eitaa logo
اختران علم و عمل
10.2هزار دنبال‌کننده
929 عکس
300 ویدیو
1 فایل
کانال مذهبی وسیاسی کپی آزاد و بلا مانع است. ایدی حقیر👇👇 @darmahzareolama کانال تبلیغات👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1707606947C7df93ecd6d
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جلال محمدیان
سبزی فروش محله می گفت: یک روز جناب میرزا تشریف آوردند و مقداری سبزی خریداری نمودند. پس از نیم ساعت دیدم ایشان سبزی به دست به طرف مغازه ام می آیند، خیلی ناراحت شدم زیرا با خود فکر کردم که شاید سبزی ها خراب بوده و آقا پس آوردند،خیلی خجالت کشیدم و در فکر بودم که چه بگویم، در همین خیالات بودم که دیدم ایشان با آن قد خمیده و چهره ملکوتی وارد مغازه شدند و فرمودند: این سبزیها را از کجا برداشتی و به من دادی؟ عرض کردم: چطور مگه؟ فرمودند: وقتی سبزی ها را بردم منزل دیدم یک مورچه در میان سبزی ها است و احتمال دادم که لانه مورچه باید در درون مغازه شما باشد و من او را آواره کرده ام، حالا خودم او را آورده ام تا از جائی که برداشته ای بگذارم تا براحتی به سوی لانه اش حرکت نماید. منبع:خاطراتی از آیینه اخلاق ،ص۳۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان: امام در مصرف برق بسیار صرفه جویی می کردند. در اتاق اندرونی که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت؛ یک لامپ مهتابی ،یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک ۱۵ ولت. وقتی امام قرآن تلاوت میکردند یا گزارشات مختلف را مطالعه می کردند دو چراغ مهتابی و صد ولت روشن بود ،ولی وقتی که مطالعه و تلاوت ایشان قطع می شد امام علی رغم کهولت سنی که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود خودشان از جای برمی خاستند و لامپ را خاموش می کردند و فقط از نور مهتابی استفاده می نمودند. آنگاه که به نماز می ایستادند نیازی به مهتابی هم احساس نمی کردند و فقط چراغ کوچک را در حدی که نور ضعیفی در اتاق باشد روشن نگه می داشتند. منبع:اخلاق در خانواده،ص۲۳۵ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
✅ نامه خیلی محرمانه ساواک درباره سوابق علامه طباطبایی و افتتاح حساب بانکی ایشان جهت کمک به فلسطینیان در سال ۱۳۵۱ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
راننده تاکسی خوب اونیه که هم بدون تاخیر به مقصد میرسه و هم بدون تاخیر به راز و نیازش با خدا میرسه :) https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
من نگاهم را حفظ میکنم به خاطر تو تو حجابت را حفظ کن به خاطر من نوشته جالب یک فروشنده جوان در مغازه اش👆 https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
💢 در مقابل رضاخان همراهی نکردند 🔗 «اگر آن روزی که بعضی از علما در مقابل خودکامگی های رضاخان ایستادند، همه با آن‌ها همراهی می‌کردند اگر آحاد ملت آگاهانه می‌فهمیدند که چه اتفاقی دارد در این کشور می‌افتد و می ایستادند شاید ملت ما پنجاه سال جلوتر بود و خسارت‌های پنجاه سال دوران انحطاط رژیم طاغوتی و وابسته پهلوی را تحمل نمی‌کرد. غفلت موجب می‌شود که انسان این خسارت‌ها را تحمل کند. غفلت نبایستی به خرج داد.» 🔊 امام خامنه‌ای «مدظله العالی» https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
امروز صبحانه منزل حاج آقای یوسفی بودم،این همه میرم منزلشان،یک مرتبه هم با من دعوا نکردن که چرا زیاد خانه من میای. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شیخ هاشم قزوینی در درس می فرمودند: زنی به حرم حضرت رضا آمد و گفت: ۱۲ تومان قرض دارم به من کمک کنید. حضرت به او فرمودند: برو هفته دیگر بیا. هفته بعد که آمد. یک مرتبه قندیل باز شد و در کنار دامن خانم قرار گرفت. برای خادمان حضرت مشخص نشد این کار معجزه بوده یا نه. این زن آمد کنار قبر حضرت و متوسل شد.حضرت به او فرمودند: به خادمان من بگو این قندیل با ۱۸ گره ابریشم بسته شده، اگر این ۱۸ گره باز شده نشانه آن است که حضرت رضا قندیل را به من عنایت کردند والا مربوط به حرم است. آمدند نگاه کردند دیدند ۱۸ گره باز شده، قندیل را به او دادند. این زن گفت: من به اندازه ۱۲ تومان بیشتر نیاز ندارم، به همان مبلغ خادمان حضرت به او دادند. منبع:اسوه تهذیب نفس،ص۷۵،۷۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
خانم زهرا مصطفوی :امام نظمشان این طور نیست که هر وقت بخواهند قرآن بخوانند. ایشان دقیقاً و سر ساعت در زمانهای مختلف - روزی هفت مرتبه - قرآن میخوانند و کتاب دعا و ادعیه هایی مثل کمیل و اینها را هم دقیقاً می خوانند. کاری هم ندارند که کی آمده و چه کسی میهمان است و یا کسی در اتاق هست یا نیست. فقط خیلی که بخواهند محبت کنند می گویند: اجازه میدهید؟ و ما هم می گوییم خواهش میکنیم ما هم میشنویم و استفاده میبریم. منبع:اخلاق در خانواده ص۲۶۳ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
ایشان از منزل بیرون آمده بودند و از حاشیه خیابان در حال گذر بودند که ناگهان دوچرخه سواری با شدت به ایشان برخورد میکند، به نحوی که عبا و عمامه و عصا و نعلین ها هر کدام به طرفی پرت شد و اعضاء و جوارح زخمی گردید، پس از لحظه ای که ایشان از جایشان بلند می شدند قبل از اینکه بسوی عبا و عمامه و عصا بروند، به سراغ دوچرخه سوار می رفتند، در حالی که خودشان بیشتر آسیب دیده بودند با این حال او را از زمین بلند می کردند و گرد و غبار از صورتش پاک می نمودند و پشت سرهم تکرار می کردند که:پسرجان حالت چطور است؟ آیا جایی از بدنت درد می کند؟ آیا صدمه و آسیب دیدی؟ و از این قبیل حرفها و تمام هم و غمشان این بود که ببینند او کاری نشده، در صورتی که شاید او مقصر هم بود، ولی از خودشان و درد اعضاء و جوارحشان فراموش کردند؛ دو چرخه سوار با تعجب و شگفتی با خود می گفت: این آقای مهربان و دلسوز کیست؟ من به ایشان زدم ولی در عین حال ایشان معذرت خواهی می کند! با خجالت و شرمندگی عذر خواهی می کرد و سوار دوچرخه می شد و می رفت. منبع:خاطراتی از آیینه اخلاق با مختصر تصرف،ص۲۷،۲۸ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea