ﺧﺪﺍﯾﺎ ...
ﺍﺯ ﺑــــﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ ﺷﮑـــﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ...
ﺍﻣﺎ ﺷـــﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ میگیرم ...
ﻣـــﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ...
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﺭﺍ ﺧﻠـــﻖ ﮐﺮﺩﯼ ، ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﺩﻣـــﻬﺎﯾﺖ ...
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗـــﻮ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ میکنم ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨهاﯾﻢ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﯼ ﺗﺎ ﺧــﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺧــﻮﺩﺕ ...
ﺑﺎ ﺗـــﻮ ﺗﻨﻬــﺎﯾﯽ ﻣﻌـــﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﻣﺎﻧــﺪﻩﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ میکردﻡ ...
دوستت دارم ای خدای من
🥀شهدا شرمنده ایم
#شهیدﺩﮐﺘرمصطفیﭼﻤﺮﺍﻥ
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
عاشق محرم و سینهزنی بود، مخصوصاً که لشکر او به نام مقدس امام حسین (ع) بود، ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا میشد و گردانها به روش سنتی عزاداری میکردند.
🔸بعضی وقتها که دوستان نزدیک در سنگر جمع میشدند، حسین با بازوی قطع شده دستش سینهزنی میکرد.
🔸حاجحسین تا نامی از سیدالشهدا (ع) میآمد، به پهنای صورت اشک میریخت و از شدت گریه شانههایش میلرزید.
📚جز لبخند چیزی نگفت
#شهیدحسینخرازی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
ای مردم ، خدای ناکرده مانند مردم کوفه نباشید که امام حسین (ع) را در روز عاشورا تنها گذاشتند ، همانطور که می گویید ای کاش ما در روز عاشورا می بودیم و امام حسین (ع) را یاری می کردیم امروز همان روز عاشوراست و صحنه عاشورا فرا رسیده است ، پس فرزند حسین (ع) را یاری کنید و نکند خدائی ناکرده او را تنها بگذارید .
#شهیدعبداللهدیانی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا💫
من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است."
آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرفهاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری."
هادی مرا پیش سردار برد و بهعنوان یک مدافع حرم هممحلهای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی، به این افتخار کردم که یکی از بچههای شادآباد، محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.»
▫️«هادی میگفت: من هر روز از دست حاج قاسم، لقمه متبرک میگیرم. این بهجای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش میگذاشت.
✍به روایت همرزم شهید
#شهیدهادیطارمی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهیدمهدینظیری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
_________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
#شهیدراهڪربلا
روحالله شاگرد اول مهندسی برق خودروهای زرهی در دوره کاردانی بود و میخواست ادامه تحصیل بدهد ڪه بحث اعزام داوطلبانهاش به عراق و سوریه پیش آمد. در موسسه شهید زینالدین فعالیت داشت اما از ادامه تحصیل صرفنظر ڪرد و بعنوان تکنسین ادوات جنگی برای رسیدن به جمع مدافعان حرم به صورت داوطلبانہ راهی شد.
عملیات عاشورا در سال ۱۳۹۳ در عراق منجر به آزادسازی منطقه جرفالصخر از اشغال تکفیریهای داعش و القاعده شد ؛ منطقهای که در جنوب بغداد وشمال کربلا قرار دارد.
یکی از اصلیترین اهداف این عملیات پاکسازی منطقه برای امنیت زائران امام حسین(ع) برای عاشورا و تاسوعا و پیادهروی اربعین بود.در روند اجرای عملیات بود که روح الله همراه یکی از همرزمانش برای تعمیر چند تانک رفت و بعد از اتمام کار در فاصلهای کہ منتظر خودرو برای بازگشت به پایگاه بودند در کنار مخروبهای پناه گرفتندکه درهمین حین تله انفجاری ڪنار مخروبه منفجر شد و روحالله به فیض شهادت رسید.
