10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دین و حجاب باعث شده کشورها عقبمانده بشوند
غلامی، استاد دانشگاه جواب این مسئله را میدهد
لینک کانال اندیشکده اسما👇
@asmaandishkade
🔴این فرد در حال مبارزه است؛ به تروریست فرهنگی زمان نمی دهند!
🔰کسی که کشف حجاب می کند، به صورت علنی در حال #مبارزه با عفت و حیای جامعه و در واقع در حال مبارزه با حقوق مردم و خانواده هاست. علاوه بر این، از آنجایی که کشف حجاب ضمن حرام شرعی بودن، حرام سیاسی هم محسوب می شود، کسی که کشف حجاب می کند، با این کار در حال مقابله با جمهوری اسلامی است.
بنابراین نمی توان به او تا سه بار اجازه داد که این عمل را انجام دهد و او را مانند رد شدن از چراغ راهنمایی و رانندگی جریمه کرد و بعد در بار چهارم او را به دستگاه قضایی معرفی کرد!
👈مبارزه کردن برای خود مفهوم و پیام دارد؛ حتماً که کسی نباید اسلحه و تانک داشته باشد. همین کشف حجاب از منظر فرهنگی و اخلاقی نقش #اسلحه و #تانک را دارد.
◀️ آیا به کسی که با اسلحه و تانک در حال تخریب شهر است و به عبارتی در نقش تروریست فرهنگی ظاهر شده است، سه بار فرصت می دهند ؟! قطعاً جواب منفی است؛ از همان اول جلوی او را می گیرند؛ محکم هم می گیرند!
🎬
لینک کانال اندیشکده اسما👇
@asmaandishkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍/👆👆👆/ جنایت جنگی وحشتناک در اوکراین توسط انگلیس کثیف
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
📛 دزدیدن اعضای بدن نظامیان توسط پزشکان انگلیسی در اوکراین!
تمام رسانه های دنیا باید این جنایت رو پوشش بدن !
انگلیسی ها هم فرماندهی نبرد اوکراین رو به عهده دارند و از مردم اوکراین سپر انسانی درست کردند برای اغراض خودشون و هم از اون طرف ، مشغول دزدیدن اعضای بدن اونها هستند.
و این نکبت و بردگی ،سرنوشت شوم ملتیه که آینده ی خودش رو به یک سلبریتی سرسپرده بسپره ؛
✍#مسیحا
این فیلم از دوربین گوپروروی سر نظامی اوکراینی برداشته شده بعد از اینکه کشته شد. این نظامی دنبال یکی از اقوامش میگشته و به طور تصادفی وارد اتاق عمل میشه... که اولا نشون میده پزشکان زبانی غیر از زبان اوکراینی صحبت میکنند دوم عضوی از بدن اون کسی که داشتن عملش میکردن رو بریدن که ببرن برای فروش! میگویند پزشکان از «بنیاد قلب بریتانیا« هستند!!
فعالیت این متخصصان که در اصل متخصصان پیوند هستند از سپتامبر 2022 در باخموت کارشون رو آغاز کرده بودند و حالا مشخص میشود که انگلیسیها اینجا هم دارند کثافتکاری میکنند .
لینک کانال اندیشکده اسما👇
@asmaandishkade
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
🌴💎💢💎🌴
@asmaandishkade
گل به خودی
🔹یکی از تبعات بسیار بد لایحه عجیب عفاف و #حجاب این است که اختلاف را به میان مذهبی ها و متدینین کشانده و در صف مومنین تردید و انشقاق ایجاد کرده است.
چه دستاوردی از این بهتر برای #جریان_نفوذ ؟!!
#نفوذ
لینک کانال اندیشکده اسما👇
@asmaandishkade
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سختترین مرحله ساخت خانه، تامین زمین است
روحالله اکبری، دستیار ویژه وزیر راه و شهرسازی:
🔹با اینکه طبق قانون نیازی نیست جلسات شورای عالی مسکن ماهانه یکبار برگزار شود، اما این جلسات در حال حاضر با حضور آقای ریسی ماهانه تشکیل میشود.
🔹میگویند ۲ سال گذشت، چرا ۲ میلیون خانه ساخته نشده، اشتباه نکنید ما گفته ایم در پایان ۴ سال، ۴ میلیون خانه میسازیم. آنهایی که آشنایی دارند میدانند سختترین مرحله ساخت خانه، تامین زمین است، هم اکنون قسمت اعظم این کار صورت گرفته است و کار در حال انجام است.
لینک کانال اندیشکده اسما👇
@asmaandishkade
حکومت اسلامی(۱)
✍️ بهترین متن نظام مند برای تبیین حکومت اسلامی، نامه ی امیرالمؤمنین به مالک اشتر برای حکمرانی در مصر است که در این نامه آمده:
- هذا ما أمر به عبدالله علی أميرالمؤمنين مالک بن الحارث الأشتر
حضرت در آغاز، با بهترین عنوان(امیرالمؤمنین) از خود یاد می کنند و این نشان می دهد که هر کجا هم تواضع نیکو نیست، منتهی قبل از آن متذکر می شود که من "عبدالله" هستم.
- فی عهده إلیه حین ولاة مصر
در عهدی که با او دارد، زمانی که امیرالمومنین او را به عنوان والی مصر برگزید و برای او چهار وظیفه تعیین نمود:
- جبایة خراجها
گرفتن مالیات
- و جهاد عدوها
جهاد با دشمنان(بیرونی و درونی)
- و استصلاح أهلها
تلاش برای اصلاح امور مردم
- و عمارة بلادها
و ایجاد آبادانی(عمران)
امیرالمؤمنین علیه السلام، در بین چهار وظیفه ی کلی، امور اقتصادی و مالیات جامعه را نسبت به دیگر وظایف، در اولویت قرار می دهند.
- أمره بتقوی الله
تو را به تقوا امر می کنم
- و إیثار طاعته
و مقدم داشتن اطاعت خدا
"ایثار" مصدر به معنای مقدم کردن است
- و اتباع ما أمر به فی کتابه من فرائضه و سنة
و تبعیت و پیروی از آنچه که در کتابش به آن امر کرده از فرائض و سنت ها
"من" در اینجا بیانیه است و "من" بیانیه بعد از "ما" موصوله بکار می آید که ابهام دارد.
- لا یسعد أحد إلا بأتباعها
تنها راه سعادت تبعیت از فرائض و سنت ها است
- و لا یشقی إلا مع جحودها و إضاعتها
و تنها راه شقاوت، انکار و ضایع کردن فرائض و سنت ها است
ابن هشام در مغنی می گوید: "جحد" با "انکار" متفاوت است و "جحد" علاوه بر انکار لسانی، مشتمل بر انکار عملی نیز است. و ممکن است "جحد" به انکار با علم نیز اطلاق شود.
و همینطور "جحد" متفاوت با "جهد" است؛ "جحد" به معنای انکار و "جهد" به معنای تلاش است و به اشتباه گاهی این دو کلمه بجای همدیگر بکار می روند؛ مانند آنکه در زیارت عاشورا آمده است: «جاهدت الحسین» در حالی که نوشتار صحیح آن «جاحدت الحسین» است.
- و أن ینصر الله سبحانه بیده و قلبه و لسانه
و تو را امر به یاری خدا با دست و قلب و لسان می کنم.
"نصرت" معنای مشابهی با "جهاد" دارد؛ اینکه هر دو در مقابل دشمن بکار می آید.
ابن ابی الحدید می گوید: نصرة الله بالید جهاد با شمشیر، و بالقلب اعتقاد حق، و باللسان سخن حق و امر به معروف و نهی از منکر است(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۷ ص ۳۵).
نصرت مراتبی دارد و هر کدام پاداشی: «من أحبنا بقلبه و نصرنا بيده و لسانه فهو معنا فی الغرفة التی نحن فیها و من أحبنا بقلبه و نصرنا بلسانه فهو دون ذلک بدرجة و من أحبنا بقلبه و کف بيده و لسانه فهو فی الجنة» هر آن کس که ما را در دل دوست بدارد و با دست و زبانش یاری دهد، در روز قیامت در جایگاهی که ما هستيم خواهد بود و هر آن کس که ما را در دل دوست دارد و با زبانش یاری دهد، یک درجه پایین تر از اوست و هر آن کس که ما را در دل دوست بدارد ولی دست و زبان خود را از یاری ما باز دارد، نیز در بهشت خواهد بود.
- فإنه جل اسمه قد تکفل بنصره من نصره و إعزاز من أعزه
خداوند(جل اسمه)پیروزی کسی که کمکش کند و عزت کسی که عزیزش کند را متکفل شده است...
