🔴 #زندگی_دوربینی
💠 وجود #دوربین در جاده، مانع تخلّف رانندگان از قانون میشود. گاه همینکه نوشتهای را ببینیم و مجهّز بودن آن مکان را به دوربین مدار بسته اعلام کرده باشد مانع رفتارهای #نامتعارف و دور از شأن ما میشود. در واقع وجود دوربین باعث ایجاد ترس از تخلّف و یا خجالت و حیا در انسانها میگردد.
💠 یکی از تکنیکهایی که توصیه میشود همسران در زندگی انجام دهند این است که تصوّر کنند در خانه دوربینی کار گذاشتهاند و قرار است اعمال و رفتار آنها را #ضبط کنند.
💠 یکی از بزرگان میگفت برخی مواقع جلوی یک بچّه #خجالت میکشیم که حرف زشت و تندی به همسرمان بزنیم امّا در مقابل دوربین خدا، اهل بیت، انبیاء، ملائکه و شهدا به راحتی با همسرمان #بدخُلقی و بد زبانی میکنیم. ایشان میگفت فرض کنید همیشه گوشه اتاقتان #پنجرهای است که از آنجا امام عصر علیهالسلام نظارهگر شماست و با رفتار خوب شما #لبخند رضایت بر لبانش جاری میشود و با خطای شما #محزون میگردد.
💠 توجه زن و شوهر به دوربینهای الهی مانع بسیاری از رفتارهای ناملایم میشود و سختیهای زندگی را برای آنها #آسان میکند چرا که دیگر معاملهی آنها با همسر نیست بلکه #معاملهای_شیرین با خدا و اهل بیت علیهمالسلام خواهند داشت.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔴 #دفتر_نقاشی_زندگی
💠 دخترم ۱۰ سالشه دفتر نقاشی ۴ سالگیشو نگه داشته. امروز دفترشو آورد و به نقاشیاش نگاه میکرد بعضیاش واقعا نسبت به سنش قشنگ بود ولی گاهی هم میخندید و میگفت چقدر زشت کشیدم ولی اونموقع کسی بهم نگفته بود اینا زشته و فکر میکردم بهترین نقاشی رو کشیدم. گفتم بله نسبت به سنّت بعضیاش رو خوب کشیدی ولی بعضیاش هم از سر بیحوصلگی و تنبلی و نابلدی، زشت کشیدی.
💠 اگر انسان دفتر زندگی خودش را ورق بزند و اعمال گذشتهی خودش را بازنگری کند میبیند بعضی از کارهایش بچّهگانه یا ناپخته بوده. با خود گفتم خب ممکن است در آینده نیز نسبت به رفتارهای فعلیام، چنین قضاوتی داشته باشم پس نباید فکر کنم همیشه تمام تصمیماتم عاقلانه و زیباست ممکن است در آینده به برخی از تصمیمات و رفتارهایم بخندم و از آنها خجالت بکشم.
💠 این نگاه و این احساس، میتواند باعث شود تا برای رفتارها و تصمیماتم با تفکّر، بدون تعصّب و عجله و با مشورت و استفاده از تجربیات افراد مورد اعتماد پیش بروم.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔴 #شناخت_تفاوتها
💠 وقتی مرد، خسته از بیرون میآید به آرامش نیاز دارد و ممکن است برای فراموش کردن مشکلات، اخبار گوش کند یا روزنامه بخواند و با خود خلوت کند
💠 اینکار را بیاعتنایی به خود تلقی نکنید! به تفاوتهای روانشناختی یکدیگر احترام بگذارید!
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔴همسر #شهید_علیرضا_عاصمی:
💠 همیشه یک #تبسم زیبا داشت. وارد خانه که میشد، قبل از حرف زدن لبخند میزد. عصبانی نمیشد. اعتقادش این بود که این زندگی #موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده. ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمیداد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. میگفت: یک شب من، یک شب شما...
یک شب #شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده ـ چون تصور میکرده که همسرشان به منزل نمیآید ـ فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست میخوریم...
📙 کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔴 #در_اولویت_بودن_همسر
💠 بیشتر زوجین قبل از ازدواج و در دوران نامزدی به همدیگر تعارف میکنند مثلاً درب ماشین را برای هم باز میکنند، صندلی میز غذاخوری را بیرون میکشند و با دقت به حرفهای هم گوش میکنند؛ اما بعد از ازدواج اکثر این رفتارها ترک میشود.
💠 زوجین موفق همدیگر را در اولویت هر کاری قرار میدهند. البته این به معنای این نیست که زن و مرد رفتار رسمی با همدیگر دارند و مدام در حال تعارف کردن هستند! بلکه منظور این است که زن و شوهر به حرفهای طرف مقابل علاقه نشان میدهند، او را جدی میگیرند و رفتار #احترام آمیزی دارند. در واقع #زوجین_موفق برای هم وقت میگذارند و از افکار، احساسات، علایق و مشکلات طرف مقابل سرسری و به سادگی نمیگذرند!
