پاتوق کتاب
این اثر داستانی است عاشقانه با زمینه ی مذهبی که حکایت از دلدادگی جوانی پاک سیرت از اهل سنت به دختری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای نیمه شب؛ رمانی است عاشقانه که علاقه جوانی ثروتمند و زیبا به نام هاشم را روایت میکند. علاقهای که در مسیر تکاملش دارای ابعاد معنوی میشود و زندگی هاشم را درمسیر تغییر قرار میدهد.
تشرف به محضر «امام عصر (عج)» موضوعی است که این رمان را از دیگر عاشقانههای موجود متمایز کرده و خواننده را در موقعیتی متفاوت از رمانهای عاشقانه قرار داده است.
ثبت سفارش @assrraa
.
#کتاب #رمان #رمان_ایرانی #امام_زمان #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری #کتابستان_معرفت #کتابستان
📘☕️
رمان امنیتی "چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد.
طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود.
سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد.
ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر یک جوان مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد.
این رمان اسلام را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی را به رخ تمام جهان می کشد.
✨✨✨
#چایت_را_من_شیرین_می_کنم
#زهرا_بلند_دوست #رمان_امنیتی
پاتوق کتاب
📘☕️ رمان امنیتی "چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پ
...
روح بزرگ شخصیت پاسدار داستان و اعمال و رفتارش، میزان تقوا وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطه ی زن و خانواده، جلوه ای بسیار زیبا و جذاب از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار می دهد.
گزیده متن؛
آرام آرام روی قبرهای وسط حیاط قدم می زدم و با گوشه چشم، تاریخ نوشته شده بر آنها را می خواندم. بعضی جوان، بعضی میانسال، بعضی پیر، راستی مردن درد داشت؟ ناگهان یک جفت کفش سرمه ای رنگ با عطری تلخ و آشنا مقابل چشمانم سبز شد.
سرم را بالا آوردم. صدای کوبیده شدن قلبم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنش می گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟ اما این غریبه، با شلوار کتاب مشکی و پیراهن مردانه سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین به کامِ احساسم آمد. بازهم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ...
#چایت_را_من_شیرین_می_کنم
#رمان_امنیتی
📗مثل بیروت بود
«مثل بیروت بود» حکایت جولان است.
جولانی که از «چایت را من شیرین میکنم»
شروع شده است.
شکستخوردگان آنجا این بار انتقامجویانی دندانتیز کرده هستند. دندان تیز کردهاند به دریدن، تا تاوان بگیرند. از سارا، دانیال و مردمان این سرزمین.
در این میان، زهرا دختر سردار اسماعیل، به واسطه دوستی با سارا، وارد مسیری پر تلاطم میشود.
تلاطمی که ناجوانمردانه قربانی میگیرد، برای شخصیتهایش دو راهیهای خطرناک میسازد و پرده از حقایق برمیدارد.
حقایقی که دانیال را طعمه یک بازی کثیف میکند. حال چه کسی در غبار این فتنه راه راست را پیدا خواهد کرد؟
قیمت پشت جلد ۲۰۰ت
...
#کتاب_خوب_حالِ_خوب
کتابهای خوبی که
امروز به مقصد رسیدند🏠😍
{سفارش دوست کتابخوان
و عزیزمون از شهر زنجان}
................
✈️ ارسال کتاب به سراسر ایران 🇮🇷
📬 با پست سفارشی و هزینه ارسال نیمبها
................
#کتاب_خوب_بخوانیم
#پاتوق_کتاب_تهران
🌱
6فایده برای مطالعه منظم روزانه⏱📚
🖼یک بیلبورد تبلیغاتی در پاریس:
اگر از آخرین کتابی که خوانده اید،
یا آخرین باری که مسواک زده اید،
24ساعت میگذرد،
لطفا دهانتان را ببندید.🤐
پس دوست من😄
کتاب بخون📖
اونم هر روز👌
شما هر روز کتاب میخونید؟
چه کتابی میخونید؟
🌸🌿
#کتاب_خوب_حالِ_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
پاتوق کتاب
📗مثل بیروت بود «مثل بیروت بود» حکایت جولان است. جولانی که از «چایت را من شیرین میکنم» شروع شده اس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘او مثل بیروت بود
نویسنده در این رمان که بر پایه واقعیات نوشته شده، اتفاقات آبان سال ۱۳۹۸ را پیش چشم مخاطب، جانی دوباره میدهد.
#زهرا_بلند_دوست
#رمان_امنیتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘ترجمه الغارات
از سالهای روایت نشده حکومت امیرالمؤمنین(ع) چی میدونید؟
چرا اسم سالهای پایانی حکومت حضرت رو "غارات" نامگذاری کردن؟
اگر دوست دارید درباره این دوران بیشتر بدونید، کتاب "ترجمه الغارات" رو به شما پیشنهاد میکنیم.
💳قیمت ۶۰ت
تعداد محدود است.
📘کتاب ترجمهی الغارات
سال های روایت نشده از حکومت امیرالمؤمنین (ع)
✍🏻با مقدمهی علیرضا پناهیان
{تنها کتابی که سردار سلیمانی به خواندن آن تاکید زیادی کرده است}
#امام_علی
#شب_قدر
#ماه_رمضان
پاتوق کتاب
📘کتاب ترجمهی الغارات سال های روایت نشده از حکومت امیرالمؤمنین (ع) ✍🏻با مقدمهی علیرضا پناهیان {
.
کتاب "ترجمه الغارات" تلخیص و ترجمه ای روان از کتاب معتبر و قدیمی الغارات است که به سال های روایت نشده از حکومت حضرت علی (ع) که به دوره غارات مشهور شده و از جهاتی مهم تر و درس آموزتر از نیمه اول حکومت ایشان است و از قضا تناسب زیادی با شرایط و اتفاقات کنونی ما و منطقه دارد می پردازد.
آنچه افکار عمومی از حکومت امیرالمومنین (ع) در ذهن دارند، سه جنگ مشهور حضرت با طلحه و زبیر، معاویه، خوارج است.
این در حالی است که تمام این جنگ ها کمتر از نیمی از حکومت پنج ساله حضرت را تشکیل می دهد و امیر المومنین بعد از جنگ نهروان به مدت دو سال و نیم به حکومت ادامه دادند؛ اما متاسفانه کمتر کسی از این دوران مهم و استثنایی مطلع است و کمتر به آن پرداخته می شود.
به همین دلیل است که کتاب ترجمه الغارات، تنها کتابی است سردار شهید سلیمانی به خواندن آن تاکید زیادی کرده است.
#امام_علی
#ماه_رمضان
امیرالمؤمنین(ع): ای کاش مرگ من فرا برسد، چرا غیرت ندارید؟
وقتی معاویه به مصر حمله کرد، امیرالمؤمنین(ع) از مردم خواست که برای مقابله با او راهی مصر شوند، اما حتی صدنفر هم برای این کار آماده نشدند، حضرت شبهنگام بزرگان آنها را جمع کرد و برایشان خطبه خواند:
«ای كاش مرگ من فرا برسد و ميان من و شما جدايى بیفتد، كه من از همراهی با شما بیزارم. هيچ دینی نیست كه شما را جمع کند؟ آيا در وجودتان غیرتی نيست كه شما را به خشم بیاورد، وقتی شنيديد كه دشمن سرزمینهای شما را یکییکی مىگيرد و به شما حمله میکند و هجوم مىآورد؟...»
چون مردم کوفه حاضر به رفتن به مصر و مقاومت در مقابل یاران معاویه نشدند، مصر سقوط کرد و خبر فتح آن توسط معاویه و شهادت محمد بن ابیبکر به امام(ع) رسید. در این هنگام حضرت بر منبر رفت و براى مردم خطبه خواند:
«شما کسانی هستید که نه به یارى شما میتوان انتقام گرفت و نه با پایمردى شما میتوان به مقصودى رسید. پنجاه و چند روز شما را به یارى برادرانتان دعوت كردم؛ مثل شترى كه لبهایش شكافته باشد و از خستگى بنالد، نالیدید. و مثل كسى كه هیچوقت قصد جهاد با دشمن را ندارد و نمىخواهد از این راه ثوابى بیندوزد به زمین چسبیدید. سپس از بین شما سپاهى کوچک و پریشانحال و ناتوان نزد من آمد. چنانكه گویى آنها را به سوى مرگ مىكشند و آنها مىنگرند، اُف بر شما باد!»
بخشی از کتاب «ترجمه الغارات»، روایت سالهای روایت نشده حکومت امیرالمؤمنین(ع)
#الغارات #ترجمه_الغارات #امام_علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار سلیمانی:
این کتاب را حتما بخوانید!
"این کتاب الغارات را که قدیمی ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتما بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابی طالب هست، آگاهانه تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر می دهیم و دفاع می کنیم."
سردار شهید قاسم سلیمانی
۱۳۹۷/۳/۱۷
✨✨✨
📘کتاب ترجمه الغارات
💳قیمت پشت جلد ۶۰ت
#ترجمه_الغارات
#پاتوق_کتاب
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘کتاب ارزشمند ترجمه الغارات
سالهای روایت نشده از حکومت امیرالمومنین(ع)، به دست کتابخوان عزیز رسید...
💳قیمت پشت جلد: ۶۰ت
🛫ارسال با پست سفارشی به تمام نقاط ایران
حضور آقای اکبرخانی نویسنده رمان امنیتی #عزرائیل در غرفه کتابستان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
📘پرونده فوق سری 2040
از فوت امامخمینی تا تولد یک یهودی...
رمانی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه بشریت بخصوص ایران است؛ از ترور دانشمندان هستهای تا نبردهای بیوتروریسم و ربایش چهرههای شاخص انقلاب.