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@asmaandishkade
حکومت اسلامی(۲)
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه ی اوامر خود به مالک اشتر می فرماید:
- و أمره أن یکسر من نفسه الشهوات
امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر فرمان می دهد تا بشکند نفسش را از پیروی شهوات
- و ینزعها عند الجمحات
و رام کند هنگام سرکشی و طغیان
- فإن النفس أمارة بالسوء إلا رحم الله
بخاطر اینکه اگر چنین نکند، معلوم نیست نفس، او را به کجا ببرد مگر اینکه خدا به او رحم کند
- ثم اعلم یا مالک
سپس بدان ای مالک
- أنی قد وجهتک إلی بلاد قد جرت علیها دول قبلک من عدل و جور
من تو را به جایی می فرستم که قبل از تو دولت هایی از عدل و جور دیده اند
- و أن الناس ینظرون من أمورک فی مثل ما کنت تنظر فيه من أمور الولاة قبلک و یقولون فیک ما کنت تقوله فیهم
چنان که تو حکمرانی پادشاهان قبلی مصر را قضاوت می کنی، مردم نیز حکمرانی تو را قضاوت خواهند کرد و می گویند درباره ی تو آنچه که درباره حکمران های قبلی گفته اند
- و إنما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده
با آن سخنی که بر زبان بندگان خدا(عباد) جاری می شود می توان نیکوکاران را شناخت(نه هر مردمی)
گفته می شود: زبان های رعيت، قلم های حق است به سوی پادشاهان
- فلیکن أحب الذخائر إلیک ذخیرة العمل الصالح
جمع عمل صالح برای تو باید بهترین و نیکوترین ذخیره باشد
- فاملک هواک
مالک هوای نفست باش
- و شح بنفسک عمل لا یحل لک
آنچه که بر تو حلال نیست، نفسا بخیل باش
"شح" به معنای بخل است، راغب در مفردات می گوید: «الشّحّ: بخلى كه با حرص توأم باشد، بطوريكه عادت شود»(مفردات ج ۲ ص ۳۰۷) و گفته اند: شح از بخل شدید تر است.
- فإن الشح النفس الإنصاف منها فیما أحبت أو کرهت
بخاطر اینکه در این راه بخیل بودن نسبت به نفس، آن است که در آنچه دوست دارد یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف را
حضرت می فرماید: نسبت به خویشتن بخیل باش، و شح(بخل) را برای او تفسیر کرد که چیست؟ پس گفت: در آنچه دوست داری و ناخوش داری حق خود از آن بستانی، یعنی به آن امکان رها شدن در شهوات را ندهد، و بر آن امیر باش، و سیطره داشته باش، و آن را از بی باکی و پرده دری باز دار
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@asmaandishkade
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۲۳
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄
🔹 با رسیدن پاییز به سراغ گنجه میرفتم و وسایلم را زیر و رو میکردم. بیشترشان به درد سطل آشغال خانم خانما که پیت حلبی روغن بود می خورد. دو سه دفتر نیم نوشته از سال گذشته برایم مانده بود. چند تا مداد سیاه و گلی رنگ سر جویده پخش و پلا به چشم میخورد. ردیفی از کتابهای تاخورده تا سقف گنجه چیده شده بود.
- چرا کتابهایت را این ریختی کردی بچه؟!
- آخر سال است دیگر .... مثل خودم لوله شده اند.
- خودت به جهنم ... پای آن کتابها کلی پول دادم ... دلت که نسوخته
- این کتابها دیگر به دردم نمیخورد ... از همه شان نمره قبولی گرفته ام .....
- نمره قبولی گرفته باشی ... بده به کسی که احتیاج دارد ... خیلی ها هستند دنبال همین کتابها میدوند ... یادت رفته ...
- چرا بدم به مردم.... میدهم به بابا، تویشان پنیر و چیز میز بپیچد
- این شد یک حرفی ... خوب است عقلت کار کرد.
- عقل من همیشه خوب کار می کند ... این شماها هستید که قدرش را نمی دانید
- رودار نشو ... پاشو ... پاشو برو به پدرت کمک کن ... بیچاره دست تنها است .... چند روز دیگر مدرسه ها باز میشود.
- خسته ام. صبح زود رفتم نانوایی داداش عباس ... بعد هم روزنامه فروختم .... نای راه رفتن ندارم .... کی تا امیرآباد میرود. میدانی چقدر راه است .... پاهایم به دو تا کنده سوخته میمانند. خیلی دلت میسوزد خودت برو .... گناه نکرده ام که پسر کوچک خانه
شدم .... داداش قاسم و داداش عبدالحسین چه کاره اند؟
- حرف زیادی نزن جرات داری پیش خودشان بگو ... اصلاً مگر آنها ولاند ... طفلکها از صبح تا شب میدوند .
- نه این که من خیابانها را ول می چرخم ... روزنامه فروختن و نانوایی کار نیست؟
لنگه دمپایی و گالش بود که به سرم پرت میشد. قبل از آن که یکیشان به من بخورند تو دالان خانه غیبم میزد.
خانم خانما از خر شیطان پایین آمد و بیخیال دبیرستان رازی شد.
آن قدر خوشحال بودم که انگار همه دنیا را گذاشته بودند تو بغل من. دبیرستان خرد را از قبل دیده بودم. تو خیابان منیریه لشکر بود. شکل ساختمان قدیمی اش هنوز تو ذهنم مانده. مثل یک سیاه قلم خاک خورده. زمین والیبال و درختهای کاجاش روحم را تازه میکرد. از دو طرف میشد داخل دبیرستان و حیاط آن شد. باید ده، پانزده پله را بالا میکشیدیم تا به اتاق معلمها و کلاسهای درس که در سمت چپ ساختمان قرار داشتند برسیم. در تمام آن سالها هیچ جایی را به اندازه اتاق مدیر دوست نداشتم.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
🍂
@asmaandishkade
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۲۴
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄
🔹 خدا حاج شیخ محمود رازی را رحمت کند. نگاههایش به نگاههای پدری دلسوز میماند.
- مدیر دبیرستان رازی زیاد از رفتار شما رضایت نداشته ... آقای اسدالله.
کلمه آقا برای لحظه ای سرجا میخکوبم کرد. روی پاهای جفت شده ام پا به پا شدم تا جواب آقای مدیر را بدهم. نتوانستم. گلویم کیپ گرفته بود. با یک شیشه شربت سینه هم باز نمیشد.
چشم دوختم به پرونده ای که در دستهای آقای مدیر بود.
کاش پرونده را میسوزاندم.کی میفهمید. فوقش مجبور میشدند با یک نامه از دبیرستان رازی اسمم را بنویسند. سرم را انداختم پایین. تا آن روز آن قدر خجالت نکشیده بودم. عرق از تمام بدنم بیرون میزد.
- بیا اینجا بنشین
نشستم رو صندلی ای که نزدیک میز آقای مدیر بود. نگاهش به پرونده من بود و با خودش حرف میزد. صدایش خفه بود. سرش را به چپ و راست تکان میداد. تو چشم هایم خیره شد.
- نه؟!
نه، آقای مدیر مثل پتکی به سرم کوبیده شد. سرم گیج گیجی خورد. انگار چاقویی را تو قلبم فرو کردند.
- تو، انگار حالت بد است؟!
- نه، نخیر آقای مدیر
زبانم مثل سنگهای ترازوی پدرم سنگین شده بود. نفسم در نمی آمد.
صدای خانم خانما تو سرم پر شده بود.
- گفتم تو دبیرستان رازی بمان، نماندی.
جانت در بیاید. آخرش حمال میشوی..
پرونده را رو میز گذاشت. جعبه خودنویساش را که مارک نقره ای
آن تو چشم میزد برداشت. سعی کردم نوشته مارک را بخوانم، نتوانستم. به انگلیسی نوشته شده بود. من فرانسه خوانده بودم. با حوصله خودنویس را به دست گرفت. قلبم سینه استخوانی ام را مشت باران می کرد. "نام نویسی شود!"
داشتم بال در می آوردم. دستهایم را مشت کردم و چشمانم را مالیدم.
درست دیده بودم.
- آقای رفیعی لطفا اسم این بچه را بنویسید.
آقای رفیعی ناظم مدرسه بود. نگاهی به سر تا پای من انداخت و بی هیچ حرفی دفتر دبیرستان را برداشت و با حوصله اسمم را در آن ثبت کرد. بعدها فهمیدم حاج شیخ محمود میدانسته که من تو هیئت هاشم آقا رفت و آمد داشتم. خلاصه رفتن به هیئت سیار هاشم آقا به دادم رسید.
با آن صدای نخراشیده نوجوانی باید قرآن صبح را میخواندم. جلو آن همه شاگرد مدرسه قد و نیم قد، تازه حاج شیخ محمود گفته بود باید با صوت قرائت کنم. اشکم درآمده بود.
آخر صدای من که به درد صوت نمیخورد حاج آقا.
- گفتم .... قرآن را با صوت میخوانی ... ناراحت نباش کم کم حنجره ات عادت میکند ... اولش سخت است ... به خدا توکل کن ...
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید◇
🍂
@asmaandishkade
چند سوال:
آیا فشار افکار عمومی در این برگشت بی تاثیر بوده؟
چرا دولت همون اول درست بررسی نکرده تا نیاز به این اتلاف وقت نباشه؟
آیا ممکنه افتضاح لایحه اولیه برای این باشه که به مرگ بگیرن تا به تب راضی بشیم؟!
آیا اگر عکس العمل منفی و یکپارچه مردم (علی الخصوص فعالین انقلابی) در اصل موضوع حجاب زودتر انجام میشد دولت سریعتر و بهتر اقدام نمیکرد؟!
@asmaandishkade