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
🍃 #کلام_بزرگان
حاج اسماعیل دولابی:
♨️من در خانهای که زن وشوهر با هم دعوا وقهر میکنند نمیخوابم.
⚠️ چون برای من محسوس است که رحمت خدا از آن خانه قطع شده است!!
💖→💔→🔥
Join➡️ @ezdevaj_t_masiri
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
#تلنگر
#کنترل_گری_ممنوع
♨️مشکل اصلی رابطه های امروزی این است که همسران، زیاد همدیگر را #کنترل میکنند
💥 و این کنترلگری، دیگر جایی برای #عشق باقی نمیگذارد...! و منجر به سردی رابطه خواهد شد.
─┅═ঊঈ💞🌹💞ঊঈ═┅─
@ezdevaj_t_masiri
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
3.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔵از مردم سوال میکنن برای #ازدواج کدوم رو انتخاب میکنی؟!
دختر با حجاب یا بد حجاب؟!
جواب های مردم قابل تامله 🤔😳
@ezdevaj_t_masiri
#داستان_کودکانه
خروس خوش صدا🌹
طاها با پدر و مادرش برای تعطیلات به روستا سفر کردند.
توی راه، او با دقت همه جا را نگاه می کرد.
خیلی مانده بود تا برسند. پدر، اتومبیل را نگه داشت. مادر سبد میوه را برداشت. کنار یک رودخانه نشستند. طاها نزدیک آب رفت. ولی پدر دستش را گرفت و گفت:
-پسرم، خیلی خطرناکه نزدیک نشو.
طاها گفت:
-آخه آب بازی رو دوست دارم.
مادر خندید و گفت:
-عزیزم ما هم تو رو دوست داریم. جریان آب رودخانه زیاده و خطرناک. بیا کنار خودم میوه بخوریم.
طاها روی زیرانداز کنار مادر نشست. پدر کمی استراحت کردو دوباره راه افتادند.
وقتی به روستا رسیدند، هوا داشت تاریک می شد. خانه مادربزرگ و پدربزرگ، کنار مزرعه بود.
آن ها منتظرشان بودند. با شنیدن صدای بوق اتومبیل، از خانه بیرون آمدند. طاها با خوشحالی پایین پرید. پدر بزرگ او را بغل کرد. طاها سلام داد و پدر بزرگ جوابش را داد. پدر و مادر وسایلشان را از اتومبیل بیرون آوردند. با پدربزرگ و مادربزرگ احوالپرسی کردند.
وارد خانه شدند. بوی غذای خوشمزه، همه جا پیچیده بود. طاها همه اتاق ها را یکی یکی نگاه کرد. مادر بزرگ برایشان شربت آورد. طاها را بغل کرد. طاها گفت:
-من قصه می خوام.
مادربزرگ خندید و گفت:
-چشم عزیزم، قصه هم بهت می گم. اما الان وقتِ نمازه.
طاها به تلویزیون نگاه کرد که داشت اذان پخش می کرد.
گفت:
-نمی شه، بعدا نماز بخونید؟
مادربزرگ خندید و گفت:
-نه عزیزم، هر کار به وقت خودش.
بعد از شام، طاها جلوی تلویزیون نشست.
مادر بزرگ گفت:
-طاها جان بریم بخوابیم؟ بهت قصه هم می گم.
طاها گفت:
-نه الان زوده، می خوام فیلم ببینم.
فیلم تلویزیون طولانی بود و همان جا خوابش برد.
صبح خروس خوش صدا، بالای دیوار حیاط پرید.
با صدای بلند شروع به خواندن کرد. "قو قولی قو قو، قو قولی قو قو"
طاها با ناراحتی، چشم هایش را باز کرد.
ولی دلش نمی خواست بیدار شود.
دوباره چشم هایش را بست. اما خروس خوش صدا دست بردار نبود. یکسره آواز می خواند.
بالاخره مجبور شد، از جا بلند شود.
به آشپزخانه رفت. همه مشغولِ خوردن صبحانه بودند. با صدای آهسته سلام داد. مادر با دیدن صورت خواب آلودِ طاها خندید و گفت:
-یادته مادربزرگ دیشب گفت، هر کاری به وقت خودش. باید دیشب هم به موقع می خوابیدی. تا الان خواب آلود نباشی.
طاها گفت:
-ولی باید با این خروس حرف بزنم که دیگه صبح زود آواز نخونه.
پدر بزرگ خندید وگفت:
-آفرین، حتما این کار را بکن.
اما خروس خوش صدا همچنان آواز می خواند.
(فرجامپور)
⛔️کپی و فروارد ممنوع و حرام است⛔️
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون