003.mp3
زمان:
حجم:
1.58M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر
🌴 بخش سوم
⭕️ چرا داخل خانواده در مقابل ما، مقاومت شکل میگیرد؟
🔴 #دکتر_حبشی
@asraredarun
🌷#دلبرانه😍💖
خوش به حال من
چون یکی رو دارم که
میتونم بهش تکیه کنم
یکی که خیلی دوسم دارم
عشقم خداروشکر که تو زندگیمی
خیلی دوست دارم😍💕❣💕
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شـصـت ✍با تک تک جملاتی که بر زبان می آورد، تمام آن خا
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_شـصـت_و_یـک
✍پرستار که حالا میدانستم اکبر نام دارد، به میان حرفش پرید: عه.. عه .. عه .. من کی مثل زندانبانا بالای سرت بودم؟؟ آخه بچه سید، اگه تو اتاق بقیه مریضا فضولی نکنی که من دنبالت راه نمیوفتم. تمام مریضایِ بخش میشناسنت. اینم از الانت که بدون ویلچر واسه خودت راه افتادی!
زن دستی بر موهای ِ نامرتب حسام کشید: فدایِ اون قدت بشم من، قبول کن مادر که تو آدم بشو نیستی. از الانم هر وقت خواستی جایی بری، بدون ویلچر تشریف ببری، گوشِت رو طوری میپیچونم که یه هفته هم واسه خاطرِ اون اینجا بستری بمونی...
حسام ابرویی بالا انداخت و آب دهانی قورت داد: مامان به خدا امروز دکترم گفت دیگه کم کم ویلچر رو بذار کنار مثلا، مگه من فلجم؟ این اکبر بیخود داره خود شیرینی میکنه، در ضمن گفتم سارا خانوم فارسی حرف زدن رو بلد نیستن، اما معنیِ کلماتی فارسی رو خوب متوجه میشنا! آبرمو بردین...
لبهایم از فرطِ خنده کش آمد، این مادر و پسر واقعا بی نظیر بودند.
ناگهان تصویر مادرِ بی زبانم در ذهنم تجدید شد و کنکاشی برایِ آخرین لبخندی که رنگِ لبهایم را دیده بود...
حسام سرش را به سمت من چرخاند: سارا خانوم ایشون مادرم هستن و اسم واقعی من هم امیر مهدیه، امروز خیلی خسته شدین بقیه ی ماجرا رو فردا براتون تعریف میکنم...
به میان حرفش پریدم که نه، که نمیتوانم تا فردا صبر کنم و او با آرامشی خاص قول داد تا عصر باقی مانده ی داستان را برایم تعریف کند.
مادر حسام پیشانی ام را بوسید و همراه پسرش از اتاق خارج شد.
چشمم به کبوتر نشسته در پشتِ پنجره ی اتاقم افتاد. مخلوطی از خاطراتِ روزهایِ گذشته ام و دیدار چند دقیقه پیش حسام و مادرش در ذهنم تداعی شد. چرا هیچ وقت فرصت خندیدن در خانه مان مهیا نمیشد؟ اما تا دلت بخواهد فرصت بود برایِ تلخی و ناراحتی...
تهوع و درد لحظه ای تنهایم نمیگذاشت و در این بین چقدر دلم هوایِ فنجانی چایِ شیرین داشت با طعم خدا...!
خدایی که خیلی دیر فهمیدم هست، درست وقتی که یک بند انگشت با نبودن فاصله داشتم.
دلهره ی عجیبی به سینه ام چنگ میزد. حتی نفسهایی که می کشیدم از فرط ترس میلرزید. کاش فرصت برایِ زنده ماندن بیشتر بود. من اصلا آمادگی مرگ را نداشتم.
آن روز تا غروب مدام خدا را صدا زدم، از ته دل، با تمام وجود، به اندازه تمام روزهایی که به خدایی قبولش نداشتم
و آرزو میکردم که ای کاش حسام بود و قرآن میخواند، هر چند که صدایِ اذان تسکینی بود برآن ترسِ مرگ زده، اما مسکنِ موجود درآن آیات و صوتِ حسام، غوغایی بی نظیر به پا میکرد بر جانِ دردهایم. حسام آمد یالله گویان و سربه زیر، در چهارچوب درب ایستاد.
از فرط درد پیچیده در خود رویِ تخت جمع شده بودم اما محض احترام، روسریِ افتاده رویِ بالشت را بر سرم گذاشتم؛ عملی که سرزدنش حتی برایِ خودم هم عجب بود!
حسام چشم به زمین دوخته، لبخند برلب نشاند. انگار متوجه روسریِ پهن شده رویِ سرم شد: پرستار گفت شرایطتون خوب نیست. اومدم حالتون رو بپرسم. الان استراحت کنید، بقیه حرفا بمونه واسه وقتی که حالتون بهتر شد. فعلا یا علی...
خواست برود که صدایش زدم: نرو! بمون! بمون برام قرآن بخون!
و ماند، آن فرشته سربه زیر…
⏪ #ادامہ_دارد...
📝نویسنده:اسعد بلند دوست
@asraredarun
اسرار درون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@masoomi56
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
┄┅─✵💝✵─┅┄
الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی...
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغاز می کنیم:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
در ديوان منسوب به ايشان: خود را گرسنه بدار كه گرسنگى، از آثار پرهيزگارى است / آنكه زمان درازى را گرسنگى كشد، سرانجامْ روزى (روز قيامت) سير خواهد شد.✨
@asraredarun
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
#سلام_امام_زمانم
#یابن_الحسن(عج)
من معمای دلم را به نگاه تو فقط حل کردم؛
تو بیا تا گره کار جهان باز شود …
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
@Ostad_Shojae4_5841209999925185384.mp3
زمان:
حجم:
12.26M
#خانواده_آسمانی ۶۶
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
💎 شما، نه آقایید، و نه خانم ...
شما فرزندی هستید از نسل انسان!
☜ که مجبورید برای زیستن در رحمِ دنیا، در قالبی به نام بدن، سَر کنید!
☆ این قالبِ تنگ، در لحظهی تولدتان به برزخ، از شما برداشته خواهد شد، و به اصلِ خویش باز خواهید گشت!
آیا نحوهی ارتباط با این قالب را در دنیا، بَلدید؟
میدانید آنرا در کدام کلاس، باید بیاموزید؟
@Ostad_Shojae