✂️ در دفتر مرکزی رئیس ستاد موساد ولولهای بهپا شده بود. فراخوانی برای تجمع تمامی افراد یهودیالاصل و بانفوذ صهیونیسم، مسئولان نمایندگیهای اصلی موساد و مسئولان عالیرتبۀ یهود در سرتاسر دنیا داده شد. بهصورت کاملاً محرمانه و سرّی در قالب دعوتی عجیب و بیسابقه، شخصیتها بههمراه خانوادهشان به همایشی در اورشلیم دعوت شدند. دعوت به گستردهترین همایش بعد از سال ۱۹۴۸ که در سازمان ملل، اسرائیل را به رسمیت شناختند.
✍🏻 به قلم محمد قنبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📙 علی(ع) از زبان علی (ع)
دستت را در دست امیر بگذار🤝
💳 فروش ویژه عید غدیرخم با قیمت استثنائی👌
📗 رمان مذهبی نشان حسن
نشان حُسن» نوشته «لیلا مهدوی» اثری است داستانی با بیانی ادبی که به روایت عشق فرزندان امام حسن مجتبی(ع) به اسلام و پیمان محکم آنها با دیگر خاندان اهل بیت(س) می پردازد. در اکثر تألیفات و بیانات تاریخی انجام شده تأکید چندانی به نقش و تأثیر وابستگان امام حسن مجتبی(ع) یافت نمی شود و به طور معمول این حضور وسیع و تأثیر گذار کمتر مورد پردازش و بررسی قرار می گیرد در حالی که اگر با کمی دقت احوالات تاریخی آن زمان را بررسی کنیم به نقش فزاینده آنان به خوبی پی خواهیم برد.
📖تعداد صفحات ۳۱۲ص
قیمت پشت جلد ۶۷ت
قیمت آخرین چاپ ۹۵ت
✨✨✨
پاتوق کتاب
📗 رمان مذهبی نشان حسن نشان حُسن» نوشته «لیلا مهدوی» اثری است داستانی با بیانی ادبی که به روایت عشق
📖برشی از متن؛
«… عموی دیگرم محمد حنیفه آهسته در طول حیاط خانه راه می رفت و زیر لب ذکر می گفت.
دوباره می آمد و نکته ای را آهسته به اباعبدالله می گفت.
تنها روشنی بخش حیاط خانه، نور آتشدان کوچکی بود که درکنار مطبخ خانه روشن مانده بود.
نور ضعیفی بر صورت نگران محمد حنیفه افتاده بود و برق اشک را در چشمانشان نمایان ساخته بود. دیدم دست روی شانۀ اباعبدالله نهاد و با دست دیگر چهرۀ خود را پوشاند…»
#نشان_حسن
#رمان_مذهبی
#پرفروش
🌏📘کهکشان نیستی؛
داستانی بر اساس زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی
کهکشان نیستی نام رمانی است که بر اساس حیات ۸۱ سالهی آیت الحق سید علی قاضی طباطبایی توسط محمد هادی اصفهانی در شهر نجف اشرف به رشته ی تحریر آمده است،
نویسنده در آن سعی نموده که زندگی آیت الله سیدعلی قاضی را از بدو ورود به نجف و آشنایی ایشان با اساتیدشان و همچنین نحوه تربیت و سیر و سلوک و تربیت شاگردان ایشان را به طور مستند داستانی به رشته تحریر درآورده و به تصویر کشد.
📖تعداد صفحات ۵۶۰ص
✨
💳 قیمت پشت جلد ۱۳۵ت
#رمان_مذهبی
#عید_غدیر
پاتوق کتاب
#پرفروش 🌏📘کهکشان نیستی؛ داستانی بر اساس زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی کهکشان نیستی نام رم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کهکشان_نیستی
کهکشان نیستی داستانی واقعی براساس زندگی آیت الله قاضی طباطبایی
در این کتاب تصویری واقعی از حیات، دستاوردها و اصول مهم و اساسی شخصیتی این عالم بزرگ قدر به تصویر کشیده شده است
کهکشان نیستی"، با سفر "آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی (ره)" به نجف، آغاز میگیرد.
سفری شگفتانگیز که شروعکنندهی همه چیز است و تا پایان عمر پر افتخار ایشان ادامه مییابد.
📢| مروری بر کتاب «حاجقاسمی که من میشناسم»
📌 | از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ همین!
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، خاطرهای از شهید سلیمانی را که در کتاب «حاجقاسمی که من میشناختم» خوانده بودند با حالت تأثر اینگونه تعریف کردند: «نوه یکی از دوستان شهیدش را میخواستند عمل جراحی کنند، رفت داخل بیمارستان و ایستاد تا عمل تمام بشود. مادر آن بچه گفت که خب حاجآقا عمل تمام شد، دیگر بروید به کارتان برسید؛ گفت نه، پدر تو -یعنی پدربزرگ این بچه- بهجای من رفت شهید شد، من هم حالا بهجای او اینجا میایستم؛ ایستاد تا بچه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد، بعد رفت.»
+ متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید ...