#دلنوشته
بـسـم ربِّ الــ حُسین
ارباب صدای قدمت میآید!
این روزها، شاید فرصتی باشد تا
دردهایمان را
شانه به شانههای هم فریادش کنیم ...
از جنس همان بغضهای زینب "س"
که فرو رفت و از آن زیباییهای تمامِ تاریخ روئید...درد نبود صاحب و مولایمان
شاید وقتش رسیده،
کمی عمیقتر نگاه کنیم!
شاید وقتش رسیده دو بال شور و شعور را زین کنیم ...و تا خودِ حسین "ع"
فُطرس وار
بال بزنیم...
کاش این محرّم فرق کنـــد برایمان ...
میتوانیم صاحبِ اسم "مبدّل" خدا شویم؛
و بَدَل بزنیم به تهدیدها و...
فرصتی ناب بسازیم!
ما باشیم یا نباشیم؛
روشنای محرّم،
چراغ اسلام را تا لحظهی باشکوه ظهور حضرت صاحب دلمان،
روشن نگه میدارد...
اما میتوانیم سهممان را در این روشنا،
پیدا کنیم ...
سهم ما از این محرم و از این کاروان ...
#محرم
#بوی_عشق_محرم
#اشکستان
https://eitaa.com/joinchat/999948290Ca8914816b5
وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ
ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ(نساء/١٠٠)
🍃🌸🍃
همین منزل های آخر بود که
به طُ پیوست؛
زهیر را میگویم
نمی دانم زهیر چه داشت که حالا
این روزهای بهشتی اش را کنار طُ میگذراند
فقط میدانم بانویی داشت
که همیشه تحسین مرا برانگیخته ...
به دنبالش که فرستاده بودی تا ببینی اش
دل دل کرده بود که بیاید یا نه
بانو اما بر او نهیب زده بود که:
پسر دختر رسول خدا
طُ را خوانده و طُ تردید میکنی؟
وقتی هم که برگشت
گفت آقا فرمودند:
سرت در راه ما بریده خواهد شد
با قلب زهیر چه کرده بودید؟
🍃🫀🍃
میشه با قلب سیاه من هم ...
#دلنوشته
#بوی_عشق_محرم
#اشکستان
https://eitaa.com/joinchat/999948290Ca8914816b5