💠شرحِ حال
🍃
من کتابِ کهنهای هستم؛ سر تا پا غلط!
خواندنیها را سراسر خواندهام؛ امّا غلط!
🍃
سالها تدریس میکردم خطا را با خطا
سالها تصحیح میکردم؛ غلط را با غلط!
🍃
بیخبر بودم دریغا از اصولُالدّینِ عشق!
خط غلط ، انشا غلط ، دانش غلط ، تقوی غلط!🍃
دین اگر این است! بیدینان زِ ما مؤمنتَرند
این مسلمانیست آخِر؟ لا غلط اِلّا غلط!
🍃
روزِ اوّل درسمان دادند؛ یک دنیا فریب
روزِ آخر مشقِ ما این بود: یک عُقبا غلط!
🍃
گفتنیها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخُنا فرمود، امّا یا خطا شد یا غلط!
🍃
گفتم از فرطِ غلطها؛ دفترِ دل شد سیاه!
گفت میدانم؛ غلط داریم آخر تا غلط!
🍃
روی هر سطری که خواندم از کتابِ سرنوشت
دیدهٔ من یک غلط میدید و او صدها غلط!
🍃
یارب از تو مغفرت زیباست ، از ما اعتراف
یارب از تو مرحمت میزیبَد و از ما غلط!
🍃
✍ #علیرضا_قزوه
🌐 @ashora_karbala
💠هزار سینه سخن
🍃
رفیق جان ،مرا دوره ی رفاقت نیست
سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست
🍃
یکی به مفتی شهر از زبان ما گوید
اطاعتی که تو را می کنند طاعت نیست
🍃
چگونه نقشه ی آسایش جهان بکشیم
به خانه ای که در آن جای استراحت نیست
🍃
همه به سایه ی هم تیر می زنند اینجا
میان سایه و دیوار هیچ الفت نیست
🍃
چقدر بی تو در این شام ها دلم خون شد
چقدر بی تو در این روزها صداقت نیست
🍃
مجو عدالت از این تاجران بازاری
که در ترازویشان نیم جو مروّت نیست
🍃
حرامیان همه دولت شدند و دولتمند
گناه دولتیان و گناه دولت نیست...
🍃
به جز سکوت و تبسم چه می توانم گفت
به واعظی که گمان می کند قیامت نیست
🍃
هوای کعبه به سر دارد و دلش گرم است
که در طریق هوی سختی و جراحت نیست
🍃
"کجا روم چه کنم ؛ چاره از کجا یابم"
هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست...
✍ #علیرضا_قزوه
🌐 @ashora_karbala
🔰خون خدا...
نميدانم تو را در ابر ديدم؛ يا كجا ديدم
به هر جايي كه رو كردم؛ فقط روی تو را ديدم
▪️
تو را در مثنوی، در نی، تو را در های و هُو، در هِی
تو را در بند بند نالههای بیصدا ديدم
▪️
تو مانند ترنم، مثل گل، عين غزل بودی
تو را شكل توسل، مثل ندبه، چون دعا ديدم
▪️
شب موييدن شب آمد و موييدن شاعر
شكستم در خودم؛ از بس كه باران بلا ديدم
▪️
شب تنهای عاشورا و اشباحی كه گم گشتند
تو را در آن شب تاريك، «مصباح الهدی» ديدم
▪️
در اوج كبر و در اوج ريای شام ؛ ای كعبه
تو را هم شانه و هم شان كوی كبريا ديدم
▪️
دمي كه اسبها بر پيكر تو تاخت آوردند
تو را ای بیكفن، در كسوت آل عبا ديدم
▪️
دليل مرتضی! شبه پيمبر! گريه زهرا(س)
تو را محكمترين تفسير راز «انّما» ديدم
▪️
هجوم نيزهها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا در «آتنا» ديدم
▪️
همان شب كه سرت بر نيزهها قرآن تلاوت كرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) ديدم
▪️
تنور خولی و تنهايی خورشيد در غربت
تو را در چاهِ حيدر؛ همنوای مرتضی ديدم
▪️
سرت بر نيزه قرآن خواند و جبرائيل حيران ماند
و من از كربلا تا شام را؛ غار حرا ديدم
▪️
تو را دلتنگ در دلتنگیِ شامی غريبانه
تو را بیتاب در بیتابی طشت طلا ديدم
▪️
شكستم در قصيده، در غزل، اي جان شور و شعر
تو را وقتی كه در فرياد «ادرك يا اخا» ديدم
▪️
تمام راه را بر نيزهها با پای سر رفتي
به غيرت پا به پای زينب كبری(س) تو را ديدم
▪️
دل و دست از پليدیهای اين دنيا شبی شستم
كه خونت را حنای دست مشتی بی حيا ديدم
▪️
چنان فواره زد خون تو تا منظومهی شمسی
كه از خورشيد هم؛ خون رشيدت را فرا ديدم
▪️
مصيبت ماند و حيرت ماند و غربت ماند و عشق تو
وِلا را در بلا جُستم، بلا را در وِلا ديدم
▪️
تصور از تفكر ماند و خون تو تداوم يافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم
▪️
✍ #عليرضا_قزوه
🆔 @ashora_karbala