البته این را درمورد کسانی عرض کردم
که تلاش می کنن برای انجام کارخیر
ولی موفق نمی شن
یکی از دلایش همینه که خدا می خواد دچار عجب نشیم
این بلایی بود که سر ابلیس اومد
چند هزار سال عبادت کرده بود.
فرشته ها بهش می گفتند التماس دعا
دیگه فکر کرد برای خودش کسی شده
بعد که خدا فرمود سجده کن برادم
گفت:من 😳
آره بابا خودتِ تو
ولی چه کارکرد وچی گفت ⁉️
گفت:من از آتش افریده شدم این از گِل 😏
غرور وخود برتر بینی بیچاره اش کرد .
و بدبخت شد ✅
یادمون باشه
هر کس گفت التماس دعا
اقا شما چقدر مؤمنی
خوش به حالت
تو چقدرخوبی
ِفوری زیر لب بگیم
استغفرالله ربی واتوب الیه
خدای مهربون من خودم می دونم چه بنده بدی هستم .
ولی شکرت که آبروم را پیش بنده هات حفظ کردی
یا ستار العیوب
وضعمون خیلی خرابه خودمون می دونیم 😭
گناه زیاد داریم
خواسته ونخواسته گنا ه ها کردیم .
دلها شکستیم.
آبروها ریختیم 😭
ولی تو مهربونی
ستارالعیوبی
غفار الذنوبی
ببخش به حق مادر پهلو شکسته
دنیا وآخرت آبرومون را نریز 😭
الهی بفاطمه
عجل لولیک الفرج 😭
⚫️ یا فاطمة الزهرا س🌷
هر زمان کہ قافیہ مادر شده
صحبتی هم از در و معجر شده
مـا هنوز اندر خم یڪ ڪوچہ ایم
ڪوچہاے ڪه یاس مان پر پر شـده
مادر خوبیها❤️
ایام فاطمیه تسلیت باد🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
💠🔹حضرت علـى عليهالسلام:
مردى نزد پيامبر صلی الله عليه آمد و گفت:
🔹به من كارى بياموز كه خداوند به سبب آن، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند،و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تندرستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
💠🔹حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز نياز دارد:
❶ اگر میخواهی خدا تو را دوست بدارد، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر میخواهی مردم دوستت بدارند، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز
❸ اگر میخواهی خدا دارايى ات را فزونى بخشد، زكات آن را بپرداز
❹ اگر میخواهی خدا بدنت را سالم بدارد، صدقه بسيار بده
❺ اگر میخواهی خداوند عمرت را طولانى گرداند، به خويشاوندانت رسيدگى كن.
❻ و اگر میخواهی خداوند تو را با من محشور كند، در پيشگاه خداى يگانه قهّار، سجده طولانى كن.
📚بحارالأنوار، جلد۸۵ صفحه۱۶۴، حدیث۱۲
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔺 وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔅 حضرت فاطمه سلام الله علیها:
🔸 ... حَنِّطني وغَسِّلني وكَفِّنّي بِاللَّيلِ، وصَلِّ عَلَيَّ وَادفِنِّي بِاللَّيلِ، ولا تُعلِم أحَداً، وأَستَودِعُكَ اللّهَ وأَقرَأُ عَلى وُلدِيَ السَّلامَ إلى يَومِ القِيامَةِ.
🔹 ...مرا شبانه حنوط كن، غسل بده و كفن نما و بر من نماز بخوان، و شبانه دفنم كن، و كسى را باخبر مساز. تو را به خداوند مىسپارم، و بر فرزندانم تا روز قيامت سلام مىدهم.
📚 بحار الأنوار : ج ٤٣ ص ٢١٤ ح ٤٤
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#خبر
✅ استاد انصاریان: قلب پیامبر(ص) افقِ طلوع همهٔ اسرار، لطایف، اشارات و حکمتهای قرآن کریم بود
🔻استاد حسین انصاریان در مسجد رسول اکرم(ص) تهران:
🔷 خداوند بهشت را برای این جنس دوپا گذاشته و این جنس دوپا هم از زمان قابیل تاکنون، چهار پایِ دیگر قرض کرده است که از این بهشت فرار کند و به جهنم برود.
🔷بزرگ ترین بدبختی مرگ در نادانی و جهل است
🔷انسانی که به خود ظلم کرده و در انواع تاریکی ها قرار دارد، اصلاً قدرت دیدن نعمت های بهشت را ندارد
🔷برای فهمیدن باید سر سفره خداوند قرار گرفت. خدا احدی را هم استثنا نکرده است که به کسی بگوید تو حق نداری سر این سفره بیایی. «ان القرآن مأدبة الله»؛ بدبخت چقدر زیاد و خوشبخت چقدر کم است! این مدتی که از عمرمان مانده است، خودمان را بپاییم تا خوابمان نبرد؛ اگر خوابمان ببرد، همه چیز را از یاد می بریم
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
#داستان_کودکانه
گلهای باغچه🌹
امین والهام خواهر وبرادر بودندو عارفه دختر عموی آنها بود
خانه انها یک خانه سه طبقه بود .
مادر بزرگ وپدربزرگ طبقه اول .
عارفه خانواده اش طبقه ی دوم
و امین والهام وبابا و مامانشون طبقه سوم زندگی می کردند .
مادر بزرگ در باغچه گل های زیبایی کاشته بود.
و هرروز با پدر بزرگ به باغچه رسیدگی می کردند
کنار باغچه گلدان گذاشته بودند .
حیاط خیلی زیبا شده بود.
بچه ها هر روز توی حیاط بازی می کردند
و مواظبِ گل هاوگلدان ها بودند.
اما یک روز عمه به خانه انها امد و
امیر علی پسر عمه شروع کرد در حیاط توپ بازی کردن
هر چه بچه ها گفتند امیر علی مواظب گل ها باش دقت نکردو
بالاخره توپش به گلدانی خورد وگلدان شکست .
صدای فریاد بچه ها بلند شد.
مادر بزرگ وعمه به حیاط دویدند
امیر علی گریه می کرد.
عارفه گفت:
_تو بچه بدی هستی گل هارا خراب کردی.
ولی مادر بزرگ جلو امد وامیر علی را بغل کردو گفت:
_اشکال نداره پسرم.گریه نکن.
دوباره درستش می کنم.
ولی امیر علی ترسیده بود.
عمه گفت:
_الان خودم درستش می کنم .
مادر بزرگ از جیبِ پیرهنش چند شکلات درآورد وبه بچه ها داد.
ویکی هم به امیر علی داد وگفت:
_پسرم باید ازاول دقت می کردی
که توپت به گل ها نخوره ولی الان که اتفاق افتاده نباید ناراحت باشی.
چون کاریه که شده .
همیشه قبل از اتفاق باید پیشگیری کنیم.
عمه گلدان شکسته را دور انداخت وان گل را در یک گلدان دیگر کاشت.
ودوباره سرجایش گذاشت
دوباره حیاط قشنگ شد .
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون