#خرداد_چهل_دو
#چرا_خمینی_محبوب_بود
💢امام: من وظیفه را تعیین میکنم
دوم فروردین ۱۳۴۲ وقتی ساواک و نیروهای ویژه وارد فیضیه شدند و آن کشتار را راه انداختند، صبح همان روز در منزل امام هم مراسم #شهادت امام صادق(ع) برپابود.
گروهی میترسیدند که به #خانه امام هم حمله شود.
عده ای شعار #انحرافی میدادند، امام که آن سالها به روح الله یا آقای خمینی شهرت داشت، اشاره کردند اگر ادامه دهید، خودم حرکت میکنم و به فیضیه میروم، جمعیت ساکت شد.
دوستداران آقا روح الله #چوب برداشتند در را بستند، تا درصورت حمله از امام حفاظت کنند، امام گفتند: همه بیرون بروند، درب #خانه هم باز باشد.
ساعتی بعد، مهدی عراقی آمد، داش مشتی و بامرام بود، شغلش آجر پزی بود. از او حساب میبردند و نوعی حالت محافظ بود برای امام بخصوص وقتی ایشان پاریس بودند.
مهدی عراقی تعدادی را دم در گذاشت، از زیرزمین وسایلی آورد، امام که مجدد سر و صدا را شنید، پرسید: مگر نگفتم همه بروند، مهدی عراقی گفت: مهدی عراقی هستم، آقا ما #وظیفه خودمان میدانیم.
امام محکم جواب داد: من #وظیفه را تعیین میکنم، همگی بروید و درب خانه باز باشد.
مهدی عراقی و پسرش حسام شهریور سال ۵۸ ترور شدند. هردو در ماشین بودند که گروه #فرقان آنها را به رگبار بست.
او تنها کسی بود که #امام در #تشییع_جنازه_اش شرکت کرد، به دستور امام در قم دفن شد و مرحوم توسلی میگوید همان شب امام خودشان بر مزار شهید حاضر شدند و بیش از #بیست_دقیقه نشستند، امام علاقه عجیبی به این مرد داشت. تاریخ بخوانیم.
👈 #عاشقان_حضرت_روح_الله_ره_
✅ @asheghaneruhollah