eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۳) مادر تا عصر خواب بود. در غار‌‌‌‌ِ تنهایی‌‌ام خزیدم و روی تخت دراز کشیدم‌. به ترک‌های سقف خیره شدم که مونس بی کسی‌ام بود‌. هر لحظه با به‌خاطر آوردن ساحل، در حال خرید کردن، دندان‌هایم روی هم فشرده می‌شد. او باید با جیب پر از پول خرید می‌کرد و من قِرانی در جیب نداشتم تا شارژ بخرم. گوشی را در دست فشردم که لرزشش را حس کردم. پیامی از ریحانه بود: - سلام خوبی؟ یادت نره فردا امتحان میان‌ترم ریاضی داریم. نگاهی به کیفم انداختم. حوصله باز کردنش را نداشتم. از زور گرسنگی به آشپزخانه رفتم. سینا حسابی ریخت و پاش کرده بود‌. کاسه‌ای برداشتم و کمی سوپ برای خودم ریختم. با هر قاشقی که در دهان می‌گذاشتم‌، به راهی برای نجات می‌اندیشیدم. سینا با سر و صدای زیاد، در را باز کرد و وارد شد. مادر همزمان بلند شد و در جایش نشست. ناله‌کنان اطراف را نگریست و صدایم کرد. - تینا! کجایی؟ بابات کو؟ با سرعت نزدیکش شدم. - من اینجام. بابا رفت. سینا درحالی که یقه تیشرتش را از سرش فرو می‌برد گفت: - چی هست بخوریم؟ مادر صدایش را بالا برد. - من دارم می‌میرم تو فکر شکمتی؟! ای وای! سینا بی‌اعتنا وارد آشپزخانه شد. رفتنش را با چشم دنبال کردم و در دلم به این همه بی‌خیالی‌اش غبطه خوردم. هیکل چاق و تپلش، نشان از پر خور بودنش داشت. باشگاه بدنسازی هم بهانه‌ای بود تا بیشتر بخورد. کنار هم که می‌ایستادیم، لاغر بودنم بیشتر نمایان می‌شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۴) صدای بلند مادر مرا به خود آورد: - حداقل زنگ بزن به محبوبه بیاد، به دادم برسه. گوشی تلفن را به دستش دادم و برایش ظرفی سوپ آوردم. با آمدن محبوبه خانم مادر کمی آرام‌ گرفت. حضورش برای دردهای مادر، مثل آب روی آتش بود. سینی چای را که زمین گذاشتم، به اتاقم پناه بردم. صدای موسیقی که از اتاق سینا می‌آمد، روی اعصابم بود. صدای خنده‌های بلندِ محبوبه و مادرم، آزار دهنده بود. دست‌هایم را روی گوش‌هایم گذاشتم و سرم را زیر پتو بردم. گوشی را روشن کردم. با دیدنِ پیامک پرهام، چشم‌هایم گرد شد. لبخندی مهمان لب‌هایم شد و سریع پیامک را باز کردم. برایم شارژ فرستاده بود. با خوشحالی بسته اینترنت گرفتم. چرخ زدن در تلگرام و اینستاگرام حالم را کمی خوب می‌کرد. بی‌هدف کانال‌ها و گروه‌ها را زیر و رو کردم. بالاخره از پرهام پیام رسید. با خوشحالی باز کردم و شروع کردم به چت کردن. بعد از مدتی بی‌خبری‌، یاد من افتاده بود اما خیلی سرد پیام می‌داد. با آن حالم سیر تا پیاز این چند روز را برایش گفتم. تنها چیزی که مهم بود، داشتنِ بسته اینترنت بود و یک دوست که گوش شنوا داشته باشد؛ همین و بس. تمام دلخوری‌هایم را فراموش کردم‌. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام میخواستم ی تشکر ویژه کنم از استاد عزیزمون خانم فرجام پور عزیز❤ من چندمین بار هست که از ایشون مشاوره میگیرم خداروشکر هربار مشکلم حل شده.اول بگم ایشون خیلی صدای دلنشین دارن و معلومه دلسوزانه به مشکل رسیدگی میکنن( نه مثل بقیه که فقط فکر مادیات هستن) و اگر به راهنمایی هاشون عمل کنیم حتما جواب میده و ممنون از کانال خوبتون که هم تنوع داره هم آموزنده و درجه یک خداقوت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم دوستی.mp3
8.6M
جامعه جهانی به یک بیماری همه گیر مبتلاست به نام «غم دوستی» ! • این بیماری از کجا شروع شد؟ • چگونه درمان می‌شود؟ | منبع : منجی، تنها راه نجات @ostad_shojae http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 امام صادق (ع) فرمودند: هیچ فرشته‌اى در آسمانها و زمین نیست مگر این كه مى‌خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آیند و فوجى دیگرعروج كنند و از آنجا اوج گیرند. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💖✵─┅┄
💪 تنها چیزی که قابل پس انداز نیست سهم هر روز ما از دقایق گذران زندگی است . پس امروز را خوب زندگی کنیم و اجازه ندهیم حتی یک دقیقه اش تلف بشود. ‌الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
1403.05.19-Panahian-FatemieBozorgTehran-ArbaeenVaAkharozaman-01-32k.mp3
10.44M
🔉 اربعین و آخرالزمان 📅 جلسۀ اول | ‌۱۴۰۳/۰۵/۱۹ 🕌 فاطمیۀ بزرگ تهران 👈 برخی از عناوین مهم این جلسه: ➖آیا اربعین امری آخرالزمانی است؟ ➖اکثر اخبار آخرالزمان، وجه منفی دارند ➖در موضوعات آخرالزمان باید آمادگی داشت ➖اخبار منفی آخرالزمان را درست تحلیل کنیم ➖برخی از اخبار مثبت در آخرالزمان ➖امید به ظهور، عامل اضطرار برای ظهور ➖جلوی امتحان الهی را نمی‌توان گرفت ➖چه کسانی با ظهور مشکل دارند؟ ➖باید در مورد آخرالزمان حرف زد @Panahian_ir @Panahian_mp3 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
برگردیم به بحث خودمان عزیزان در نظر دارم چند نکته را خصوصی براتون عرض کنم که مطمئنم حتما حتما ر
سلام علیکم و رحمت الله از این نکات همه جا نمونید👏👆 تا تعداد بالای ۱۰۰ نفر نشه از ارائه خصوصی این نکات معذورم🤗
🍍مردان دارای شخصیت آناناسی هستند. ظاهرشون خشک و زمخت است، ولی در درون بچه و کوچولو و مهربانند ؛ مردان کودکی با سبیل و قامتی بزرگ هستند.👌 به قول معروف😊👇 پشت ستاره حلبی‌شون، قلبی از طلا دارند💥👏 پس زیاد گفتار و رفتارشون را جدی نگیرید👌
🤗 آقایون ظاهر بی احساسی دارند، ولی سرشار از احساسند؛ اما غرور مردانه‌‌شان اجازه نمیده که احساساتشون را بروز بدن👌 یک خانم با گنج های نهان همسرش را استخراج می کنه و انها را به نحو احسن توی زندگی به کار می بره👏
🤔 با مردان خلاصه حرف بزنید،، مردان عاشق سکوتند. از توضیحات اضافه بپرهیزید❌ انها اصلا حوصله شنیدن جزئیات را ندارند. بپذیرید که جنس آنها با ما فرق دارد اگر از خریدهای روزانه یا ... می خواهید صحبت کنید حتما حتما با یک خانم صحبت کنید که برایش جذاب است.👌
❤️به مردان اگر زیاد محبت کنید دلزده می شوند !!! پس محبت کنید اگر جواب گرفتید ، باز محبت کنید. اگر مدام شما محبت کنید، خسته اش می‌کنید. درست است که همه انسانها نیاز به محبت دارند اما درصد این محبت در زنان بیشتر و در مردان کمتر است. مردان بیشتر تشنه اقتدار دهی هستند تا محبت