✍ به نقل از: همسرشهید
#شهیدروحاللهمهرابی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
دیگر پابند زمین نبود. انگار توی آسمان سیر میکرد. مثل بچهها که به خواستههایشان میرسند، ذوقزده بود. تنها دغدغهاش مخالفت خواهرش بود. هرچه میگفتیم، راضی نمیشد. میگفت: نمیذارم بره. من طاقت ندارم. کجا میخواد بره؟! تصمیم گرفتیم استخاره بگیریم. همه جمع بودیم. قرآن را که باز کردیم، سوره آلعمران آمد. آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا...» اکرم نگاهی به آیه کرد و رو به امیر گفت: این که میگه تو میری شهید میشی! امیر جواب داد: خواهرم! من نمیگم، خدا میگه. اکرم با جواب استخاره، محکمتر شد. گفت: دیگه امکان نداره بذارم بری. امیر کلافه شده بود. این را از حال و روزش میفهمیدم ولی آنقدر سعهصدر داشت كه میخواست حتما اکرم را راضی کند بعد برود. گفت: خب باشه. دوباره استخاره میگیریم. قرآن را که باز کردند، دوباره سوره آلعمران آمد. همان صفحه. لبخند شیرینی نشست روی لبهای امیر. اکرم دیگر نتوانست چیزی بگوید. اصلا چارهای جز رضایت نداشت. حالا امیر فقط منتظر بود با او تماس بگیرند و روز رفتنش را به او بگویند....
🥀شهدا شرمنده ایم
#شهیدامیرلطفی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
دختر شهیدی که!
با سر تراشیده در روستاها گرداندند،
و زنده به گورش کردند.
ولی توهین به امام و اسلام نکرد.
ما چنین دخترانی داشتیم.
ولی حالا خانم همه غمش اینه
یوقت ناخنش نشکنه ...
#شهیدهناهیدفاتحیکرجو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
____________________________________
💫در محضر شهدا💫
کسی اورا نمی شناخت.
جایش همیشه در حاشیه بود به انتخاب خودش.
فرمانده مهمی در سوریه که جایش در کنار کادر تصویر سردار سلیمانی بود.
اون قطعه کوتاهی که اصغر پاشاپور جلوی ماشین فرمانده اش یعنی حاج قاسم راهم میگیرد و میگويد نمیذارم جلوتر برین، چون جلو خطرناکه و سردار به او میگوید اصغر مرا از دوتا گلوله میترسانی را خیلی ها در تلویزیون دیدند.
بعداز اینکه آزادسازی وسیعی در منطقه به فرماندهی او صورت گرفت ، حاج قاسم به او گفت اصغر سر تو بریده خواهد شد.
قرار بود شبی که حاج قاسم شهید شد، همراهش باشد اما در آخرين لحظات سفرش به عراق لغو میشود . ولی او از دوری فرمانده اش تاب نمیآورد و مدت کوتاهی بعد به شهادت میرسد.
شهید بردستان مادر و خواهر در حرم امام رضا طواف داده میشود و خواهر به پیکر دست می زند و میفهمد پیکر گلگون برادرش سر ندارد!
و داغی همیشگی بر دل مادر .......
#شهیداصغرپاشاپور
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 در محضر شهدا💫
حاج قاسم سلیمانی:
آدم لذت میبرد نگاهش کنه، من واقعا عاشقش بودم.
#شهیدمصطفیصدرزاده
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫در محضر شهدا 💫
پیام من به جوانان ایران:
امام را تنها نگذارید و گول گروهک ها را نخورید و روحانیت را تنها نگذارید.
گوش به فرمان امام دهید.
تمام ملت باید گوش به فرمان امام دهند که نایب امام زمان است.
پس امام زمان (عج) را فراموش نکنید که در جبهه ها به فرزندان شما سر می زند.
امیدوارم تمام گناهانی را که کرده ام، خدا ببخشد و مرا جزو یاران امام زمان (عج) قرار دهد تا لیاقت داشته باشم در رکاب او بجنگم.
#شهیدحسینحدادی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر.
دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن🕊
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
__________________________________
💫در محضر شهدا 💫
شکوه به معنای حقیقی کلمه
هیچ مرگی از شهادت زیباتر نیست
مخصوصا شهادتی که قبلش بدنت اینقدر جراحت بردارد که وقتی مچ دستت قطع شد، سیم به آرنجت ببندی تا شدت خونریزی را کم کنی
و انگشت اشاره دست چپت هم قطع شده باشد اما با همان دست مجروح، سنگ و چوب و آهن به طرف کوادکوپتر دشمن پرتاب کنی
تا لحظه آخر، پوشش روی صورتت را برنداری تا شناسایی نشوی و دشمن طمع نکند که تو را به هر قیمتی که هست، زنده دستگیر کند
هر چه از شرح روضه لحظات آخر یحیی بنویسم، از شکوهش کم میشود
قلم ما کجا و شرح عاشقانگی این مردان کجا؟
#شهیدیحییسنوار
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
_______________________________
💫 در محضر شهدا 💫
می روم تا انتقام سیلی مادرم رابگیرم.
🔰همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم وبهترین و شیرین ترین لحظات را در کنارهم سپری کرده ایم وجدایی بسیار سخت است.
🔰اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری،در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دوعالم بی بی زینب سلام الله علیها است و باید برای این عشق فراتر،از وابستگی ها و عشق های دیگر،گذشت.
🔰میدانی که چقدردوست دارم که عاقبت با شهادت از این دنیا بروم.و من جز شهادت،از خداند مرگ دیگری را نمیخواهم.
🔰اما نمیگویم که دعا کنید بروم وشهید شوم.. آرزویم شهادت است.من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
●آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود ڪه منفجر شد و قسمتی از بدنش تکه تکه شد.
#شهیدحسینهریری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
_______________________________
ﺧﺪﺍﯾﺎ ...
ﺍﺯ ﺑــــﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ ﺷﮑـــﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ...
ﺍﻣﺎ ﺷـــﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ میگیرم ...
ﻣـــﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ...
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﺭﺍ ﺧﻠـــﻖ ﮐﺮﺩﯼ ، ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﺩﻣـــﻬﺎﯾﺖ ...
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗـــﻮ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ میکنم ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨهاﯾﻢ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﯼ ﺗﺎ ﺧــﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺧــﻮﺩﺕ ...
ﺑﺎ ﺗـــﻮ ﺗﻨﻬــﺎﯾﯽ ﻣﻌـــﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﻣﺎﻧــﺪﻩﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ میکردﻡ ...
دوستت دارم ای خدای من
🥀شهدا شرمنده ایم
#شهیدﺩﮐﺘرمصطفیﭼﻤﺮﺍﻥ
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
__________________________________
💫در محضر شهدا 💫
دستنوشته ای شهید محرم ترك :
امروز از ساعت چهار عصر به یكباره دلم گرفت ، به یاد دخترم فاطمه و همسرم كه امروز تقریبا هشتاد روز است كه آنها را ندیده ام افتادم
عكسها و فیلمهایی كه از فاطمه داشتم را نگاه میكردم و در دلم به یاد حضرت رقیه افتادم و این كه چه كشید این خانم سه ساله ، در همین حال بودم كه یكباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست كه تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این كه صحبتی كند گوشی را به دخترم داد دیدم كه گریه امانش نمیدهد ،
گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی ؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میكنی؟!
گفت : بابایی دلم برات سوخته
كی میایی ، من دوستت دارم ، بیا بابایی
دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع كردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت كنم
گفتم : برای بابایی شعر می خونی ؟
در حالی كه فاطمه متوجه نشود آرام اشك می ریختم ، اشكم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی كه بهانه بابا را گرفت و سر پدر رت برایش آوردند...
#شهیدمحرمترک
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫در محضر شهدا 💫
#همسر شهید :
در خواب دیدم که یک نامه به من دادند. نوشته بود:
آقای امین کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب(سلام الله علیها)منصوب شد
پایین نامه هم امضای حضرت زینب سلام الله علیها بود
#شهیدامیناکرمی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمایبیخبری نمانیم.
خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم.
خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.
📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت. از وصیت دانشجوی شهید مهدی رجب بیگی.
#شهیدمهدیرجببیگی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
___________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
شما چهل روز دائم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
🔸نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید،خواهید دید چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.سوره واقعه را هرشب یک مرتبه بخوانید،خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.انسان اگر می خواهد به جایی برسد،با #نماز_شب می رسد.
#شهیدسجادزبرجدی
🥀شهدا شرمنده ایم
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
___________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
ای مردم ، خدای ناکرده مانند مردم کوفه نباشید که امام حسین (ع) را در روز عاشورا تنها گذاشتند ، همانطور که می گویید ای کاش ما در روز عاشورا می بودیم و امام حسین (ع) را یاری می کردیم امروز همان روز عاشوراست و صحنه عاشورا فرا رسیده است ، پس فرزند حسین (ع) را یاری کنید و نکند خدائی ناکرده او را تنها بگذارید .
#شهیدعبداللهدیانی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫در محضر شهدا 💫
مجید از آن جوان های مشتی و بامرامی که در این دوره و زمانه دیگر نمونه شان را کمتر پیدا می کنی، از آن هایی که اینقدر خوشرو و شوخ بود که حالا خاطره شوخی ها و مهربانی هایش از خاطر هیچ کس نمی رود، از آن هایی که یک محله دوستش داشتند و هوایش را بدجوری داشتند. جوانی که گرچه قبلا اهل نماز اول وقت نبود اما وقتی تصمیم به رفتن گرفت آن قدر متحول شده بود که نماز شبش ترک نمی شد.تک پسر بود و نور چشم مادر و عزیز کرده پدر و راضی به دوری از او و از دست دادنش نبودند و او آن قدر سر از گردان های مختلف در آورد تا بالاخره توانست راهی سوریه شود.
#شهیدمجیدقربانخانی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
__________________________________
💫 در محضر شهدا💫
محسن همیشه فردی خندان و خوشرو بود و درهیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمیشد،حتی در سختترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچهها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و میخندید وقتی بچهها از او پرسیدند چرا در این شرایط میخندد؟ پاسخ داد نمیدانم چرا میخندم! این خنده از شادی است یا ناراحتی؟
چند هفته قبل از شهادت حاج محسن باهم به مزار پاک پدر و مادرمان رفته بودیم محسن حال و هوای دیگری داشت🍃 از من خواست که باهم سر مزار شهدا نیز برویم، وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی میگشت علت سرگردانیاش را پرسیدم گفت میخواهم مزار شهید نوری در قطعه 29 را پیدا کنم پس از کمی جستجو مزار شهید علیرضا نوری را پیدا کردیم در کنارمزار او یک قبرخالی بود حاج محسن با دیدن آن آرام نشست دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید.بعد از شهادت حاجی بااینکه ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمیدانم برنامهها چطور ردیف شده بود که بچههای تخریب هماهنگ کردند و محسن را درهمان جایی که پیشبینی کرده بود به خاک سپردند
#شهیدمحسندینشعاری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 در محضر شهدا 💫
دوست دارم
• اگر شهید شوم،
•پیڪرے نداشتہ باشم؛
•از ادب بہ دور است ڪہ در
•محضر سیدالشہدا(علیه السلام)
•با تن سالم و
•ڪفن پوش محشور شوم.
.°و اگر پیڪرم برگشت،
°دوست دارم
°سنگقبرے برایم نگذارند،
°برایم سخت است ڪہ
°سنگ مزار داشتہ باشیم و حضرت زهرا(سلام الله علیها)بی نشان باشد🥺
#شهیدمرتضیعبدللهی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
___________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
می روم تا انتقام سیلی مادرم رابگیرم.
🔰همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم وبهترین و شیرین ترین لحظات را در کنارهم سپری کرده ایم وجدایی بسیار سخت است.
🔰اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری،در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دوعالم بی بی زینب سلام الله علیها است و باید برای این عشق فراتر،از وابستگی ها و عشق های دیگر،گذشت.
🔰میدانی که چقدردوست دارم که عاقبت با شهادت از این دنیا بروم.و من جز شهادت،از خداند مرگ دیگری را نمیخواهم.
🔰اما نمیگویم که دعا کنید بروم وشهید شوم.. آرزویم شهادت است.من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
●آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود ڪه منفجر شد و قسمتی از بدنش تکه تکه شد.
#شهیدحسینهریری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
___________________________
💫 در محضر شهدا 💫
دختر شهیدی که!
با سر تراشیده در روستاها گرداندند،
و زنده به گورش کردند.
ولی توهین به امام و اسلام نکرد.
ما چنین دخترانی داشتیم.
ولی حالا خانم همه غمش اینه
یوقت ناخنش نشکنه ...
#شهیدهناهیدفاتحیکرجو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
____________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهیدمهدینظیری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
_________________________________
💫در محضر شهدا 💫
پیام من به جوانان ایران:
امام را تنها نگذارید و گول گروهک ها را نخورید و روحانیت را تنها نگذارید.
گوش به فرمان امام دهید.
تمام ملت باید گوش به فرمان امام دهند که نایب امام زمان است.
پس امام زمان (عج) را فراموش نکنید که در جبهه ها به فرزندان شما سر می زند.
امیدوارم تمام گناهانی را که کرده ام، خدا ببخشد و مرا جزو یاران امام زمان (عج) قرار دهد تا لیاقت داشته باشم در رکاب او بجنگم.
#شهیدحسینحدادی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
دیگر پابند زمین نبود. انگار توی آسمان سیر میکرد. مثل بچهها که به خواستههایشان میرسند، ذوقزده بود. تنها دغدغهاش مخالفت خواهرش بود. هرچه میگفتیم، راضی نمیشد. میگفت: نمیذارم بره. من طاقت ندارم. کجا میخواد بره؟! تصمیم گرفتیم استخاره بگیریم. همه جمع بودیم. قرآن را که باز کردیم، سوره آلعمران آمد. آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا...» اکرم نگاهی به آیه کرد و رو به امیر گفت: این که میگه تو میری شهید میشی! امیر جواب داد: خواهرم! من نمیگم، خدا میگه. اکرم با جواب استخاره، محکمتر شد. گفت: دیگه امکان نداره بذارم بری. امیر کلافه شده بود. این را از حال و روزش میفهمیدم ولی آنقدر سعهصدر داشت كه میخواست حتما اکرم را راضی کند بعد برود. گفت: خب باشه. دوباره استخاره میگیریم. قرآن را که باز کردند، دوباره سوره آلعمران آمد. همان صفحه. لبخند شیرینی نشست روی لبهای امیر. اکرم دیگر نتوانست چیزی بگوید. اصلا چارهای جز رضایت نداشت. حالا امیر فقط منتظر بود با او تماس بگیرند و روز رفتنش را به او بگویند....
🥀شهدا شرمنده ایم
#شهیدامیرلطفی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
💫 در محضر شهدا 💫
خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمایبیخبری نمانیم.
خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم.
خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.
📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت. از وصیت دانشجوی شهید مهدی رجب بیگی.
#شهیدمهدیرجببیگی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
___________________________________
💫 در محضر شهدا 💫
یوسف حجاب را همانند خون شهید میدانست. رعایت حجاب و حفظ آن از سفارشهای این شهید بود؛ وی معتقد بود حجاب همانند خون شهید با ارزش بوده و دشمن به دنبال این است که حجاب نباشد. اگر حجاب نباشد بیعفتی زیاد شده و جوانان منحرف میشوند.
#شهیدیوسفداورپناه
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
___________________________________