هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🖼 #عکسنوشت
✅ ۸ دستاورد محقق شده برای ملت ایران در دو ماه اخیر
1⃣ دستیابی دانشمندان ایرانی به ژن درمانی برای درمان سرطان خون
#ایران_قوی
🇮🇷@IslamlifeStyles
پدر و مادری که میگویند ما زحمت یا دردسر زیادی برای بزرگ کردن بچههایمان کشیدیم
بیشتر نشان میدهند که دانایی یا مهربانی یا توانایی و امکانات لازم را نداشتند و اتفاقا به میزانی که زحمت زیادتری کشیدند به بچهها بیشتر آسیب زدند.
#تربیت_فرزند
@asraredarun
اين روزها بسیار شاهد به نمايش گذاشتن بچه ها هستيم.
والديني را مي بينيم كه لاف می زنند که فرزندان شان در ورزش یا در امتحانات موفق تر از دیگران اند. رجز خواني هاي بسيار سر مي دهند. و والديني را به نظاره مي نشينيم كه خود را مسوول سلام نكردن، بيشتر خواستن، شعر نخواندن در جمع و ... كودكان خود مي دانند و احساس شكست و ناكامي مي كنند.
والدین این کودکان از حرمت نفس پاييني برخوردارند و اساس و پايه ي رضايت را در نگاه ديگران جستجو مي كنند! در دوران كودكي این افراد «من» به معناي واقعي شكل نگرفته است. اين «منِ» شكل نگرفته به «ما» تبديل نشده است. و «ديگران» همه چيز و همه كس آنها شده است!!
ديگران بپسندند آنها هم مي پسندند.
ديگران تاييد كنند آنها هم خوشحال مي شوند...
شیوه ی حرف زدن و برخورد والدین با کودک، در رشد شناختی و هیجانی کودکان تاثیر بسزایی دارد.
در زیر به چهار نمونه از شیوههای درست صحبت کردن و برخورد با کودک میپردازیم.
خودت تصمیم بگیر؛
اینگونه به کودک میآموزیم که مسئولیت کارش را خود، برعهده دارد و هر تصمیمی که بگیرد باید منتظر عواقب بد یا خوبش باشد.
دوستت دارم ولی این کار تو را نمیپسندم؛
کار درست و نادرست، را به صورت واضح برای کودک مشخص کنید، یعنی به او بیاموزید ما کار [درست] و کار [نادرست] داریم، نه بچهی خوب و بچهی بد.
از تو میخواهم مشکل من را حل کنی؛
اگر کودک رفتاری دارد که باعث رنجش شما میشود، به او بگویید که دچار مشکل شدهاید و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند.
احساس تو را درک میکنم؛
وقتی کودک عصبانی است و مثلا میگوید «از تو متنفرم» یا «خیلی بدی»، با شنیدن این پاسخ از سمت شما، از شدت عصبانیتاش کاسته شده و میتوانید با هم به حل مسئله بپردازید.
ما سر کودکان داد میزنیم، آنها را تهدید می کنیم، آنها را نادیده می گیریم یا کتک میزنیم، چون می دانیم هرگز ما را ترک نمی کنند، چون توانایی شکایت کردن از ما را ندارند، چون در هر شرایطی دوستمان خواهند داشت، چون زورشان به ما نمیرسد و جز ما پناهی ندارند، و این یعنی سوء استفاده از قدرت خود و بی پناهی آنها.
در درون هر یک از ما یک دیکتاتور پنهان شده که میتواند به دیگری آزار برساند. چقدر ظالمانه است به ناتوانترین و بی پناه ترین موجود زندگی خود که قرار است عزیزترین موجود زندگی ما باشد، آزار برسانیم، چون قدرتش را داریم.
زبان دوم
اصلا بچه ها زبان دوم را قبل از ده سالگی نباید یاد بگیرند، مگر اینکه پدرمادر دو زبانه باشند، یکی آذری یکی فارس، خوب این خود به خود بچه دو زبانه میشه.
ببینید ویژگی زبان دوم اینه، کودک بتونه به اون زبان فکر کنه و احساسش رو بیان کنه، این کلاس ها هیچکدوم این مهارت رو نمیده، فقط بچه رو از زبان بیزار می کنه، هیچکس تا حالا با کلاس، زبان دان نشده. ولی اگر بگذارید یادگیری رو قوی کنید، از ده سالگی میره دنبال زبان و به راحتی هم چند زبان رو میتونه یاد بگیره.
از بدو تولد با کودک هم زبان فارسی هم زبان دوم صحبت کردن خوب نیست. اگر زبان دوم ، یکی زبان پدری.. مثلا مادر آلمانی، پدر ایرانی، خوب مسلمه زبان آلمانی و فارسی را با هم میتونه . این مادرشه، تو خونه گفتگو میشه. ولی اگر هر دو فارسین، حتی ترکی هم به بچه ها یاد ندهید، ولی اگر یکی آذری یکی فارس، خوب مسلمه هر دو رو با هم یاد میگیره، زبان دوم به صورت آموزش، یاد دادن از بیرون، برای زیر نه سال، سم است.
در بازی کودک باحلقه، والدين عجول و جوان و بي حوصله دائما به نتیجه فکر میکنند و سعي مي كنند كه كودكشان حلقه ها را به ترتيب در مخروط بگذارد .
حاصل اين ياد دادن، محروم كردن كودك از بيش از صد نوع تجربة توسط کودک و كسب احساس خوشايند است. وقتی دربازی فقط به نتیجه فکر کردیم کودک درآینده همیشه به نتیجه فکر خواهد کرد. از 9 ماه مدرسه رفتن لذت نمی برد
فقط فکر نتیجه است. در دانشگاه فقط فکر مدرک است. در کار فقط فکر دستمزد است و لذتی نمی برد.
🔸کسی که از فرزندانش مضایقه می کند و چه کسی که بی محابا در اختیار فرزندانش می گذارد هردو دچار خشونت اقتصادی هستند و کودکانشان را ناامن می کنند. اما خانواده ی مولد با هر دین و مذهب و آیینی از نطر اقتصادی در تعادل معنویت و مادیت قرار دارد. این تفکر که اگر همه چیز در اختیار بچه ها قرار دهیم و به همه ی خواسته های آن ها پاسخ دهیم و زندگی مرفه و مجلل درست کنیم، آن ها با تفکر بی نیازی بار خواهند آمد کاملاً ناصحیح است حتی بدتر هم خواهد شد.
با مشاور مدرسه ای در یکی از مدارس شمال تهران صحبت می کردم، ایشان تعریف کردند که یک روز در مدرسه دزدی شد، تحقیق کردیم و متوجه شدیم که چه کسی این کار را کرده با پدر آن دانش آموز صحبت کردیم و به مدرسه آمدند وقتی ماجرا را برایشان تعریف کردیم، پدر به گریه افتادند، ایشان یکی از تجار معرف بودند و به اصرار تقاضا می کنند که به منزلشان بروند و از نزدیک وضعیت زندگی شان را ببینند. آقای مشاور هم گفتند که یک روز من و مدیر مدرسه و ناظم به منزل ایشان در یکی از محله های خوب و بالای شهر رفتیم و از درب که وارد شدیم دیدیم قصر کلمه ی کوچکی برای این خانه بود و یک سالن و چندین اتاق که اتاق اول مملو از لوازم ورزشی مثل یک باشگاه، اتاق دوم وسایل موسیقی، اتاق سوم لوازم صوتی و تصویری و اتاق چهارم کتابخانه و میز کار و کامپیوتر و اتاق بعدی اتاق خواب و غیره و این پدر گفت که این امکانات متعلق به پسرم است و بعد ما را بردند جلوی یک گنجه که مملو از اسکناس بود و پدر گفت که من فقط صبح به صبح این گنجه را باز می کنم که اگر این اسکناس ها کم شده بود روی آن ها بگذارم و اضافه کنم، این گنجه در اختیار همسرم و تنها پسرم است بعد این پسر من اومده دزدی کرده؟ گریه ی من به خاطر این است.
🔸آقای مشاور گفتند دیگر طاقت نیاوردم و به این پدر گفتم که اگر پسر شما این کار را نمی کرد و دزدی نمی کرد جای تعجب داشت! و ما الآن دلیل کار او را فهمیدیم، این پسر حاصل یک خانواده ی مصرفی بوده و هیچ وقت مستغنی و بی نیاز ذهنی بار نمی آید بلکه بی هیجان و بی تلاش بار می آید.
🔸شرط اول خانواده ی مولد، سخت کوشی و تلاش است. تعادل مادیت و معنویت دارند و امانتدار هستند. به اندازه ی نیازشان برداشت می کنند و بقیه را به جریان می اندازند.
🔸خانواده ی مستمند موجب انسداد جریان می شوند.
🔸و خانواده ی مصرفی مانع جریان نمی شوند بلکه آن را به انحراف می کشانند، یک جریان سالم اقتصادی در جامعه توسط این تیپ خانواده ها و افراد به انحراف کشیده می شود