eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔈🔈▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️ ⚠️نماز روز یکشنبه ذی العقده نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم و دوستان خود را نیز در آن شریک کنیم. یکی از اعمالی که بسیار در سیره بزرگان به آن تأکید شده است، نماز توبه یکشنبه های ماه ذیقعده میباشد (که البته در مابقی ایام سال نیز به نیت رجاء وارد شده است ولی در یکشنبه های این ماه بسیار مورد توجه میباشد). این نماز یکی از دستوراتی است که تمام علمای اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله های عبادی خود را با آن آغاز میکردند. نحوه انجام نماز: در روز یکشنبه ماه ذیقعده غسل (با نیت توبه) انجام میشود. سپس 4 رکعت نماز (دو تا دورکعت) با نیت نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده خوانده میشود. در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یک مرتبه معوذتین (ناس و فلق) خوانده میشود. بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته میشود و در انتها ذکر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی ال 🔚دستور نماز رو با دوستانتون و سایر گروه ها نیز به اشتراک بگذارید که همه از برکات این نماز بهره مند شوند. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
هدایت شده از علیرضا پناهیان
💌 | خدایا! با تمام وجود به تو امیدوارم .. 🌱 رزمایش همدلی: idpay.ir/hamdeli99 @Panahian_ir
الله الرحمان الرحیم یک نماز خوب بخونیم ؟ دوم ⬅️جلسه هفتم
حالا یه سوال اساسی که پیش میاد ؟ ایا باید همیشه "درنگ کنیم و نمازهامون رو کشش بدیم "❓❓ به این نکته خیلی خوب توجه کنید 🔅🔆🔅 🌿☘🍁☘🍁☘ درنگ کردن در نماز برای زمانی است که ما تو خلوت خودمون تنها هستیم ✅اینجا باید نماز رو با ارامش و درنگ بخونیم این "درنگ در نماز "هست که غوغا میکنه در زندگی 💟 ⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟 یه راه میابر برا رشد سریع تو نماز بهتون میگم 💥💥 یادگاری از من داشته باشین ✅سعی کنید همیشه نفستون رو به خاطر "درنگ "در نماز اذیت کنید ⚠️این اذیت کردنه ،بدجور نفسمون رو.له و لورده میکنه هرگاه خواستین سریع نمازتون رو تموم کنید و برین❌ با نفستون لج کنید و از لجش که شده نماز رو اروم تر بخونین ✅ تو اینجور مواقع نزارین نفستون بر شما غلبه کنه ❌
بین تدریس سوال نپرسین ... بعد از تدریس در خدمتم این صبر هم یک جور مبارزه با هوای نفس هست ✅ انجام هر کدوم از موارد بالا روح مارو قدرتمند میکنه ⚠️یکی از نشانه هایی افرادی که نماز رو سبک میشمارند این هست که ترسو هستند تو کارهاشون بز دل هستند😒 ⚠️ چونکه نتونستند پوز شیطان رو هنگام نماز به خاک بمالند ،شیطان بر انها تسلط پیدا میکنه👹 برا امروز کافیه که اعضای جدید بتونن مطالب جلسات قبل هم برا خودشون جا بندازن 😊 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💥💥توجه توجه💥💥 💠🌀💠🌀تمرین امروز در نمازهامون این باشه که تمام توصیه های بالا رو رعایت کنیم و تو نماز هرجا روحمون خواست فرار کنه از نماز باهاش لج کنیم ✅ یه چند بار که لج کردیم حساب کار دستش میاد ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عصر بخیر🌺 نظر سنجی رمان تینا را فراموش نکنید👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باغ گل ها💐 دریک باغِ زیبا ؛ گل های زیادی روئیده بود. که کنارِ هم به شادی زندگی می کردند. پروانه های رنگارنگ و زیبایی؛ هر روز روی این گلها می نشستند و از زیبایی آنها لذت می بردند. همه حیوانات وپرنده ها؛ از زیبایی این باغ تعریف می کردند. روزی یک موشِ بدجنس و حسود؛ که خبرِ این همه زیبایی را شنیده بود؛ تصمیم گرفت تا به این باغ برود و ریشه گل ها را بِجَود تا دیگر گلی باقی نماند. دور تا دور باغ؛ دیوار بود. موش شبانه؛ با زحمت زیاد زیرِ دیوار سوراخی ایجاد کرد و واردِ باغ شد. چون شنیده بود که باغ؛ نگهبان دارد. خود را در گوشه ای پنهان کرد. شبِ بعد؛ آهسته به کنارِ بوته ی گلی رفت و زمین را سوراخ کرد وبه ریشه ی گل رسید. با دندانهای تیزش؛ ریشه گل را خورد. ودوباره به مخفی گاه خود رفت. صبح که پروانه ها به گل ها سر کشی کردند؛ دیدند که گلِ بیچاره پژ مرده شده و افتاده. سریع کبوتر را که نگهبانِ باغ بود؛ صدا زدند. کبوتر که دقت کرد؛ فهمید که کارِ موش است. پس تصمیم گرفت که شبها هم بیدار باشد تا موش را به سزای عملش برساند. آن شب هم موش، از تاریکی استفاده کرد وگل دیگری را نابودکرد. ولی شبِ بعد کبوتر تمامِ باغ را زیرِ نظر گرفت. تا اینکه با شنیدنِ صدای کندنِ زمین؛ موش را پیدا کرد. قبل از اینکه موش بتواند به داخل زمین برود. به او گفت: _بهتره از این باغ بری و دست از این کارت برداری. موش خندید وگفت: _من تا تمامِ این گل ها را نابود نکنم از اینجا نمی روم. توهم اگر مزاحمِ کارم بشی. تورا هم نابود می کنم. وبعد هم به کبوتر حمله کرد. کبوتر بال بال می زد تا جلوی خرابکاری های موش را بگیرد. گل ها وپروانه ها همه خواب بودند و از سر و صدای آن ها بیدار نشدند. هر چه کبوتر بال بال می زد؛ موش بیشتر و بیشتر چنگالهای تیزش را در بدنِ او فرو می کرد. بالها و بدنش زخمی شده بود و خونش روی زمین می ریخت. ولی دست از مبارزه برنمی داشت. تا اینکه بدنِ بی جانش روی زمین افتاد. موش ِ بدجنس از موقعیت استفاده کرد و چنگالش را در قلب ِ کبوتر فرو کرد. کبوتر در لحظه آخر تمامِ توانش را جمع کرد و فریادی کشید؛ که به گوشِ دیگرِ کبوتران رسید و دیگر نفسی برایش باقی نماند. موش که خسته شده بود؛ به مخفیگاه خودش برگشت و با خیالِ راحت خوابید. صبح که شد؛ بِدونِ ترس و با خوشحالی؛ از جایش بلند شد. وآماده شد برای نابودیِ کلِ باغ. ولی وقتی بیرون رفت. دید که جای جای باغ گل های لاله روئیده و باغ زیباتر از قبل شده. با عصبانیت به طرف گل ها حمله کرد. که دسته ای کبوتر به طرفش آمدند. با دیدنِ آن همه کبوتر؛ از وحشت پا به فرار گذاشت و برای همیشه از باغ رفت. وآن باغ با آن گلهای لاله ی زیبا هنوز زیباست. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون