🔶 چی بودیم .. چی شدیم..
هنوز که هنوز است تفکر خودباختگی و خودتحقیری در بخشی از مردم ما وجود داره. نمیتونن باور کنن که ما میتونیم صنایع پیشرفته داشته باشیم، قدرت داشته باشیم، علم و خلاقیت داشته باشیم
هنوز فکر میکنن هر کاری اروپاییا و امریکاییا کردن، پیشرفت و تمدنه.. و هر چی خودشون دارن، عقب مانده و ضعفه..
آری.. ما حکومت استعمارزده را عوض کردیم، ولی سالها و شاید قرنها طول بکشه، ذهن ها و مغزهای استعمارزده را عوض کنیم
#ارتش #رزمایش_ذوالفقار #ایران #جمهوری_اسلامی #پهلوی #شاه #رزم_آرا #خودتحقیری #ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جواب قاطع به اونایی که میگن نوووش جونش #شاه هرچی برده شما آخوندا چکار کردید این چند سال پولارو؟
#میثم_تمار
هوالصادق
✍️ وضعیت اقتصادی مردم ایران در دهه ی پنجاه از دید یک نوجوان ( #قبل_ازانقلاب) 🙋 : بخش (۱)
✅ قریب به اتفاق دانش آموزان با لباسهایی به مدرسه می آمدند که در اثر فرسودگی، سر زانوی شلوار، یا آرنج کت شان، وصله پینه شده بود. لباسهای بچه ها اغلب از خواهر یا برادر بزرگتر به خواهر و برادر کوچکترش میرسید!
خرید لباس نو هم اغلب یکبار در سال بود و یکی از کارهای مادر ها این بود که لباسهای پاره ی فرزندانشان را وصله پینه کنند .
کفشهای دانش آموزان هم اغلب کتونی و اکثرأ پاره بود . بچه ها معمولاً کیف مدرسه نداشتند و اغلب آنها دفتر و کتاب هایشان را داخل یک کیسه پلاستیکی قرار میدادند و با خود حمل میکردند.
وضعیت اقتصادی خانواده ها به قدری ضعیف بود که برای جلوگیری از گم شدن مداد و خودکار فرزندانشان، مداد و خودکار آنها را با کش به آستین آنها می بستند !
بیش از هفتاد درصد از جمعیت سی و شش میلیونی کشور، در روستاهایی زندگی می کردند که قریب به اتفاق آنها فاقد راه ، آب لوله کشی، برق ، گاز ، تلفن، پزشک و تقریباً هر گونه امکانات جدید زندگی بودند و وضعیت آنها در طول چند صد سال اخیر تقریباً تغییری نکرده بود....!
مردم برای کشت و زرع اغلب از کود انسانی استفاده میکردند !
فاضلاب « خلا ها » مستقیماً با خاک مخلوط میشد و با الاغ به باغها و مزارع منتقل میشد تا در آنها مورد استفاده قرار گیرد !
برق که نبود هیچگونه وسیله ی برقی هم در روستاها موجود نبود ، چراغ گردسوز برای روشنایی بود و کوزه برای آب خنک ، شب نشینی با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها به جای سریال های تلویزیونی، اجاق هیزمی و نفتی به جای اجاق گاز و فر و مایکروفر ، کرسی و منقل زغالی به جای پکیج و شوفاژ، چراغ گرد سوز و پی سوز به جای لامپ و لوستر ....
خدای ناکرده اگر کسی بیمار می شد او را برای درمان با الاغ به شهر میبردند.
گذشته از روستاها، حتی در شهرها دلاک ها ختنه میکردند، شکسته بندها ارتوپدی ، سلمانی ها دندان می کشیدند، قابله ها مامایی میکردند، عطاری ها طبابت میکردند،
و رمال ها و جادوگرها و دعانویس ها امور روانشناسی و مشاوره و رتق و فتق گرفتاری های مردم را برعهده داشتند!
اصلاً راه دور نرویم َ در همین رستم آباد خودمان که زیر کاخ شاه بود و فقط دو کیلومتر با کاخ نیاوران فاصله داشت، تا سال ۱۳۴۶ خبری از برق نبود! مردم نه یخچال داشتند و نه رادیو و نه تلویزیون !
آب لوله کشی در سال ۱۳۴۸ آمد و تا قبل از آن آب مردم منطقه از طریق قنات ها تامین می شد. مردم در حیاط خانه دارای آب انبار بودند و آب قنات را که از طریق جوب آب ! به منزل شان می رسید در این آب انبارها ذخیره میکردند و سپس با تلمبه از آنجا به داخل حوض انتقال می دادند.
آب انبار ها معمولاً پر از لجن و زالو می شد و چند وقت یکبار باید توسط صاحب خانه یا « آب حوضی ها» لجن کشی و تمیز میشد . آن روزها یکی از مشاغل مردم همین « آب حوض کشی » بود. اینها در کوچه ها به راه می افتادند و داد می زدند: آب حوضیه ...آب حوض ....آب حوض می کشیم ...
در آن سوز و سرمای زمستان های آن سالها، تنها وسیله ی گرمایشی مردم یا بخاری های نفتی و چراغ علاء الدین بود و یا کرسی ها زغالی . و مردم برای گرم نگهداشتن اتاقی که در آن زندگی می کردند درب اتاق و پنجرهها را با پتو های کهنه میپوشانیدند.
با وجودی که مردم در تنگنای زندگی بودند اما مستشاران آمریکایی در ناز و نعمت و رفاه فوقالعاده ای قرار داشتند . قریب به اتفاق ویلاهای منطقه ی فرمانیه ، دروس و نیاوران یا در اختیار امرای لشکری و کشوری قرار داشت و یا در اختیار مستشاران آمریکایی و انگلیسی بود . اینها همگی در ویلاهای مدرن خودشان سگ داشتند و شب که میشد به قدری صدای سگ می آمد که حقیقتأ خوابیدن خیلی سخت بود !
ویلاهای این مناطق کاملا با سبک معماری آمریکایی ساخته شده بود و دیوار حیاط آنها اغلب در قسمتهای باریکی باز بود و یا نرده ای بود . حیاط همه ی این ویلاها دارای استخر بود و آمریکایی ها بعد از ظهر ها به طور دسته جمعی در این استخر ها شنا میکردند. یکی از سرگرمی های بچه ها، تماشای شنای آمریکایی ها از میان درز دیوارها بود . در هر صورت زندگی مستشاران آمریکایی با زندگی مردم عادی به کلی متفاوت بود. ورزشگاه بزرگ انقلاب با پیشرفته ترین امکانات در اختیار آنها و سران حکومت بود ، زمین های ورزشی در برخی از محلات به کلی در اختیار آمریکایی ها قرار داشت ، فروشگاه های بزرگی تاسیس شده بود که بیشتر مشتریانشان را آمریکایی ها تشکیل میدادند......
در شهرها و روستاها بیش از نود درصد خانواده ها در یک یا حداکثر در دو اتاق زندگی می کردند و وسایل پخت و پز و کاسه بشقاب ها در گوشه ای از این اتاق یا در اتاقک کوچکی که در کنج اتاق اصلی قرار داشت قرار میگرفت.
👈ادامه دارد... !
#خمینی
#شاه
هوالصادق
✍️ وضعیت اقتصادی مردم ایران در دهه ی پنجاه از دید یک نوجوان ( #قبل_ازانقلاب) 🙋 : بخش (۲)
✅ رختخواب ها هم در گوشه ی دیگری روی هم چیده و با ملافه پوشانیده میشد.
اغلب خبری از میز و صندلی و مبل و کتابخانه هم نبود . بچه ها برای نوشتن مشق روی زمین کُپ میکردند یا اینکه از قابلمه به عنوان میز تحریر استفاده میکردند .
روشنایی منازل هم با چراغ گردسوز و شمع بود . کسانی که وضعیت بهتری داشتند چند ساعتی هم از چراغ زنبوری که نور بهتر داشت استفاده میکردند.
شب که می شد همانند پادگان های نظامی همه با هم در یک ساعت مشخص میخوابیدند . گاهی جا برای انداختن رختخواب همه کافی نبود !
البته وضعیت در تابستان ها بهتر بود و معمولاً فضای حیاط خانه ها یا پشت بام ها هم برای خوابیدن مورد استفاده قرار میگرفت. یادم هست که بارها بچه ها از کلٌه ی پشت بام به زمین افتاده بودند و دست و پایشان شکسته بود !
آنچه در حکومت پهلوی جالب بود عدالت اجتماعی بر پایه ی فقر بود !
قاطبه ی مردم یعنی بیش از نود تا نود و پنج درصد مردم در چنین شرایط سختی بودند، شاید کمی کمتر یا کمی بیشتر !
مردم اغلب با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتند و ظاهراً اعتراضی هم نداشتند . رضا شاه چنان زهر چشمی از مردم گرفته بود که صرفأ به زنده ماندن راضی بودند و هیچ آرزویی برای بهتر شدن زندگی شان نداشتند !
اغنیا سرشان به زندگی اشرافی و عیش و نوش گرم بود و فقرا هم سرشان به بدبختی های خودشان.
از سوی دیگر وضعیت فرهنگی به گونه ای بود که سر بسیاری از مردم به مسائلی گرم شده بود که آنها را از اینکه به زندگی بهتر و مناسبتر فکر کنند به کلی غافل میکرد:
آغاسی برایشان لب کارون میخواند ، گوگوش پشت دیوار دلم یه صدای پا میاد ،حبیب ، من مرد تنهای شبم .... بیک ایمان وردی برایشان آرتیست بازی در می آورد، بهروز وثوقی لات بازی ...کاباره ها پر بود از جوانانی که مینوشیدند و می رقصیدند ، قمارخانه ها پر بود از مردان و زنانی که دار و ندار خودشان را می باختند، کوچه ها و خیابان ها هم پر بود از دائم الخمر ها و معتادانی که قید زندگی را زده بودند.
با این اوضاع و احوال اجتماعی، شاه با خبرنگاران خارجی مصاحبه میکرد و با غرور می گفت ما به قدری کار و پروژه داریم که ناچاریم از خارج کارگر بیاوریم ....!
و در این میان خانواده های شریف و مومن هم دندان بر جگر داشتند و با تمام وجود مراقب دین و ایمان خود و فرزندانشان ، تا در این منجلابی که دولتمردان تدارک دیده اند گرفتار نشوند .
در شرایطی که بیش از هفتاد درصد جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند، وضعیت آنها با چند صد سال قبل تفاوتی نداشت و از آب لوله کشی و برق و گاز و تلفن و راه و بهداشت و درمان در آنها خبری نبود. وضعیت شهر ها نیز چندان رو به راه نبود ، بسیاری از کوچه ها خاکی بود ، جاده های بین شهری بسیار اندک و اغلب آنها پر از دست انداز بود . در دهه ی چهل و پنجاه هرگاه به اصفهان می رفتیم در اثر بالا و پایین رفتن های مکرر از دست اندازها ، همیشه دچار حالت تهوع میشدم . بزرگترها یادشان هست که در طول یک مسافرت هشت ساعته با اتوبوس، اکثر مسافرین دچار استفراغ میشدند و یکی از وظایف شاگرد راننده رساندن پاکت های کاغذی به مسافرین بود !
جاده های روستایی تقریبا به کلی خاکی بودند و این جاده ها اغلب در اثر عبور و مرور مکرر اتوبوس ها و کامیون ها، شکل جاده به خود گرفته بودند.
عرضم را خلاصه کنم و تمام!
