#اسرار_درون بسم الله الرحمن الرحیم🌹 (از خودشناسی به خدا شناسی برسیم) راز و رمزهای آفرینش انسان یک دوره خود شناسی✅ حتما با دقت بخوانید👌 #قسمت_دهم

سلام به بنده های خوبِ خدا عصر آدینه تون بخیر 🌹 لحظه هاتون مهدوی🌸 در مورد امتحانهای الهی یه مژده بهتون بدم 😊🌹 با مثال عرض می کنم، قبلا ها توی مدرسه ی ما، معلم ها، شاگرد تنبل ها را ته کلاس می نشوندند. و هیچ کاری باهاشون نداشتند. بنده های خدا، الفبا رو هم بلد نبودند🤔 حالا چطوری اومده بودند کلاسهای بالاتر بماند🤔 ولی معلم اصلا به خودش زحمت نمی داد، حتی مشق های اینها رو نگاه کنه. چه برسه به امتحان😔 بعد آخرِ سال هم که معلومه دیگه رد می شدند. ولی جالبه باز هم می اومدند مدرسه وته کلاس روی همون نیمکت می نشستند😊 ببینید وقتی خداوند از شما امتحان می گیره یعنی چی⁉️ یعنی بنده ی خوبم من به تو امید دارم تو می تونی موفق بشی 😊💪 اگه بهمون امید نداشت، مثل اون شاگرد تنبل ِ ته کلاس به حالِ خودمون رهامون می کرد🤔 درسته⁉️👌 پس ما میتونیم پس امتحان ِما اندازه ی توان ماست ✅

چه کردید با امتحان های خدای مهربون⁉️ توجه کردید🤔 تمامِ اتفاقها، تمامِ افرادِ اطرافِ ما، برای ما امتحان است 👌 بله ✅ داشتنِ پدر ومادرِ خوب یا بد اخلاق داشتنِ خواهر وبرادرهایی که هر کدام یه اخلاقی دارند 👌 داشتنِ همسر خوب یا بد، داشتن یا نداشتنِ فرزند 👶 داشتن یا نداشتنِ مالِ دنیا 🚞🏰 همسایه وهمشهری 👩‍🌾 هم کلاسی معلم 👨‍💼 وغیره همه‌ی اینها وسیله امتحانه ✅ آخه چرا⁉️ مگه ما باید چقدر امتحان بدیم⁉️ خیلی خیلی خیلی، تا وقتی که هستیم 😊👌 ما از زمانی که پا توی این دنیا می گذاریم تا وقتی که از دنیا بریم مدام در معرضِ امتحان هستیم 👌

چرا ⁉️ نه دیگه گفتیم بندگی کردن چون وچرا نداره👌 البته دلیلش را می شه راحت فهمید یکی از دلایلش اینه که سختی ها آدم رو می سازه 💪 برای زندگی در بهشت باید آدم بشیم، باید ساخته بشیم ✅ پس باید پرورش پیدا کنیم و ساخته بشیم💪 چطوری⁉️ به وسیله ی بهترین پرورش دهنده بله رب العالمین🌸 راجع به کلمه رب با هم صحبت می کنیم می دونید معیارِ خداوند برای انتخابِ نبی و ولی چیست⁉️ بله درسته عبد بودن✅ شما عبدِ خدا باش می بینی که خداوند به شما چه مقاماتی عطا می کنه👌 🔶کار سختیه😢 ✅بله کارِ سختیه که بتونیم پا روی خواسته های دلمون بگذاریم وبعد بگیم چشم خدا جون هر چی شما بفرمایی😌 اگه سخت نبود که پیامبر عزیزمون مبارزه با نفس رو نمی فرمودند (جهاد اکبر)✅