هیچ می دونید که دونستن همین چند نکته چقدر می تونه نگاه‌تون را به همسرتون تغییر بده و باعث شیرین تر شدن زندگی تون بشه. زندگی تون عسل🧉
😍💞 میخوام دل باشم وقتی کع دلبرش تویی❤️😘 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵) پرهام خیلی زود خداحافظی کرد و دوباره تنها شدم. آهی کشیدم. دستم را لابه‌لای موهای فر و به هم‌ ریخته‌ام فرو بردم. چهره جذاب پرهام از جلوی چشمم دور نمی‌شد. دلیل دلخور شدن و رفتنش و حالا دوباره برگشتتنش را نمی‌فهمیدم. هرچه بود، با تمامِ استرس‌ها و ناراحتی‌هایی که برایم به وجود می‌آورد، به بودنش احتیاج داشتم. چشم‌هایم را بستم و غرق در خاطرات گذشته شدم. رفتارِ ضد و نقیض پرهام، بی‌مهری‌های خانواده و یادآوری ساحل و مادرش، همه و همه با هم، قصدِ ویرانی مغزم را داشتند. صداهای عجیب در سرم می‌پیچید. درد شدیدی همه ی سرم را فرا گرفت. دلم می‌خواست داد بزنم ولی نمی‌شد. بی‌صدا فریاد زدم و اشک ریختم. هنوز صدای بلند موسیقیِ کرکننده از اتاقِ سینا می‌آمد ولی من جراتِ گریه کردن با صدای بلند را نداشتم. مادر، دوباره صدایم زد و من باید سریع خودم را می‌رساندم. با توپ و تشر، امر کرد تا شام بپزم. چه زود شب شده بود. هر چه امر می‌کرد، بی چون و چرا اطاعت می‌کردم. چاره‌ای نداشتم وگرنه باید تا آخر شب، غرغرهایش را تحمل می‌کردم. بدبختی از جایی شروع شد که محبوبه خانم رفت و بدخلقی‌هایش شروع شد. پای تلفن نشست، بارها و بارها شماره پدر را گرفت اما پاسخی دریافت نکرد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۶) بالشت را روی سرم گذاشتم تا صدایی نشنوم؛ ولی نشد که نشد. مادر با صدای بلند، ساحل و مادرش را نفرین می‌کرد و به پدر بد و بیراه می‌گفت. دندان‌هایم را روی هم فشردم. پتو را که روی سرم کشیدم که با بخیه‌های دستم برخورد کرد و ناله‌ام بلند شد. انگار این زخم‌ها هم قصد خوب شدن نداشتند. دردی به دردهایم اضافه شده بود. آرزو کردم کاش زودتر صبح شود و از خانه بیرون بزنم. شاید حالا که پرهام آشتی کرده، ببینمش. با یادآوری ساعات خوشی که کنارش بودم، نفس عمیقی کشیدم. کاش قبول می‌کرد و برای همیشه کنارش می‌ماندم. ولی هر وقت اسم ازدواج آوردم طفره می‌رفت و می‌گفت "فقط قراره برای هم مثل دوست باشیم." خوب می‌دانست که من تنهایم و به توجه و محبت دوستانه نیازمندم. با سر و صدای سینا که دنبال جوراب‌هایش می‌گشت، از خواب پریدم. دستم را دور تا دورم چرخاندم و گوشی‌ام را برداشتم. سریع روشن کردم و وارد تلگرام شدم. با دیدن پیام پرهام لب‌هایم از هم شکفت. "بعد از مدرسه بیا پارک" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام خانم فرجامپور عزیزم خوبید وقتتون بخیر خاستم بابت راهنمایی که اون روز کردید برای خواهرم ازتون تشکر کنم خدا رو شکر اون جریان به خیر گذشت و مشکل شون جدی نشد من شماره شما رو به خواهرم دادم قرار شد زنگ بزنه و از شما وقت بگیره برای مشاوره خاستم یه تشکر ویژه از شما کرده باشم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490