پهلوی فقط خودش را دید و اطرافیان خودش را،
بیگانگان را میدان داد،
توده ی مردم را نادیده گرفت،
ایرانیان را تحقیر کرد،
دین ، فرهنگ و ارزشهای مردم را زیر پا له کرد،
خود را به کری زد و صدای آنها را نشنید،
خود را به نابینایی زد و گرفتاری های آنان را ندید،
بی معرفتی کرد و مهربانی و با وفایی و قدرشناسی مردم را نفهمید ....
تا اینکه از میان این مردم ، مردی به پا خواست ،
مردی از جان گذشته که مظهر شرف بود،
مردی که دوستدار مستضعفان و خصم اهریمنان بود ،
مردی که نجات انسان ها شعارش بود و مرگ در راه حق را افتخار خود میدانست....
آری او کسی نبود جز: خمینیِ امام🌹
#خمینی
#شاه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
✅ اگر پرسیدند چرا انقلاب کردید ؟
👇جواب :
1. انقلاب کردیم اول برای
#اسلام.
برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود؛
اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند.
از حجاب تا روضه عاشورا،
در عصری بودیم که بردن نام
#حسین(علیه السلام) در این کشور قدغن بود.
میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در #اربعین به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند.
میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.💚
2. انقلاب کردیم برای
#ایران،
برای استقلال ایران،
کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکائیها له شده بود.
50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند؛
و شاه مملکت بدون اجازه آنها آب نمیخورد!
3. انقلاب کردیم برای ایران،
برای خاک ایران،
شاه سرزمین،
#بحرین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید؛
و گفتند دخترمان بود؛
شوهرش دادیم.
انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهرندهند.
4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان،
در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند:
ورود سگ و ایرانی ممنوع،
5. انقلاب کردیم برای نجات
#فرهنگ و فکرمان،
در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها،
از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود؛
انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود.
#شاه حقیری داشتیم که صریحا میگفت:
شما
#زنان هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید.
شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.
شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید.
هیچ چیز."
6. انقلاب کردیم برای حفظ
#نجابت دختران و پسران مان،
از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود.
و 50 هزار
#فاحشه رسمی،
از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف،
مافیای بین المللی مواد مخدر بودند؛
و درخت نحس اعتیاد را در ایران کاشتند.
7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی #علمی مان،
از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود؛
و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند؛
در حالیکه آمریکا ناسا داشت؛
هند ماهواره به فضا فرستاده بود؛
ترکیه متروی 50 ساله داشت؛
ولی ما هیچ نداشتیم.
تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند.
و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم.
8. انقلاب کردیم برای
#رفاه،
از عصری که نیمی از جمعیت ایران سوءتغذیه داشتند و بجای خانه،
در یک "اتاق" زندگی میکردند.
(فیلم فارسیها شاهد است)،
از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود.
تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت؛
96 درصد روستاها برق نداشت؛
تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت.
از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند؛
مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی و...رویا بود!
تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب دارند؛
همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند.
بیش از95 درصد جمعیت ایران گاز دارند.
و برای رفع فقر،
از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساختیم.
9. انقلاب کردیم برای حتی
#سلامتی و بهداشت مان،
از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند؛
حتی
#فرح همسر شاه را پشه سالک گزید؛
و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند.
از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود!
تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده،
و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم.
10. انقلاب کردیم برای
#آزادی،
تا از شر چنگال آهنین،
#ساواک نجات یابیم.
یک سازمان تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت.
از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه میگوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابانها #وحشت میکنند.
میترسند کلمه ای بر زبان آورند.»
11. انقلاب کردیم برای اینکه
#مردم باشیم؛
نه رعیت،
برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه،
هیچ کاره بودند؛
تا حکومت در دست ما مردم باشد.
برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید.
برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکان مان، خودمان انتخاب کنیم.
12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن
#شیعه و مسلمانان راستین است.
تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم.
انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه ها بشنویم.
تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم.
تا با
#ظالم در هر جای جهان بجنگیم؛
و پناه مظلومان باشیم.
تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم.
✍ دکتر الهه خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا