أَیْنَالْمُدَّخَرُلِتَجْدیٖدِالْفَرٰائٍضِوَالسُّنَن
کجاست آنکه برای تجدید فرائض
و سنتها ذخیره است ..
#اللهمعجللولیکالفرج
دلــدادهٔحـســیــــن(؏)❤
مائیم و جهانی که تو را کم دارد ... #یاصآحبالزمآن🥀•
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
#اللهمعجللولیکالفرج
دلــدادهٔحـســیــــن(؏)❤
مائیم و جهانی که تو را کم دارد ... #یاصآحبالزمآن🥀•
ببخش که گاهی یادم میرود تو را ،
باید به انتظارت ایستاد ..
#یاصاحبالزمآن
°•🌱
یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
غَائِبٍ عَنْ أَعْيُنِنَا ؛
اِلاّ اِنَّهُ حَاضِرِ بقُلوبَنا
بی #تُ بودن نتوان،
با #تُ نبودن نتوان..!
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعین 🖤
@ashejh
•°🌱
مهــــدے جــان
کاش تعجیلی شود،
یک جمعه بین جمعه ها
یک ملاقات خصوصی،
جمکران، وقت دعا
گوشه ای خلوت،
نگاه بی قرار و اضطراب
می شود یعنی؟
من و تصویر چشمان شما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ❤️
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعین 🖤
@ashejh
دلــدادهٔحـســیــــن(؏)❤
💙🦋• •
•
•
عادت کردن کلا چیز بدیه!
مثلا همین که به نبودن امام زمان عادت کنی
این خودش یک فاجعه است..
شیعه حضرت مهدی باید دغدغه مند ظهور باشه..
باید همه کاراش به نیت ظهور باشه!
باید تموم زندگیش رو وقف امام زمانش کنه!
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعین 🖤
@ashejh
#شنبه_های_نبوی
ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم
تا قیامـت همگـی نوکـر اولاد توایم
#لبیک_یا_رسول_الله_ص
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعین 🖤
@ashejh
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊
عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳
تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
💔شادی روح شهدا صلوات💔
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعین 🖤
@ashejh