ومطمئن باشید هر کس به مقام والای عبد شدن رسیده در مبارزه بانفس پیروز شده👌 خیلی سخته ولی اصل وپایه ی اصلی دین ما هم همین جهادِ اکبره ✅ سخته ولی شروع کنیم 👌 ان شاءالله امروز خداوند را به جانِ بهترین بنده هاش قسم بدیم کمکمون کنه عبد بشیم 😔 خب یه جمع بندی داشته باشیم👌 خدمتتون عرض کردیم که خداوند فرمود (انی جاعل فی الارض خلیفه) من برای خودم در زمین خلیفه قرار می دهم واینکه خالقی که آسمان ها و زمین را اینچنین بانظم آفریده که حتی دانشمندان تحویل سالِ سالهای آینده را به راحتی حساب می کنند✅ و گردش کرات و آمد و شد ِ شب و روز چنان همه به اندازه وتقدیر است که به راحتی پیش بینی می شود 👌 واین هم نظم وحساب دارد✅ خوب چنین آفریننده‌ی حکیمی حتما و قطعا در خلقتِ خلیفه خودش ظرافتهای بیشتری به کار برده🤔 ومی فرماید (وتبارک الله احسن الخالقین)

پس با این اوصاف برای شناختنِ خالق باید مخلوق را خوب شناخت✅ 🔶چرا⁉️ خوب معلومه با شناختنِ مخلوق پی به عظمتِ خالق می بریم 👌 پس اول، خود شناسی بعد خدا شناسی✅ که قرار شد برروی خصوصیاتِ انسانی خودمون تحقیق کنیم 👌 هر چه عمیق تر تفکرکنیم، شگفت زده تر می شویم از عظمت وبزرگی خالقمون✅ و بعد، عرض کردیم که بهترین راه برای خود شناسی این است که در مرحله اول هدف خلقت را بدانیم 🔶هدف خلقت چی بود⁉️ بله (جن وانسان را نیافریدیم مگر برای عبادت) پس باید عبادت کنیم👌 باید عبد بشیم ✅ ان شاءالله🌹 التماس دعا (فرجام پور) http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسرار درون

📹 بزرگوارترین امام ..‌. #تصویری @Panahian_ir

#داستان_کودکانه کتاب 🌹 فایزه در اتاق نشسته بود و بازی می کرد. چادر سفید گل گلی را که مادرش برایش دوخته بود، سر کرده بود. عروسکش را بغل کرد. دستی بر روی موهای عروسک کشید. با خودش گفت:"کاش مامان برای عروسکم چادر می دوخت." یادِ دستمالِ سفیدش افتاد. عروسک را زمین گذاشت و به اطراف نگاه کرد. درِ کشوی لباس را باز کرد. هر چه گشت، دستمالش نبود. باید پیدایش می کرد. کشوی بعدی را هم گشت. ولی نبود. یادش آمد که دفعه قبل که بازی می کرده، آن را روی تخت گذاشته. آنجا راهم نگاه کرد ولی نبود. به طرفِ قفسه کتاب رفت. وای، کتاب ها نامرتب بودند. لابه لای کتاب ها را نگاه کرد. چقدر کاغذِ باطله و دفتر های پرشده. باید انجا را مرتب می کرد. کیسه نایلونی را برداشت و تمامِ دفترهای باطله و کاغذهای مچاله شده را داخلش انداخت. کتاب ها را مرتب کنارِ هم چید. چقدر کتابخانه، مرتب و زیبا شد. خسته شده بود. کنارِ عروسکش نشست. بالش را برداشت و سرش را روی آن گذاشت. چشمش به زیر تخت افتاد و دستمالش را آنجا دید. با خوشحالی دستمال را برداشت و روی سرِ عروسکش انداخت. مادرش به اتاق آمد. وقتی کیسه کاغذهای باطله را دید. لبخند زد و گفت:" آفرین دخترم چه فکر خوبی کردی. می خواستم بیام و خودم کتاب های درسی سالِ گذشته و دفتر های باطله را جمع کنم. چون از مدرسه بهم پیام دادند تا این ها را ببریم و تحویل بدیم. تا دوباره ازشون استفاده بشه." بعد فایزه را بغل کرد وبوسید. فایزه عروسکش را بالا گرفت و گفت:"تازه برای عروسکم هم چادر درست کردم." (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون

دلنوشته ◾️ آسمان رنگ عزا می گیرد امشب هر دلی از غصه اش می میرد امشب شد شهید از زهر کین امام هشتمین آسمان هم اشک ها می ریزد امشب😭 اللهم عجل لولیک الفرج شبتون بهشت التماس دعا. حاجت روا 🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون