┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زيباست صبح،
وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود
🏳خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن🌸
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
عیدتون مبارک🌹
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
✾ ✾ ✾ ══════💚══
#حدیث_غدیر
✨امام صادق علیه السلام فرمودند:
اي حفص! شگفتا از آنچه علي بن ابي طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدير) نتوانست حق خود را بگيرد، در حالي كه شخص با دو شاهد حق خود را مي گيرد.✨
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
@asraredarun
══💚══════ ✾ ✾ ✾
#سلام_امام_زمانم
✍اللهم کن لولیک...
نجوایی است،بر زبان ما!
اما قلبمان،
به ستون های دنیا،زنجیر شده است!
دعایمان،بوی بی دردی می دهد؛
که به اجابت نمی رسد
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
انسان شناسی ۱٠۲.mp3
11.09M
#انسان_شناسی ۱۰۲
#آیتالله_جوادی_آملی
#استاد_شجاعی
- اینکه هر فقدان و نداشتنی،
- هر شکست و از دست دادنی،
- هر ضربه و تخریب و تحقیری،
جان به لبت میکند و میتواند مدتی تو را از روند طبیعی، شاد و آرام زندگی جدا کند، یعنی: ↓
✘ تو هنوز اهلِ دنیایی!
✘ هنوز به اینجا بندی!
✘هنوز یادت نیامده اهل کجایی!
💥هنوز با خانهی ابدیات اُنس نداری و اگر ناگاه بدان متولد شوی، دچار دردسر خواهی شد.
▪️ حالا با این اوضاع، چه کنم؟
@Ostad_Shojae
💢 کودک پفکی!
💬 تو از همه باهوشتری!
💬 هیچ کس نمیتونه به خوبی تو انشا بنویسه.
💬 آفرین، هیچ کس تو حل مسائل ریاضی به پای تو نمیرسه.
💬 تو از همه همسنوسالهات قویتری.
⭕️ برخی والدین از روی محبتی که به فرزند خود دارند از این دست جملات بارها استفاده میکنند، اما متوجه نیستند که این بیان افراطی و مقایسه غیرمنطقی فرزندشان با دیگران چه اثراتی به دنبال دارد.
‼️ بسیاری از مشکلات فکری و رفتاری بزرگسالان ریشه در کودکی آنها دارد.
⭕️ فرزندان این والدین، که بسیار مورد تشویق بودهاند و غیرمتناسب با کاری که انجام دادهاند مورد نکوداشت و تمجید قرار گرفتهاند، انتظار دارند «همه» «همیشه» از آنها تمجید کنند، بنابراین انتقادپذیر نیستند. همچنین وقتی در کاری شکست میخورند یا دچار افسردگی میشوند و یا مبتلا به خودشیفتگی میشوند و بجای بررسی علت عدم موفقیت خود، دیگران را متهم میکنند.
این افراد شخصیتی شکننده، تُرد و پفکی دارند.
#تربیت_فرزند
@asraredarun
💕💕
بس کن یا کاری میکنم که پشیمان بشوی!
معمولا تهدید از سوی والدینی که کلافه و عصبانی هستند بی ثمر است. اشکال استفاده از جملات تهدید آمیز این است که دیر یا زود مجبور خواهید شد به تهدیدتان عمل کنید یا تهدیدتان قدرتش را از دست خواهد داد. تهدید به زدن منجر به انجام تنبیه خواهد شد که روش ناکارآمدی برای تغییر رفتار است.هر چه کودک بزرگتر باشد، زمان بیشتری برای تاثیرگذاری این شیوه لازم خواهد بود. بنابراین بهتر است برای آنها از مجموعه ای از تکنیک های سازنده مانند جهت دهی، دورکردن کودک از موقعیت یا تایم اوت به جای درنظر گرفتن عواقب منفی مانند تنبیه کلامی یا پشت دست زدن استفاده کنید.
▪️بیش فعالی و موبایل
بر اساس یافته های به دست آمده از آخرین تحقیقات انجام شده، تولد نوزادان بیش فعال از مادرانی که زمان بارداری به صورت مداوم از تلفن همراه خود استفاده می کنند بسیار بیشتر از دیگران است.
به گفته دانشمندان، بیش فعالی در کودکان ۵ تا ۷ ساله ای که مادرشان به هنگام بارداری یک ساعت بی وقفه یا چهار بار در فواصل زمانی مختلف از تلفن همراه استفاده می کردند ۲۸ درصد بیشتر است.
این در حالی است که بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکانی که مادرانشان نسبت به استفاده از وسایل الکترونیکی حساس بوده اند به طور چشم گیری کمتر است. آنچه موجب چنین اتفاقی می شود، امواج الکتریسته و رادیویی است که در موقع استفاده از تلفن همراه ساطع می شود.
▪️ از طرف دیگر، زندگی در عصر تلفن های همراه هوشمند با صدها برنامه متنوع نگرانی از تولد نوزادانی با انواع اختلالات رفتاری و روانی مانند بیش فعالی را افزایش داده است؛
چراکه امروز دل کندن از این تلفن ها به امری بسیار سخت و دوست نداشتنی تبدیل شده است.
گاهی ممکن است کودک بجای بازی با اسباب بازیهایش ترجیح دهد با وسایل خانه بازی کند
مثلا کلید و قاشق و چنگال و درب بطری و ... را در قابلمه ای بریزد و با کفگیر هم بزند و تصور کند آشپزی کرده .
❌هرگز مانع او نشویم و وسایل بازی خلاقانه اش را از او نگیریم، زیرا درواقعا فرصت بروز خلاقیت را از او گرفته ایم.
بازی یکی از نیازهای اساسی و مهم ترین فعالیت کودک هست. در جریان بازی نیروی ذهنی و جسمی کودک همراه با تخیل او رشد می کند. بازی محرکی هست برای کودک جهت کسب تجربه های اجتماعی. بازی عروسک انگشتی یکی از بازی های محبوب کودکان هست و تمرینی هست جهت پرورش خلاقیت کودکان و همچنین در جلسات بازی درمانی بچه هایی که از حرف زدن مستقیم در مورد مشکلاتشون اجتناب میکنند در قالب بازی و قصه و با استفاده از این عروسک های انگشتی مشکلاتشون رو از زبان عروسک ها و شخصیت های داستان بیان می کنند. بازی زبان کودک هست، بازی های کودکان را جدی بگیریم.
#پدرهابخوانند
✔️پدرها، دلیل مهم موفقیت های علمی کودک.
بچه هایی که پدرانشان در امور تحصیلی آنان مشارکت دارند، بیشتر در فعالیت های فوق برنامه شرکت کرده، از مدرسه لذت برده و نمرات بهتری در دروس کسب می کنند. این مسأله بین پسران و دختران یکسان است.
✌️دو دلیل مهم برای تأثیر مشارکت پدران در پیشرفت و موفقیت های علمی کودکان این است: 👇
۱. معمولا کودکان با پیشرفت خود در پی جلب رضایت پدر هستند.
۲. مشارکت پدر، باعث برقراری رابطه عاطفی با کودک است و انگیزه کودک را افزایش می دهد.»✔️
کودکان زیر شش سال در دنیای حسی هستند و بعد از این سن تازه شروع به تفکر می کنند. قبل از آن با احساسات خود با دنیا در تماس هستند، مخصوصا قبل از سه سالگی تنها با تقلید از بزرگترها شکل می گیرند. هرچه مابگوییم باور میکنند پس چیزی بگویید و عمل کنید که حس خوبی به آنها بدهد و عزت نفس آنها را بالا ببرید .
مثلاوقتی با کسی تلفنی صحبت می کنید یکی از خوبی های فرزند خود را با لحنی زیبا بیان کنید، فکر نکنید او حواسش جای دیگری است، کودک شما تمام مدت با ذره بین گفتار و اعمال شما را زیر نظر دارد !
این بیان غیر مستقیم به کودک حس خوبی می دهد باور می کند مهم است و شما دائم در فکر او هستید حتی موقع صحبت با دیگری باز هم حرف اوست.
اگر میخواهید بر خشم خود در برابرکودک مقابله کنید با چشمان فرزندتان دنیا را ببینید:
کودکان عمدا کارهایی نمیکنند که شما ناراحت شوید بلکه دلیل کارهایشان این است که مثل بزرگسالان فکر نمیکنند. اگر اجازه دهید رفتارشان شما را بیازارد مرتب در رنج و عذاب خواهید بود.
روش درست این است که بخشی از رفتار آنها را ناشی از شرایط سنی بدانید.
یک کودک دو ساله در حال یادگیری است و وقتی بشقاب را پرت میکند میخواهد ببیند چه میشود.اگریک بشقاب پلاستیکی به وی بدهید خواهید دید که پس از پرت کردن آن به سراغ چیز دیگری رفته و شما نیز کمتر ناراحت خواهید شد پس محیط را برایش بیخطر کنید.
وقتی خود را جای او بگذارید، محیط را آماده کرده و بسیاری از اوقات به جای عصبانی شدن میخندید.
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥نعمت بینهایت خدا
👌🏻وقتی خدا سنگ تمام میگذارد ...
