❇️ادب بهترین راه برای ارتباط با اقوام هست و عدم قهر بی مورد ( صله رحم)
👈کسی که آداب رو رعایت میکنه ظرفیت خودش رو بالا میبره 👌
و با بالا رفتن ظرفیت دیگه از خیلی از حرف وحدیث ها و اختلافات جزیی بین فامیل از بین میره ✅
🍀بسم الله گفتن قبل از غذا خوردن صبر انسان رو در جامعه زیاد میکنه .
❇️ادب بتدریج انسان رو با ظرفیت میکنه
مثلا یک هفته با پای راست وارد مسجد بشید ( الم نشرح لم صدرک ) ادب یعنی رعایت آداب اعمال و رفتار 🕌
سعی کنید یک دفتر مراقبه برای خودتون درست کنید و ۱۰ تا آداب ساده رو انتخاب کنید و تا یک ماه آنها رو انجام بدید اگر موفق شدید ۱۰ تا آداب دیگه رو انتخاب کنید
تا کم کم به مراحل بالای مراقبه و محاسبه برسید📝
👥یکی از مسائلی که عموما در گفتگو با افراد وجود داره بحث اختلافات فامیلی یا خانوادگی هست 🗣
🧐وقتی ریشه یابی میشه به این چند مورد برخورد میکنیم
😤( غرور _ عدم نگهداری زبان و حسادت ..)
اگر در بحث ادب به این نکات توجه کنیم چه بسا بسیاری از رنجها از بین میره👉
مثلا خانم یا آقا خودش رو ادب نکرده و با ادب نفسش رو خوار نکرده و دچار غرور شده
حالا این فرد مغرور حاضر نیست در مقابل همسرش یا اطرافیان کوتاه بیاد
😱
چون فلانی اینکار رو کرد من هم باید تلافی کنم 😤
و از همینجا اختلاف ها شروع میشه👉
👈یا مثلاً کسی که حسادت رو درون خودش سرکوب نکرده براحتی در مقابل نعمتهای اطرافیان دچار رنج میشه😬
باور کنید این حسادت چیز خیلی بزرگی هم نیست
گاهی حتی نسبت به خواهر و برادر و یا همسر بوجود میاد.
و مثل سمباده ای که سطحی رو سایش میده روح رو دچار ساییدگی و بیماری میکنه 😰
یکی از راههای درمان این بیماری خطرناک این هست که کاملا مخالف هوای نفستون عمل کنید 👌
😒فلانی به یک موفقیت رسیده و در دل ناراحتید. اتفاقاً برید بهش تبریک بگید👏
❇️یکی از آدابی که در بین انسانها رایج هست رازداری هست
🤭ادب رازداری خیلی مهمه در ایجاد آرامش بین افراد
گاهی که ریشه دلخوری های بین خانمها با خانواده شوهر و بالعکس رو بررسی میکنیم میبینیم که حرفهایی که پشت سر زده شده توسط افراد بی ادبی منتقل شده 😡
و این دلچرکینی بوجود آمده
اگر بسیاری از این آداب رو رعایت میکردیم
چقدر زندگی ها زیبا و آرام میشد 😒
مثالهای بیشتری در این مورد میشه زد
که زحمتش رو بعهده شما میگذاریم ↪️
میتونید از رعایت ادب در زندگی روزمره نمونه هایی رو برامون بفرستید 👌
هدایت شده از دلبرکده
788.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز جهانی کودک (16 مهر)
بر همه کودکان عزيز👶
و اونهایی
که هنوز کودک درونشون🧒
زنده هست مبارک🥰
༺🦋 @delbarkade
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
▪️پدر و مادر چقدر به خاطر خرابکاریها
یا مشکلات ما، غصه میخورن؟!
بینهایت برابرش کنید❗️
☀️ ۸ روز تا #عید_بیعت
instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@masoomi56
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
سلام عزیزان
شبتون بخیر🌺
بابت اشتباهی که در پارت گذاری رمان پیش امده
از همگی عذر خواهی می کنم
ممنونم از همراهی و توجه شما خوبان🌹
بهترین ها را برایتان آرزو می کنم 🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_هـشـتم
✍باید دل به دریا میزدم دانیال خیلی پاکتر از اخبار عثمان بود اصلا شاید برادرم وارد این گروه نشده و تنها تشابهی اسمی بوداما این پیش فرض نگرانترم میکرد اگر به این گروه ملحق نشده،پس کجاست؟چه بلایی سرش آمده؟نکند که چند روزی در کابوس و افکار مختلف دست و پا زدم و جز تماس های گاه و بیگاه عثمان؛کسی سراغم را نگرفت، حتی مادر
و بیچاره مادرکه در برزخی از نگرانی و گریه زانو بغل گرفته بود، به امید خبری از دردانه ی تازه مسلمان شده اش؛که تا اطلاع ثانوی ناامیدش کردم و او روزش را تا به شب در آغوش خدایش،دانه های تسبیح را ورق میزد
و چقدر ترحم برانگیز بود پدری مست که حتی نبود پسرش را نمیفهمید!شاید هم اصلا،هیچ وقت نمیدانست که دو فرزند دارد و یا از احکام سازمانی اش؛عدم علاقه به جگرگوشه ها بود. نمیدانم،اما هر چه که بود،یک عمر یتیمی در عین پدر داری را یادمان داد!
تصمیم را گرفتم.و هروز دور از چشم عثمان به امید دیدن سخنرانیِ تبلیغ گونه ی داعش،خیابانها را وجب به وجب مرور میکردم. هر کجا که پیدایشان میشد،من هم بودم. با دقت و گوشی تیز و چاشنی از سوالاتی مشتاق نما،محضِ پهن کردن تور و صید برادر.
هروز متحیرتر از روز قبل میشدم مسلمانان چه دروغ های زیبایی بلد بودن دروغهایی بزرگ از جنس بهشت و رستگاری چقدر ساده بودن انسان هایی که گول میخوردند. روزانه در نقاط مختلف شهر،کشور و شاید هم جهان؛افراد متعددی به تبلیغ و افسانه سرایی برای یارگیری در جبهه داعش میپرداختند.تبلیغاتی که از مبارزه با ظلمِ شیعه و رستگاری در بهشت شروع میشد و به پرداختِ مبالغ هنگفت در حسابهای بانکیِ سربازان داوطلب ختم میشد.و این وسط من بودم و سوالی بزرگ. که اسلام علیه اسلام؟مسلمانان دیوانه بودند.از طریق اینترنت و دوستانم در دیگر کشورها متوجه شدم که مرز تبلیغشان،گسترده از شهر کوچک من در آلمان است و تمرکز اصلی شان برای جمع آوری نیرو در کشورهای فرانسه،کانادا،آمریکا،آلمان و دیگر کشورهای غربی و اروپایی است.که تماما با کمک خودِ دولتها انجام میشد. و باز چرایی بزرگ؟
در این میان تماسهای گاه و بیگاه عثمانِ ذاتا نگران که همه شان،به رد تماس دچار می شدند، کلافه ام میکرد.
بیچاره عثمان، که انگار نافش را با نگرانی بریده بودند و این خوبی و توجه بیش حد،او را ترسوتر جلوه میداد...اما در این بین فقط دانیال مهمترین ادم زندگیم بود و من داشته هایم آنقدر کم بود که تمام نداشته هایم را برای داشتنش خرجش کنم...
به شدت پیگیر بودم چون به زودی یک دختر مبارز و داعشی نام میگرفتم
مدام در سخنرانی هایشان شرکت میکردم مقابله با ظلم و اعتلای احکام پاک رسول الله...از بین بردن رافضی ها و احکام و مقدساتِ دروغگین و خرافه پرستی هایشان..برقرار حکومت واحد اسلامی مگر عقاید دیگر،حق زندگی نداشتند؟یعنی همه باید مسلمان،آنهم به سبک داعشی باشند؟
🌿🌺🌿🌺🌿
✍و برشورهایشان را میخواند زندگی راحت برای زنان استفاده از تخصص و دانش داشتنن مقام و مرتبه در حکومت داعش...پرداخت حقوق داشتن خانه های بزرگ بدون واریز حتی یک ریال.آب و برق و داروی رایگان...امنیت و آسایش همه و همه برای زنان در صورت پیوستن به داعش..چرا؟ چه دلیلی وجود داشت؟ این همه امکانات و تسهیلات در مقابل چه امتیازی؟
در ظاهر همه چیز عالی بود بهترین امکانات،و مبارزه برای آرمانهایی والا و انسان دوستانه،آزادی و مذهب که فاکتور آخری برایم بی ارزش ترین مورد ممکن بود مذهب، مزحکترین واژه
با این حال،بوی خوبی از این همه دست و دلبازی به مشام نمیرسید همه چیز،بیش از حد ممکن غریب و نامانوس بود.اما در برابر،تنها انگیزه ی نفس کشیدنم،مهم نبود...
باید بیشتر میفهمیدم...مبارزه با چه؟
اسم شیعه را سرچ کردم فقط عکسها و تصاویری ویدئویی از قمه کشیدن به سر و زنجیرِ تیغ دار زدن بر بدن و پشت،آنهم در مراسم عزاداری به نام عاشورا...خون و خون و خون بیچاره کودکانش که با چشمان گریان مجبور به تحمل دردِ برش در سر بودند.
یعنی خانواده ما در ایران به این شکل عزاداری میکردند؟یعنی این بریدگی های ،در بدن پدرو مادر من هم بود؟ اما هیچ گاه مادر اینچنین رفتاری هایی از خود نشان نمیداد...
درد و خون ریزی،محض همدردی با مردی در هزار و چهارصد سال پیش؟
انگار فراموش کردم که مادر یک مسلمان ترسوست در اسلام بزدلها مهربانند و فقط گریه می کنند در مقابل،شجاعتشان جان میگیرند و خون میریزند عجب دینی ست،"اسلام"
هر چه بیشتر تحقیق میکردم،به اسلامی وحشی تر میرسیدم....
چند روزی بود که هیچ تماسی از عثمان نداشتم وتقریبا در آن تجهیز اطلاعاتی؛مردی با این نام را از یاد برده بودم.روز و شب کتاب میخواندم و سرچ میکردم و در جمع سخنرانی و جلساتشان شرکت میکردم...
⏪ #ادامہ_دارد...