eitaa logo
دلــداده‌ٔحـســیــــن(؏)❤
316 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
33 فایل
﷽بی...خیـال‌ھࢪ‌لغٺ‌نامہ‌؛بدان..! ؏شق معنایـ؎‌ندارد‌جز‌حسین❤ مدیر کانال: @kimia667 ناشناسمونـه👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16551992315882 کپی با ذکر صلوات و اللهم عجل لولیک الفرج حلال💜
مشاهده در ایتا
دانلود
✠﷽✠ ♥️📌 📖 💞 روی تختم دراز کشیده بودم و داشتم واسه امتحان فردا درس میخوندم که یه دفعه صدایی از داخل حیاط شنیدم بلند شدم و پرده اتاق و کنار زدم دیدم امیرو رضا داخل حیاط کنار حوض نشستن ،دارن میگن و میخندن چقدر دلم برای خنده هاش تنگ شده بود سارا: به به ،چشم چرونی تو روز روشن برگشتم نگاهش کردم: یه جوری میگی چشم چرونی که اینگار رفتم توی خونه شون توی اتاقش بهش زل زدم 😄 سارا: حالا هر چی ،درکل اسمش همینه - به جای این کارا بشین درستو بخون فردا امتحان داریم سارا:آخ آخ یادم ننداز،هیچی تو مخم نمیره ،اصلا این هاشمی انگار بلد نیست چه جوری تدریس کنه - خنگ بودن خودت و تقصیر هاشمی ننداز سارا: چی شده که حالا طرفدارش شدی - من طرفدار حرف حقم ،درسته اخلاقش صفره ولی تدریسش عالیه ، راستی یه چیز بگم شاخ در میاری سارا: نگفته شاخم دراومده 😜،چی شده؟ - امیرو هاشمی با هم دوستن سارا: چی میگی؟ از کجا میدونی؟ - امیر روز عقدتون اومد دانشگاه دنبالم که هاشمی رو میبینه و کلی با هم بگو و بخند میکنن ،تازه جالبش اینه که امیر میگه هاشمی خیلی شوخ طبعه سارا: من که باور نمیکنم - فک کنم به خاطر اینکه ابهتش پیش دانشجوها کم نشه اینقدر سیاستی باشه سارا: نمیدونم ،حالا بیا بریم ناهار و آماده کنیم - تو برو من میام بعد از رفتن سارا دوباره برگشتم پرده رو کنار زدم دیدم کسی تو حیاط نیست اه سارا گندت بزنن که مثل شوهرت خروس بی محلی با شنیدن صدای اذان رفتم وضو گرفتم و برگشتم توی اتاقم سجاده مو پهن کردم و شروع کردم به خوندن نماز بندگی بعد از خوندن نماز رفتم سمت آشپز خونه مامان در حال کشیدن برنج داخل دیس بود - مامان ،کجا رفتی؟ مامان: خونه عموت بودم - آها صدای باز شدن در خونه رو شنیدم از آشپز خونه رفتم بیرون ببینم کیه دیدم بابا اومده رفتم نزدیکش - سلام بابا جون ،روز تعطیلی هم باید کارکنین؟ بابا: سلام بابا، مشتری زنگ زد ،باید میرفتم همین لحظه سارا و امیر هم از اتاقشون اومدن بیرون سارا: سلام آقاجون بابا: سلام دخترم 💕 ... ✦ ✦ ✦ @ashejh