#بهتر_از_علم_کیمیا
یکی از دوستان شیخ از او نقل می کند که فرمود: ((در مسجد جمعه ی تهران، شبها می نشستم و حمد و سوره ی مردم را درست می کردم، شبی دو بچه با هم دعوا میکردند یکی از آنها که مغلوب شد برای این که کتک نخورد آمد پهلوی من نشست، من از فرصت استفاده کردم، حمد و سوره اش را پرسیدم، و این کار آن شب ،همه ی وقت مرا گرفت. شب بعد درویشی نزدم آمد و گفت: من علم كيميا، سيميا، هيميا و لیمیا دارم و آمده ام به شما بدهم،مشروط به این که ثواب کار دیشب خود را به من بدهید .
به او پاسخ دادم: نه اگر اینها به درد می خورد به من نمی دادی.
منبع:کیمیای محبت ص۵۲
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea