044.mp3
841.8K
تلاوت صفحه چهل و چهارم قرآن کریم/ استاد #منشاوی /سوره مبارکه بقره/ آیات260-264 @askquranir
🏴#فضائل_قرائت_قرآن🏴
امام علی(علیه السلام): خداى تعالى كتابى راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت. پس راه خوبى را پيش گيريد تا هدايت شويد و از راه بدى دورى جوييد تا به مقصد برسيد.(نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 242 ، خطبه 167) @askquranir
🏴✨🏴🏴✨🏴🏴#عبرتهای_عاشورا🏴🏴✨🏴🏴✨🏴
بیانات تحلیلی #مقام_معظم_رهبری_درباره علل بوجود آمدن واقعه عاشورا و نقش #خواص در آن
بخش هشتم:
خون امیرالمؤمنین (علیهالصّلاة والسّلام) به قدر خون امام حسین (علیهالسّلام) با ارزش است. شما در زیارت وارث میخوانید: «السّلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره.» یعنی خدای متعال، صاحب خونِ امام حسین علیهالسّلام و صاحب خون پدر او امیرالمؤمنین (علیهالصّلاة والسّلام) است. این تعبیر، برای هیچ کس دیگر نیامده است. هر خونی که بر زمین ریخته میشود، صاحبی دارد. کسی که کشته میشود، پدرش صاحب خون است؛ فرزندش صاحب خون است؛ برادرش صاحب خون است. خونخواهی و مالکیّت حقِّ دم را عرب «ثار» میگوید. «ثارِ» امام حسین (علیهالسّلام )از آنِ خداست. یعنی حقّ خونِ امام حسین (علیهالسّلام) و پدر بزرگوارش، متعلّق به خودِ خداست. صاحب خونِ این دو نفر، خودِ ذات مقدّس پروردگار است. @askquranir
امیرالمؤمنین (علیهالصّلاة والسّلام) به خاطرِ وضعیّت آن روز جامعهی اسلامی به شهادت رسید. بعد نوبت امامت به امام حسن علیهالسّلام رسید و در همان وضعیت بود که آن حضرت نتوانست بیش از شش ماه دوام بیاورد. تنهای تنهایش گذاشتند. امام حسن مجتبی (علیهالسّلام ) میدانست که اگر با همان عدّهی معدود اصحاب و یاران خود با معاویه بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخلاقی زیادی که بر خواص جامعهی اسلامی حاکم بود، نخواهد گذاشت که دنبال خون او را بگیرند! تبلیغات، پول و زرنگیهای معاویه، همه را تصرّف خواهد کرد و بعد از گذشت یکی دو سال، مردم خواهند گفت امام حسن علیهالسّلام بیهوده در مقابل معاویه قد علم کرد. لذا، با همهی سختیها ساخت و خود را به میدان شهادت نینداخت؛ زیرا میدانست خونش هدر خواهد شد. @askquranir
گاهی شهید شدن آسانتر از زنده ماندن است! حقّاً که چنین است! این نکته را اهل معنا و حکمت و دقّت، خوب درک میکنند. گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن در یک محیط، به مراتب مشکلتر از کشته شدن و شهید شدن و به لقای خدا پیوستن است. امام حسن (علیهالسّلام) این مشکل را انتخاب کرد. @askquranir
وضع آن زمان چنین بوده است. خواص تسلیم بودند و حاضر نمیشدند حرکتی کنند. یزید که بر سرِ کار آمد، جنگیدن با او امکانپذیر شد. به تعبیری دیگر: کسی که در جنگ با یزید کشته میشد، خونش، به دلیل وضعیّت خرابی که یزید داشت، پامال نمیشد. امام حسین (علیهالسّلام) به همین دلیل قیام کرد. وضع دوران یزید به گونهای بود که قیام، تنها انتخابِ ممکن به نظر میرسید. این، بهخلاف دوران امام حسن علیهالسّلام بود که دو انتخابِ شهید شدن و زنده ماندن وجود داشت و زنده ماندن، ثواب و اثر و زحمتش بیش از کشته شدن بود. لذا، انتخاب سختتر را امام حسن علیهالسّلام کرد. اما در زمان امام حسین (علیهالسّلام)، وضع بدان گونه نبود. یک انتخاب بیشتر وجود نداشت. زنده ماندن معنی نداشت؛ قیام نکردن معنی نداشت و لذا بایستی قیام میکرد. حال اگر در اثر آن قیام به حکومت میرسید، رسیده بود. کشته هم میشد، شده بود. بایستی راه را نشان میداد و پرچم را بر سرِ راه میکوبید تا معلوم باشد وقتی که وضعیت چنان است، حرکت باید چنین باشد. @askquranir
وقتی امام حسین (علیهالسّلام) قیام کرد - با آن عظمتی که در جامعهی اسلامی داشت - بسیاری از خواص به نزدش نیامدند و به او کمک نکردند. ببینید وضعیت در یک جامعه، تا چه اندازه به وسیلهی خواصی که حاضرند دنیای خودشان را به راحتی بر سرنوشت دنیای اسلام در قرنهای آینده ترجیح دهند، خراب میشود! @askquranir
📚(بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) 20/03/1375) سایت معظم له
حاج علی اکبری قتیل العبرات.mp3
805.1K
استاد حاج علی اکبری / معنای قتیل العبرات @askquranir
هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.» تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر @askquranir
045.mp3
872.5K
تلاوت صفحه چهل و پنجم قرآن کریم/ استاد #منشاوی /سوره مبارکه بقره/ آیات265-269 @askquranir
🏴#فضائل_قرائت_قرآن🏴
امام صادق (علیه السلام) : هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند. (محاسن، ج1، ص216) @askquranir
#تشرفات_محضر_حضرت_ولیعصر_
تشرفی عجیب
حضرت استاد حاج شیخ #جعفر_ناصری (زیدعزه) :
حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم:« سلام عليكم» .
گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم:« بفرماييد».
گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
گفتند:« چى هست؟»
گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
📚به نقل از کانال رنگ خدا
@askquranir