#داستان_کودکانه
چرخِ خیاطیِ مامان🌹
رعنا کوچولو دوان دوان به جلوی اینه رفت.
با خوشحالی به لباسِ قشنگش توی اینه نگاه کرد.
بلوزِ سفید با خال های قرمز .
دامن چین دار قرمز با یک پاپیون سفید.
دستی به چین های دامنش کشید وگفت :
به به چقدر خوشگل شدم.
بعد کیفِ عروسکی شکلش را برداشت
ودوباره امد جلوی اینه
وباز هم به خودش توی اینه نگاه کرد
واقعا لباسش قشنگ بود
مامان فاطمه برایش دوخته بود .
داشت بالبخند خودش را نگاه می کرد که مامان فاطمه با مهرباننی
دستی روی گونه اش کشید وگفت :اماده ای عزیزم برویم.
رعنا کوچولو گفت :بله مامان جان برویم.
مامان هم جلوی اینه ایستاد .
دگمه های مانتو سرمه ایش را بست و
روسری ابی اش را روی سرش مرتب کرد.
چادرش را سر کرد و ازدر بیرون رفت.
رعنا
خواست کفش هاش را بپوشد که دید
وای کفش هایش نیست .!
گفت:مامان جان کفش های صورتی من را ندیدید؟
مامان با تعجب گفت:نه. مگه سر جاش نیست؟
رعنا که بغض کرده بود گفت:نه
مامان برگشت وخودش توی جاکفشی را نگاه کرد.
ولی کفش های رعنا نبود !
مامان گفت:رعنا جان خوب فکر کن . شاید جای دیگه ای گذاشتی؟
رعنا کمی فکر کرد.
مامان گفت :دیروز که از مهدِ کودک امدیم کفش هایت را اوردی داخل .؟
رعنا تازه یادش امد که
وای اصلا دیروز فراموش کرده کفش هایش را داخل بیاره .
وبغضش ترکید وزد زیرِ گریه.
مامان گفت:
رعنا جان گریه نکن عزیزم .
امروز مجبوری یک کفشِ دیگر بپوشی .
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
یارب
باز پرده زد شب برزمین وآسمان
می دهد وعده ی وصال برعاشقان
به چه زیباست این همه دلدادگی
با خدا باشی و وحسِ بندگی
می شوم سرمست از ذکر ودعا
می نشینم بر سر سجاده با یادِ خدا
دل چه خرسند است ولب خندان
اشک اما از مژه وپشتِ پرده روان
این چه شوقی است که مَستم می کند
از خود بی خود اما مرا هستم می کند
کاش باشم دمادم من در چنین عالم
دور باشم تاابد از همه عالم وآدم
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شبتون پر از یادِ خدا
دلتون را بسپرید به خدا
آسوده بشید با یاد خدا
التماس دعا🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
اول کار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
باب اسرار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
نغمه جان است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر وشادی🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرمودند:💚
مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه علیها السلام دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#خانواده_متعالی 7 #جلسه_سی_و_یک 👇👇
ریپلی به جلسه قبل 👆🌹
✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
در جلسات قبل گفتیم حرمت همدیگه رو حفظ کنیم
وقتی که برای هم احترام قائل بشیم. این احترام رشدشون میده. ✅
تحقیر کنی رشد که نمیکنه که!!!
⛔️⛔️
بعضی ها فکر میکنن اگه همسرشون رو تحقیر کنن، ایشون رشد میکنه.
نباید تو تحقیرش کنی، مسخره ش کنی
این دیگه آدم نمیشه. رشد نمیکنه... ❌
ابعاد این حرمت گذاری یه شیرینی و زیبایی ای داره که توصیه هایی ست که اهل بیت عصمت و طهارت کردن و الآن متاسفانه برعکس اون توصیه ها توسط بعضی از روانشناسا،
نه همه روانشناسا، مطرح میشه.
♨️♨️
ان شاءالله که ما از زندگی مون خیلی لذت ببریم.
خیلی لذت ببریم تا از خدا خیلی تشکر بکنیم،
تا تعادل فکری و روحی پیدا بکنیم و بریم در خانه خداوند متعال برای عبادت.
🙏🙏🙏
شما اگر خانوم تو مطمئن کنی از اینکه خانومت پیش شما حرمت داره، جات تو بهشته.
🌿🌱🌴🌿🌱
🌴 ابا عبدالله الحسین (ع) به خانمشون حضرت رباب احترام ویژه ای قائل بودن، اعتنای ویژه ای داشتن.
💞💓💞
حضرت رباب در بین خانم های اباعبدالله الحسین ، خب جایگاه خاصی داشتن.
از شهدایی که حضرت رباب داد معلومه
و مشهوره رقیه بنت الحسین(علیه السلام) فرزند همین رباب هستن،
سکینه هم فرزند همین رباب هستن، علی اصغرم فرزند همین رباب هستن 😍
خیلی احترام قائل بودن برای رباب
اما خانم رباب هم برای اباعبدالله الحسین خیلی احترام قائل بودن 💖💝
خدایا
خانواده های ما پر از نور پر از معرفت قرار بده 🙏
خدایا
خانه های ما محل تربیت سربازان امام زمان (ع) قرار بده 🙏
در فرج مولامون تعجیل بفرما 🙏
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راه رسیدن به نشاط دائمی
⚠️این کلیپ دیدگاه شما درباره لذتهای زندگی را تغییر میدهد!
🔻ارتباط ماده #دوپامین با لذت!
#تصویری
@Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🏻👆🏻👆🏻
🔳آموزش تصویری تلفّظ حروف توسط استاد موسوی بلده
♦️قسمت دهم : حرف واو
⏰مدت زمان : ۲:۲۴
💐با تشکر فراوان از آقای علی سلطانی
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✅آیتالله بهجت (ره)
یکی از چاره جویی های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاریهای مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند، برآورده شود؛ زیرا دراینصورت مَلَک برای خود انسان دعا میکند و دعای مَلَک مستجاب میشود.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
آیت الله مجتهدی :
آنچه از عمر گذشت ، شد سر گذشت ! حیف بی دقت گذشت ، اما گذشت .
تا که خواستیم چند روزی فکری کنیم ،بر در خانه نوشتند: در گذشت.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🍃🌹🍃
❣میدانيد آخرين زنگ
زندگی تان کی ميخورد!؟
خدا ميداند، ولی... آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد، ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت!
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهميم که زندگی عجب سوال سختی بود! سوالی که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد، روی تخته سياه قيامت، اسم ما را جز خوب ها بنويسند ...
خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم.
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا جلد کرده باشيم و سعی ما بر اين بوده باشد که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است...
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
پدر و مادر
همانند سوره ای از "قرآن" هستن
که هیچکس نمیتواند مانندش را
برایت بیاورد.
قدر آئینه بدانید چو هست
نه در آنوقت که افتاد و شکست.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
به نام خدایی که افرید انسان
تا بگوید داستان😍😁
روزی وقتی دراتاقم مشق هایم را نوشتم📒وقتی داشتم از اتاقم خارج میشدم 🚪
دیدم زیر کمد انگار یک چیزی هستش😦
صدای ضعیفی شنیدم:کمکم کن
من جواب دادم : توکی هستی⁉️
باهمان صدای ضعیف جواب داد:
من کتاب کهنه ای 📚هستم
از وقتی پدرتوبه دنیاامده
من این جا هستم من کتاب پدر بزرگ توبودم وقتی پدر تو به دنیا آمد 😔
پدر بزرگ تو از خوش حالی مرا اینجا انداخت📚
من صد وبیست صفحه دارم
اما پدر بزرگِ تو تا صفحه 95 من را خوانده بود .📖
او می خواست ادامه من راهم بخواند.
تا روزی که پدرت به دنیا امد.
من دانش های زیادی در خود دارم.
من حرفهای کتاب را شنیدم.
ومشتاق شدم کتاب را بخوانم.
الان ان کتاب را تمام کرده ام.📘
ودر کتابخانه محل پیشِ دوستانش گذاشته ام.
تا دیگران نیز از علم وداتش او استفاده کنند.📙📘📗📕
پایان 🌸
محمد حسین دری 😎🌹
http://eitaa.com/joinchat/3567124493Cb0735de9fc
@dastanhay
دوستان لینک کانالِ مارا برای دوستانتان بفرستید
ممنونم🌹🌹🌹🌹