#غدیر
@Panahian_ir
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@asheqemola
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#عیدانه_قربان_تا_غدیر 🎁
💞دوره انتخاب همسر 💞
مخصوص#خانمها و #دختران جوان👌
برگرفته از آیات و روایات با تدریس استاد فرجام پور از مشاوران برتر و باسابقه💥
🔹شناخت باورهای صحیح در ازدواج
🔸معیارهای صحیح و اصولی در انتخاب
🔹آشنایی با طبع و مزاج
🔸اصول صحیح خواستگاری
🔹روشهای صحیح تحقیق
🔸جایگاه دعا و استخاره
🔹و... .
🌼پاسخ به تمامی سوالات
🌼پی دی اف سوالات خواستگاری
💥50درصد تخفیف شهریه دوره
🤩به مناسبت دهه ولایت و امامت
فقط و فقط #دو روز مانده
برای ثبت نام عجله کنید👏👏👏👇👇
🔰 آیدی ثبتنام:
@adminasrar
جهت دریافت اطلاعات بیشتر وارد کانال شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
دوستان این تخفیف ها را از دست ندید👆👆
حدود ۱۳ جلسه ،متن و صوت ✅
و گروه پرسش و پاسخ ✅
قیمت اصلی دوره ۲۰۰ هزارتومنه
که با تخفیف دهه ولایت
فقط و فقط با ۱۰۰ هزار تومان
می تونید در این دوره شرکت کنید 😍👏👏👏
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فقط و
فقط
تا
ساعت 24 امشب
تخفیف داریم👏👏👏👏
از تخفیف جانمانید👏👏👏
امشب شب عیده همه این نوا بگیرید🌷
عیدی تون و از دست امام رضا (ع)بگیرید🌷
دل شده هوایی🌷
بنما تو عطایی
امشب در خونت🌷
آمدم گدایی
یا باب الحوائج🌷
یا حضرت کاظم
تبریک امام مهربانم💐
عیدتون مبارک🌹🌹🌹🌹
@asraredarun
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_چهل_دوم ✍عمو منتظر تاییدش بود هنوز، دوبار دهن
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_چهل_ســوم
✍تمام شب را کابوس دید... کابوس سال های دوری که گذشته بود و آینده ی نامعلومش. صبح همین که چشم باز کرد با تمام خستگی ناشی از بد خوابیدن و کرختی که وجودش را گرفته بود تقریبا حمله کرد به گوشی زیر بالش، اما هیچ ردی از تماس ارشیا روی موبایلش نبود و این ناراحت و نگرانش می کرد! باید از حالش با خبر می شد. با همان چشمان خمار از خواب، به رادمنش پیام داد.
"سلام وقتتون بخیر، آقای رادمنش از ارشیا خبری ندارید؟"
تا نیم ساعت منتظر جواب ماند اما بی فایده بود، دلشوره ای ناگهانی افتاده بود به جانش. ولی با بلند شدن صدای زنگ و دیدن نام رادمنش خوشحال شد.
_الو سلام
_سلام خانم نامجو، احوال شما؟
_ممنونم
_بهتر هستین؟
_خداروشکر بله. پیام رو خوندین؟
_بله...
_خب خبری ندارین؟ ندیدینش؟
_چه عرض کنم
_چیزی شده؟ فشارش رفته بالا؟
_می دونید چی برام جالبه! اینکه هردوتون از من جویای احوال همدیگه میشین. در حالیکه خیلی سخت نیست برای دوتا آدم عاقل و بالغ که باهم گفتمان داشته باشن یا...
چه ذوقی کرد از اینکه فهمید او هم نگران حالش بوده! ولی امان از غروری که همیشه وزنه ی سنگین مقابل خوشبختی شان شده بود!
_بله حق با شماست اما یادتون نرفته که برخورد چند روز پیش ارشیا رو
_دیشب پیشش بودم. حالش چندان مساعد نیست، قصد دخالت ندارم ولی جای شما بودم تو این شرایط تنهاش نمی ذاشتم، اون روز عصبی بود نباید به دل می گرفتین، با حداقل بزرگواری می کردین و مثل همیشه کوتاه می اومدین.
_آخه...
_خانم نامجو، من مطمئنم که گذشته ی ارشیا هنوز برای شما مبهمه! قصد ندارید این کور گره رو باز کنید؟
_چه گره ای؟
_اگر چند سالی شما باهاش زیر یه سقف بودین من باهاش بزرگ شدم. حال روحیش خرابه کمکش کنید... در ضمن بنده در مورد ماجرای بچه حرفی نزدم چون به خودم اجازه ی دخالت ندادم اما شما از همین موضوع سو استفاده کنید! معذرت می خوام سرم خیلی شلوغه امروز. امری بود در خدمتم.
__ممنونم، خدانگهدار
_خدانگهدار
نمی فهمید حرف های رادمنش را! اما گفته بود که حالش مساعد نیست و از گذشته ای حرف می زد که شاید به اشتباه تمام این سال ها را نشنیده بودش.
باید تصمیمش را می گرفت، یا می رفت و سعی می کرد برای ساختن دوباره اما متفاوت؛ یا باید در همین گرداب بی خبری دست و پا می زد. بسم الله گفت و بلند شد. حالا فقط سرنوشت خودش مهم نبود، پای آینده ی یک بچه هم در میان بود.
یا رومی روم یا زنگی زنگ! در مقابل اصرار و تهدیدهای ترانه فقط صبوری کرده و دست آخر گفته بود:
_خواهرم تو نمی تونی با همه ی مهربونیت فردای من و بچم رو تضمین کنی. باید برم
و بالاخره ترانه هرچند با ناراحتی اما رضایت داد به رفتن خواهرش. تمام طول مسیر را به این فکر کرد که ارشیا چه برخوردی و خودش باید چگونه رفتاری داشته باشد؟ انگار این بار همه چیز با همیشه فرق داشت!
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_چهل_ســوم ✍تمام شب را کابوس دید... کابوس سال ه
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_چـهل_چـهارم
✍در اتاق را که باز کرد هجوم هوای سرد لرزه به جانش انداخت. مطمئن بود که تا ساعت ها باید چیزهایی که ارشیا روی زمین پرت کرده بود را جمع کند...
نفسش را فرستاد بیرون و آهسته وارد شد، همه جا ساکت و تقریبا تاریک بود. چادر را از سرش برداشت و آرام چند قدمی پیش رفت. می ترسید که همسرش خواب باشدو خوابش را برهم بزند. نگاهش روی در نیمه باز اتاق زوم شد و بعد دورتا دور سالن چرخ خورد.
شوک شد، چیزی که می دید را باور نداشت، ارشیا آنجا روی مبل دراز کشیده و چادر نماز او روی صورتش بود!
نمی دانست چه تعبیری از این کار داشته باشد اما از غرور همسرش مطمئن بود... ارشیا و این رمانتیک بازی ها؟! باور کردنی نبود. از ذوق هزار بار مرد و زنده شد. شاید خوب نبود اینطور مچ گیری کردن! با همان لبخندی که حالا پهنای صورتش را پر کرده بود آهسته راه افتاد به سمت در که با صدای او میخکوب شد:
_کجا؟
برگشت و نگاهش کرد. چادر را جمع کرده و با چشمانی که به رنگ خون بود به سقف زل زده بود. پس بیدار بود! هنوز برای جواب دادن دودل بود که خودش دوباره گفت:
_نتونست نگهت داره؟! هه... خواهرت رو میگم
با تعلل نشست و با تمسخر ادامه داد:
_اون روز که خوب شاخ و شونه می کشید؟ می گفت به عنوان تنها عضو خانوادت و حامیت داره میبرت! وقتی دنبال یه بچه راه میفتی و بهش اعتماد می کنی ازین بهتر نمیشه... پس فرستادت!
عجب نیش کلامی داشت! پای آسیب دیده اش را گذاشت روی میز و مثل کسی فاتح جنگ شده تکیه زد. ریحانه نمی دانست دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را؟ این برخورد تند را قبول کند یا صحنه ای که در اوج غافلگیری دیده بود؟! چقدر صبور بود که در همین شرایط هم خوشحال می شد از این که همسرش سعی می کند فرو نریزد! کلیدی که هنوز توی مشتش مانده بود را روی کانتر آشپزخانه گذاشت و از نایلونی که همراهش آورده بود دمپایی های لژدار جدیدش را برداشت و با حوصله به پا کرد. متوجه سنگینی نگاه ارشیا بود اما نباید به روی خودش می آورد. این تو بمیری از آن تو بمیری ها نبود!
همیشه که نباید خودش برای آشتی پا پیش می گذاشت! این همه نگاه از دید بالا برای زندگی زناشویی خوب نبود اصلا.
شروع کرد به جمع و جور کردن وسایل پخش شده روی مبل ها و زمین.
_جالبه! سکوتت جالبه... میشه بجای تمییزکاری بشینی وقتی دارم باهات حرف می زنم؟!
با دست خورده های نان روی میز را جمع کرد و نگاهش خورد به شیشه ی مربایی که تازگی ها پخته بود... مربای سیب خورده بود؟ بدون کره؟ ارشیا خم شد و با عصبانیت دستش را کشید.
_با توام نه در و دیوار
چشم در چشمانش انداخت و زمزمه کرد:
_همیشه تلخ بودی
دست ارشیا که شل شد، رو به رویش نشست. با بغض ادامه داد:
_ولی نه... هیچ وقت به اندازه ی این روزا نبوده. وقتی میگی سکوت نکنم یعنی به توهینات جواب بدم. یعنی بگم حق نداری از همسرت اینجوری استقبال کنی!
به وضوح حس کرد که چهره ی ارشیا با هر جمله ای که می شنود پر از تعجب می شود...
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