هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
001- HamayeshTMA 1399.mp3
زمان:
حجم:
20.8M
🏵 کلاس آموزش
#مدیریت_مومنانه_خانواده 1
دکتر حبشی
🎨 همایش همسرداری تنهامسیرآرامش
اصفهان - مرداد 99
🎁 @IslamlifeStyles
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔸بهترین راه برای بیرون کردن حبالدنیا از دل چیست؟
🔸چرا یک روز غمگین هستیم و یک روز شاد؟
🌼 راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی (ج۱۷)
🔻 محبت به دنیا موجب نشاط انسان نمیشود بلکه موجب افسردگی انسان میشود. اگر به خیلیها بگویید که «تو محبت به دنیا داری» انکار میکنند و میگویند: «نه! اصلاً خاک بر سر این دنیا!» اما غم و اندوهی که در دلشان هست، آنها را لو میدهد.
🔻 فرمود: رغبت به دنیا، موجب همّ و غم انسان میشود. (ارشادالقلوب/۱ /۱۹). آدم اگر به دنیا علاقه داشته باشد، یک روز شاد است، یک روز غمگین، یک روز پیروز است و یک روز شکستخورده، یک روز امیدوار است یک روز مأیوس. چرا؟ چون دنیا آدم را بازی میدهد!
🔻 چگونه میتوان محبت به دنیا را از دل خارج کرد؟ ۱. فکر کردن دربارۀ کوچکبودن دنیا. ۲. به قبرستان رفتن و به مرگ خود اندیشیدن ۳. آگاهی از سنتهای دنیا و فهم اینکه طبع دنیا با کسی نمیسازد. ۴. باور اینکه همۀ انسانها در رنج و مشکلات هستند، و مشکلات دیگران اگر از ما بیشتر نباشد کمتر نیست!
🔻 در میان همۀ راههای بیرون کردن محبت دنیا از دل، یک شاهراه وجود دارد که واقعاً شاهکار خلقت است: اینکه شما بهجای حبالدنیا، یک محبت عمیق برتر در دل خودت بگذاری!
🔻 خصوصیت این «محبت جایگزین» این است که باید اینقدر قوی و شدید باشد تا بتواند حبالدنیا را از دل بیرون کند و تنها محبت بسیار قویای که میتوانیم آنرا بهدست آوریم، محبت به اهلبیت(ع) است؛ حبالله به این سادگیها بهدست نمیآید!
🔻 اگر حبالدنیا داشته باشی، حبالله وارد دلت نمیشود اما محبت اهلبیت(ع) بهگونهای است که آدم میتواند دلش به حبالدنیا آلوده باشد و در عینِ حال، اهلبیت(ع) را هم دوست داشته باشد؛ یعنی محبت اهلبیت(ع) سهلالوصولتر است، لذا انتظار اصلی خدا از ما همین است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع) - ۹۶.۳.۲۲
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/4035
#حال_خوش_معنوی
@Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قرآن: روز قیامت حتماً از نعمت ولایت سؤال میشوید!
⚠️شاید امسال، سال امتحان عزاداران باشد..
🔻مدل عزاداری را عوض کن، اما یک وقت به بهانۀ کرونا برای محرم کم نگذاری!
#تصویری
@Panahian_ir
#امام صادق (ع) در مورد اهمیت نماز اول وقت فرمودند:
✨افضل الاعمال الی الله الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله
بهترین اعمال نزد خداوند، نمازاول وقت است پس از آن نیکی بر پدر و مادر، و سپس جهاد در راه خدا است.
( بحار الانوار، ج 3، ص 85 )
🥀لحظات ملکوتی اذان مغرب🥀
التماس دعا🙏😊🥀
عزیزانی که جا موندن و دیر رسیدن به مباحث آموزش که اینجا برگزار شد
برای آموزش
قافیه و ردیف
وزن شعر
تصویر سازی
به لینک زیر وارد بشن
ساعت 9 امشب آموزش برگزار میشه
با تشکر
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
https://eitaa.com/joinchat/629866555C58e48db76f
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
"موسسه ی فرهنگی قرآن وعترت مهر فاطمی باهمکاری مجموعه ی جواهر الحیاة زیر نظرتشکیلات تنها مسیر آرامش در تهران برگزار میکند"
✨ دوره ی اول شخصیت شناسی بر اساس طبع ومزاج✨
✤با حضور استاد گرانقدر :
"حجت الاسلام سید روح الله حسینی"
✤ تاریخ برگزاری :از شنبه 25 الیچهارشنبه 29 مرداد 99
✤شهریه : با تخفیف 350 هزار تومان
✤بارعایت کامل پروتکلهای بهداشتی😷
✤" اعطای گواهینامه پایان دوره از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی"
✤مکان برگزاری کلاس :تهران منطقه ۱۷ خیابانابوذر(غربی) کانون فرهنگی تربیتی ابوذر
✤زمان کلاس: ۸ صبح تا 13
✤ثبت نام : ارسال کلمه"شخصیت شناسی" به آیدی🔻
⇛@Mehrefatemii⇚
@Javaher_Alhayat
❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤══════
#داستان_ کودکانه
تیرکمان🌹
صدای قُل قُلِ قابلمه غذا که روی چراغِ گوشه اتاق بود؛ در سر و صدای زهرا گم شد.
دامن مادرش را گرفته بود و می گفت:
_من عروسک می خوام.
مادر از دستش کلافه شد. نگاهی به دور و برش انداخت. درِ صندوق را باز کرد. روسری رنگ و رو رفته اش را بیرون آورد. از وسط گره زد. شبیه عروسک شد و به دستِ او داد. زهرا خندان، از جا بلند شد و به طرفِ دارا و نادر رفت. با صدای بلند و پشتِ سرِ هم می گفت:
_ منم عروسک دارم. منم عروسک دارم.
آن دو سرگرمِ تیله بازی بودند.
نادر گفت:
_باشه. برو کنار الان می بازم.
زهرا اخم هایش را در هم کرد. به طرفِ مادر دوید. مادر گفت
_ مواظب باش. الان به چراغ می خوری.
و او خودش را در بغل مادر انداخت.
مادر دستی به سرش کشید و گفت:
_بیا با هم بازی کنیم.
نادر، همه تیله ها را برداشت و گفت:
_ من بردم. من بردم.
دارا دستهایش را به زد و گفت:
_ باشه. حالا یه بازی دیگه.
نادر تیر وکمانش را از زیر متکا برداشت و گفت:
_ تازه! این هم امروز درست کردم.
دارا گفت:
_ چقدر قشنگه! می دی به من؟
نادر تیر کمان را پشتش گرفت و گفت:
_ یواش. مامانم نمی دونه. بفهمه دعوام می کنه.
دارا گفت:
_ خب یکی هم برای من درست کن.
دارا گفت:
_آخه دستکش پلاستیکی ندارم. امروز، شیشه چند تا ماشین را پاک کردم. یه خورده پول به مامانم دادم. بقیه اش را دستکش خریدم.
دارا سرش را پایین انداخت. لب هایش آویزان شد. اشکش را با پشتِ دست پاک کرد.
نادر نگاهی به او، و بعد به تیرکمان کرد و گفت:
_ باشه این برای تو. دوباره فردا بیشتر کار می کنم و دستکش می خرم.
هر دو خندیدند.
نادر گفت:
_" حالایه عکسِ یادگاری هم بندازیم.
بعد دمپایی را از گوشه اتاق برداشت.
آن را بالا برد.
دارا گفت:
_با این!
نادر خندید وگفت:
_ بله! مگه چه عیبی داره؟ مامانم تا حالا کلی با همین دمپایی سوسک و پشه کشته. حالا ما هم باهاش عکس می اندازیم. فقط اخم هات رو باز کن که عکسمون قشنگ بشه.
هر دو خندیدند و عکس دونفره انداختند.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
دارم به دلم عشق و تمنایت یا رب
بر درگه تو خسته و نالان، هر شب
چون می نگرم که قدسیانت شادند
در حسرت جایگاهشان بی تابم و تب
با جرم گنه ناکرده و سیب ناخورده
عمری است که رانده ام و مهر بر لب
ای کاش دوباره فرصتم می دادی
تا از مهر و وفا و عشق گردم لبالب
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
شبتون بهشت 🌹
التماس دعا🌹
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون