م پدر مهربانم
▪️سه نقطه در ادبیات ما یعنی باز هم هست ولی نمینویسم، نمینویسم چون معلوم است، نمینویسم چون نمیدانم، نمینویسم چون نمیتوانم، نمینویسم چون نمی شود.
▫️در حرفهای میان من و تو از این سه نقطهها فراوان است. مثلا اگر تو نگاهم نکنی... . دیگر چرا بنویسم "میمیرم"؟ مگر بدون نگاه تو، مرگ حتمیترین اتفاق نیست؟
▪️یا مثلا اگر روزی خبر مرگم را به تو بدهند،... . نمیدانم چه بنویسم. بنویسم خدا را شکر میکنی که لکه عاری از دامن تو پاک شد یا دعا میکنی که مرگ ابتدای آسایشم باشد یا این که... . نمیدانم ...
▫️یا مثلا یک روز اگر تا دم خیمه تو رسیدم و گفتی داخل نشوم... . نمیتوانم این جمله را ادامه دهم، نمیتوانم.
▪️یا مثلا آرزو دارم یک روز که دیدمت، مرا در آغوش بگیری و سرم را بگذاری روی سینهات و دست نوازش بکشی روی سرم و ... . مگر با وجود آدمهایی که عشق را نمیفهمند میشود این جمله را ادامه داد؟
▫️خدا را شکر که چه بنویسم و چه ننویسم، تو همه را میدانی. چقدر آرامم میکند این حقیقت شیرین.
وقتت بخیر مخزن علم خدا!
(ای همه هستم #امام_زمان ام
آقا جانم دعا بفرمائید دچار#بدعت نشویم)
📌محسنعباسیولدی
💌اللهمعجللولیکالفرج
التماس دعا🤲
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
🦋💞🦋💞🦋💞🦋💞🦋