همرزمش تعریف میکرد؛
ساعت ۳ شب من بلند شدم رفتم بیرون دیدم پتو رو انداخته رو دوش خودش داره نماز میخونه!
(وقتی میگم ساعت ۳ صبح یعنی خدا شاهده
اینقدر هوا سرده نمیتونی از پتو بیایی بیرون!!)
گفتم: بابک با اینکارا شهید نمیشی پسر...
حرفی نزد منم رفتم خوابیدم.
صبح نیم ساعت زودتر از من رفت خط و همون روز شهید شد💔🙂
#شهید_بابک_نوری_هریس
کاش خنثی کردنِ نفس را هم
یادمان می دادیـد...
می گویند :
آنجا که نفس مغلوب باشد
عاشق می شوی
عاشق که شدی
شهید میشوی...🕊
#شهید_زکریا_شیری
بچهها!
پای آدم جایی میره
که دلش رفته.
دلها رو مواظب باشیم
تا پا جای بد نره.
#حاج_حسین_یکتا
#تلنگر
تا جایی که من شنیدم و دیدم همه میگن ، یه چادری داریم که ناپاکه و بده ، یه بیحجاب هم داریم که خوب و پاکه .
این قبول ،
این نظریه رو قبول دارم ، درسته ولی چرا هیچوقت نمیگین که آدم با حجاب داریم خوبه و بیحجاب داریم بده ؟؟
چرا تَر و خُشک و با هم میسوزونید ؟؟
چرا باید اون نَوَد و نُه درصد باحجاب و خوب به خاطر یک درصد بد نام بشن ؟؟
و چرا باید اون نَوَد و نُه درصد بد و ناپاک به خاطر یک درصد خوش نام بشن ؟؟
من نمیگم که خوش نام بودن بَدهها نه بد نیست فقط این بده که باطنت سیاه باشه اما بقیه فکر کنن فرشتهای .
تا جایی که یادم میاد با هر کسی که در مورد چادر صحبت کردم همین جمله رو گفته ، چرا یه بار همین جمله رو برعکس نمیگید؟؟
تازه خیلیا هم هستن که میگن : (مهم دله ، دل که پاک باشه ظاهر مهم نیست ) .
این دقیقا میدونید مثله چیه ؟؟؟
دقیقا مثله اینه که با یه فرد خیلی ، خیلی ، خیلی زشت ازدواج کنی ، بعد بگی چون از تَه دلش دوسم داره باهاش ازدواج کردم .
عشق مهمه توی زندگی نمیگم که مهم نیست ، اتفاقا خیلی هم مهمه از صَد درصد چهل و هشت درصد عشق و علاقه مهمه ، پنجاه درصد هم نظر خانوادهها ، دو درصد هم ظاهر .
حالا چرا گفتن پنجاه تا خانواده و چهل و هشتا عشق و علاقه ؟
به این دلیل که اگر کسی اومد خاستگاری بک دختر اول خانواده باید تاییدش کنه بعد طرف بیاد و با خودِ دختره صحبت کنه تا بتونه دلش رو به دست بیاره ، تازه اگر دله دختر رو به دست آورد ، اونجاست که همه چی درست میشه ، ولی اگر دله دختر رو به دست نیاورد باید برگرده و بره همونجایی که اومده .
چهل و هشت درصد و پنجاه درصد کاراییشون یکیه ، یعنیاگر یکیشون قبول نکنه طرف باید برگرده و بره.
لطفا حواستون باشه هر چیزی و رو هوا نگید ، اول معنی اون جمله رو درک کنید بعد به زبون بیاریدش . @shahid_ebrahim_hadi4
هدایت شده از یک عدد جامانده!
چقدر شلوغ بود، همهمه ایجاد شده بود..
همه درحال تکاپو بودن
ولی... ولی یهو همهی همهمه ها به یکباره خوابید
و همه جا رو سکوت سنگینی فرا گرفت
با تعجب سرم رو بالا اوردم و به رو به رو نگاه کردم
بهت زده زیر لب زمزمه کردم: بابا!
آره، خودش بود،!
اشکام به سرعت از روی گونه هام غلتیدند،
انگار که با هم دیگه مسابقه گزاشته بودن
دوباره نگاهش کردم، اونم نگاهم کرد ولبخند شیرینی تحویلم داد که دلم گرم شدو منم میون گریه لبخندی از ته دل زدم!
اره بلاخره اومد،
بابا مهدی (عج) رو میگم♥:)!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌱
اللهمعجللولیکالفرج♡
انشالله بھ زودی زود🙂✨"
ᴍᴏʙᴛᴀʟᴀ_ʙʜ_ᴀʀʙᴀʙ
و لقد نعلم أنك یضیقُ صدرُكَ بما یقولون.
سوره حجر آیه ۹۷
تو که میدانی وقتی نیستی حرف های دیگران چقدر آزارم میدهد💔
چله گرفته ام
که فقط بگویم «رب اشرح لی صدری»
که سینهام را انقدر تنگ مخواه
#حرف_های_در_گوشی_با_خدا💚
هممون حتی یک بارم که شده به خدا گفتیم
خدایا مگه من چه گناهی کردم که این بلا سرم میاد..!
دقیقا همونجا باید بگیم که خدایا
به خاطر گناهی که باعث شده این بلا سرم بیاد توبه..!((:
https://eitaa.com/hiidika
-اسرا-🇵🇸
مَن کانَ لله کانَ الله لَه هر که با خدا باشد خدا با اوست...:))))
رسم عاشق نیست
با یک دل
دو دلبر داشتن...!
#شهید_محمدابراهیم_همت
3773351_AUD (1).m4a.mp3
4.98M
اسفند می دهد
بوی
شیر مردان بیشه ی خیبر...!
#مداحی
#مهدی_رسولی
#سلام_امام_زمانم❤
دست مرا بگیر ببین ور شکسته ام
اب از سرم گذشته و من دست بسته ام
کار مرا حواله نده دست دیگری
محتاجم و فقط به تو امید بسته ام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هر معتاد حداقل سالی یک نفر رو
با خودش همراه میکنه!
شمایِ مسلمون مسجدی
سالی چند نفر رو
مسلمونِ مسجدی میکنی ..؟
#استاد_قرائتی
#لبخند_های_پشت_خاکریز
بین ما یکی بود که چهرهی سیاهی داشت اسمش عزیز بود. توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب.
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش. با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.
دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!!
یکی از بچه ها با دلسوزی گفت : بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!
پرستار از راه رسید و گفت : عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!
رفتیم کنار تختش..
عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟
یهو همه زدیم زیر خنده
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد!
عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند.
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند.
توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر.
سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت میکشمت.
چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حالا من هر چه نعره میزدم و کمک میخواستم ، کسی نمیاومد.
اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم.
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.
عزیز ناله کنان گفت : کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات میفرستادند.
دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم.
این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.
دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید!
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! میکشمت!!!
عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین.
منبع: کتاب" رفاقت به سبک تانک"
هدایت شده از 『•فداییان حسینع•』
`
یکی ازرفقاگفت
منچونتونمازمتوجهندارم
نمازمقبولنمیشه ...
پسخوندنشچهفایدهداره؟
چشماتوبازکنیهلحظه'!
رفیقاینحرفخودِاونشیطان
لامذهبه:/
آیتاللهمجتھدیتهرانۍ
میفرمایند:نمازتوهلیکوپتریبخون
(بدونحضورقلب)
ولیاولوقتبخون...
ببینچهتاثیریدارهتوزندگیت!
کمکمخودِخودِخدایکاریباهاتمیکنه
که نمازتمیشهپرازوجودخدا پسبھانهومَھانهروبزارکنار
#تلنگرانه🌹
چه کنیم تا در دنیا راحت زندگی کنیم؟
پاسخ : قرآن می فرماید: لکیلا تاسوا علی
ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم ...
( سوره حدید، آیه ۲۳)
آن گونه باشید که اگر چیزی را از دست دادید، تاسف نخورید و اگر چیزی به شما دادند، زیاد شادی نکنید.
راستی آیا می شود انسان این گونه
متعادل باشد که دادنها و گرفتنها در او اثری نگذارد؟!!!
کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم می شود و روز دیگر هم مسئول پرداخت پول به مردم می شود. نه آن روزی که پول می گیرد خوشحال است و نه آن روزی که می پردازد، ناراحت. زیرا او میداند هر دو روز، امانتداری بیش نبوده است....
برای لاستیک تراکتور،حرکت در زمین
هموار و غیر هموار یکسان است، ولی برای لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن یک گنجشک، روی
شاخه گل اثر می گذارد ولی روی درخت
تنومند، اثر چندانی ندارد.
آری،انسانهای بزرگ به خاطر سعه ی صدری که دارند، مسایل جزئی در روح آنان اثرچندانی ندارد.
امام حسین (ع) ظهر عاشورا در برابر
دهها تیر که به سویش رها شد و ده ها
داغی که دید، نماز با حال و خشوعی
خواند، در حالی که کوچکترین حرکت،
ما را از نماز یا خشوع باز می دارد.