدیونیم ...😔 ✏️ : چون زمینه را برای آمدن صاحب اصلی این کشور و این انقلاب مهیّا می کنیم ... ✏️ : اینجا مدینه نیست و قرار نیست که علی یکبار دیگر تنها بماند ... و... 🔸وعده ی ما فردا در راهپیمایی ۲۲بهمن ✌ ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ❤️ @asheghaneruhollah
🌺🌸🌼🌻🌷 باعرض سلام و ادب و احترام و عرض تبریک به مناسبت پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران دوستان عزیز عکسهای دسته جمعی خود با رفقا و برادرانتان و سوژه های جالب عکاسی رادر این راهپیمایی شکوهمنداز دست ندهید ،بگیرید و برای ما بفرستید تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.... ✅ ارتباط با خادم کانال: @a_m_k_m_d 🇮🇷 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 دلــــــــــ❣ــــــنوشته ... ⭕️ هیچکس به من نگفت... ❄️ که چرا نشسته ای در هنگام شنیدن آن نام زیبـا که قیام را خاطره آور است... و من.. چه بسیار تو را شنیده ام و تکانی نخورده ام... 🔆 به من نگفتند امام صادق(علیه السلام) وقتی نام زیبایت را می شنید، تمـــــام قد می‌ایستاد..... 🔺 آری! با خود میگوییم که بنشینیم وقتی که همه نشسته اند! و غافل از اینکه کسی که حاضر نیست از جایش برخیزد چگونه میخواهد منتظرت باشد؟! که “انتــظار” به انتظار نماندن است و بس... منتظران غائب، غائبــند ومنتظران قائم، قائــــم... لبّیکــــَ یاقـــائمـ آل محمَّــــد. _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ روز5⃣2⃣ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
@karbobalair_حدیث کسا.mp3
5.38M
🌷 🌷 🎤بانوای گرم: ✨حاج مهدی سلحشور 📌 ؛ ✋نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ ✋حاجت: نماز در کربلا به امامت 🌹40 روز عاشقی🌹 بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وششم پس انداز نمی دونستم چی بگم ... بدجور گیرافتاده بود
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت تمامش رو خوندم تعجب کردم ... _مگه پسر داری؟ ... پس چرا هیچ وقت باهات نیومده مسجد؟ ... .😳 همون طور که به پشتی مبل تکیه داده بود، گفت ... _از اینکه پسر منه و توی یه خانواده مسلمان، راضی نیست ... ترجیح میده یه نوجوان امریکایی باشه تا مسلمان ... خنده تلخی زد ... _اونم بهم میگه آدم مزخرفی هستم ... . چشم هاش بسته بود اما می تونستم غم رو توی وجودش حس کنم ... همیشه فکر می کردم آدم بی درد و غمیه ... .😒 قرآن رو باز کردم و شروع کردم به خوندن ... اما تمام مدت حواسم به اون بود ... حس می کردم غم سنگینی رو تحمل می کنه و داشت از درون گریه می کرد ...😒 من از دستش کلافه بودم ... از پس منطق و قدرت فکر و کلامش بر نمی اومدم ... حرف هاش من رو در شدید قرار می داد و ذهنم رو بهم می ریخت ... طوری که قدرت کنترل و مدیریت و تصمیم رو از دست می دادم .... من بهش گفتم مزخرف ... اما فقط عصبی بودم ... ترجیح می دادم اون آدم مزخرفی باشه تا من ... اما پسر اون یه احمق بود ... فقط یه احمق می تونست از داشتن چنین پدری ناراحت باشه ... یه احمق که اونقدر خوشبخت بود که قدرت دیدن و درک چنین رو نداشت ... از صفحه 40 به بعد، حاجی رفته بود اما من تمام 🌇روز و شب، 🌃قرآن رو زمین نگذاشتم ... 18 ساعت طول کشید ... نمی دونستم هر کدوم از اون جملات، معنای کدوم یکی از اون کلمات عربی بود ... اما تصمیم گرفته بودم؛ اونو تا آخر بخونم ... . 💖این من بود ... اما تنها انتخابم نبود ...💖 ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است