پیامبر اکرم (ص) در یکی از سخنان نورانی خود بهترین مردان امت خود را معرفی کردند.
وَ قَالَ (ص) خَيْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِي الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُّونَ عَلَيْهِمْ.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: بهترین مردان امت من کسانی هستند که به خانواده خود سخت نمیگیرند و با آنها بسیار مهربان هستند.
مکارم الاخلاق، ص216
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه 😍🌹
برای کوچولو های نازنین 👶🌸
ومامان های مهربون ☺️🌺
#داستان _کودکانه
بچه خرگوشِ بازیگوش🌹
یکی بود یکی نبود
توی جنگل پر درخت . سه تا بچه خرگوش باهم دوست بودند.
وهر روز باهم بازی می کردند.
وباهم مهربان بودند.
مانی و پانی ودانی
مانی از همه کوچک.تر بود وبازیگوش تر.
یه شب که همه دور هم نشسته بودند و باهم بگو بخند می کردند.
بابای مانی گفت:
_من که جوان تر بودم ، آن طرفِ جنگل درخت های بلوطِ بلند وقشنگی بود .
وبلوط های خوشمزه ای داشت.
من هنوز آرزو دارم از آن بلوط ها بخورم.
بچه خرگوش ها خوب گوش دادند.
صبح که شد وقتی رفتند بازی ، مانی گفت :
_بچه ها می آیید بریم آن طرفِ جنگل وبلوط بیاریم.
پانی گفت:
_نه
مامانم گفته نباید از خانه دور بشیم .
چون توی جنگل حیوان های خطرناکی هستندو ممکنه مارا بخورند.
مانی گفت:
_بله مامانِ منم گفته . ولی ما زود می ریم وبرمی گردیم .کسی هم نمی فهمه .
دانی گفت:
_اصلا نمی شه نبایدبریم وباید حرفِ بزرگتر را گوش کنیم.
اما مانی به حرفِ دوستاش گوش نکرد وبا سرعت از آنها دور شد .
دوستاش هرچی گفتند نرو .حرف گوش نکرد.
رفت ورفت ورفت . یه دفعه نگاه کرد دید .
وای راه را گم کرده .
ترسید وزد زیر گریه . 😭
یه کبوتر مهربون صداش راشنید وآمد کنارش و گفت:
_چی شده ❓چرا گریه می کنی❓
_من گم شدم .مامانم را می خوام.
کبوتر با مهربانی گفت :
_گریه نکن.من کمکت می کنم .
فقط بگو خانه تون کدام طرفه❓
_نمی دونم .
_عیب نداره ولی من می دونم .
شما زیر درخت گردو زندگی می کنید.
_بله درسته 😍
_خوب پس بامن بیا .تاهوا تاریک نشده تورا برگردونم .
بعد کبوتر مهربون آرام پرواز کرد و مانی به دنبالش رفت.
تا رسیدنِ نزدیکِ خانه شون .که دیدند .
مامان خرگوشه داره گریه می کنه و پانی ودانی و مامان هاشون هم هستند .
که مامان خرگوشه تا مانی را دید .خوشحال شد و آن بغل کرد و از کبوتر تشکر کرد.
وکبوتر پرواز کرد تا به بابا خرگوشی برسه وبهش بگه که مانی برگشته .
ومانی به همه قول داد که دیگه بدون اجازه پدر ومادرش جایی نره.
وبابا گفت:
_اگه به جای کبوتر یه حیوان وحشی تورا پیدا کرده بود .معلوم نیست چه بلایی سرت می آورد.
ومانی فهمید که چه اشتباه بزرگی کرده .
قصه ما به سر رسید .
کلاغه به خونش نرسید ☺️👌
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
دلنوشته 🌹
یارب
دلم را با خودت اشنا کن
در این بی نواییها همنوا کن
دردلم هرشب زشوق دیدارت
غوغائی است انرا دوا کن
امشب بگیر دستم تنها نمانم
با خود ببر با اسمان اشنا کن
اقایم رابرسان ان یگانه را
امشب این یک حاجتم را روا کن
اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
شبتون بهشت
حاجاتتان روا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
برخیز و سلامی کن ولبخند بزن
که این صبــح نشانی زغم وغصـه ندارد.
لبخنـد خـدا در نفس صبح عیان است
بگذار خـدادست به قلبـــ💗ـــت بگذارد.
الهی به امید تو
ســلام سه شنبه تون پراز لبخند
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون