در سیره ی اخلاقی#امام_باقر آمده است:
روزی یک نفر مسیحی به آن حضرت جسارت کرد ( نعوذاً بالله) و گفت: «انت بقر 👈تو گاو هستی))
امام بدون این که خشمگین شوند با لحنی محبت آمیز فرمودند: ((لا انا باقر 👈نه من باقرم)) .
مسیحی دوباره گفت: تو پسر آن زن آشپز هستی؟ امام فرمودند: آری مادرم یک بانوی آشپز بود.
آن مرد برای این که امام را عصبانی کند، دوباره گفت:تو پسر زن سیاه چهره، زنگی و دشنام گو هستی.
امام پاسخ دادند: اگر تو راست می گویی، خدا مادرم را بیامرزد و اگردروغ میگویی خداوند تو را ببخشد. وقتی آن مرد مسیحی بردباری و حلم بی پایان امام را مشاهده کرد که
با این اهانتها هرگز خشمگین نشدند و کاملاً بر نفس خود مسلط بودند.
زبان به شهادتین جاری کرد و مسلمان شد.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea