eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💞خیلی راحت فقط با یک آموزش ۳ ماهه یعنی ۹۰ روز در کنارت هستم و شخصا همراهیت می کنم تا بتونی در این زمینه مهارت پیدا کنی
خودت را بشناسی توانایی هات را کشف کنی و با بالا بردن مهارتت در زمینه زندگی را به کام خودت و همسرت عسل کنی😍👌
💞خوشبختی یعنی خودشناسی انسان شناسی و تلاش برای بهتر شدن و بهتر زندگی کردن👏👏👏
💞همه کسانی که ارزوی خوشبختی و داشتند یک زندگی عاشقانه و فرزندان سالم و صالح و آرامشی ابدی را دارند فقط کافیه زودتی ثبت نام کنید تا کلاس زودتر روشن بشه👏 بشتابید به سوی رستگاری😊👌
دوره زنانه یک دوره فوق العاده است که کامل و جامع است و با شرکت در این کلاس از هر کلاس دیگه ای اعم از همسرداری شخصیت شناسی دلبرانه اتاق خواب و زناشویی و... کاملا بی نیاز خواهید بود✅👏
نمونه این دوره را👆 اصلا جای دیگه نخواهید یافت❌ هر خانم عزیزی که دوست داره زندگی عاشقانه و توام با لذت را تجربه کنه حتما باید این دوره را ثبت نام کنه✅
به مناسبت سالروز شهادت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام یک تخفیف ویژه داریم هر چند می دونم همین الان دوره ای که اصلا به گرد مباحث ما نمی رسه با هزینه میلیونی داره ثبت نام میشه اما به خاطر شما عزبزان با هزینه، نه سرمایه گذاری باور نکردنی در حال ثبت نام هستیم😍👏
باور نمی کنید همین الان کلمه من می توانم 💪 را برای ادمین بفرست👇 @asheqemola
🎁به پنجاه نفر اول که ثبت نام شون را جمعه شب قطعی کنند👇 یک تعلق می گیره😍👏👏
مژده💥💥 بهترین مباحث ایتا 😍👏 اینجا کلی مبحث و اموزش رایگان داریم😍👏 روی متن های بزن و هر مبحثی را می‌خوای از ابتدا مطالعه کن😍👏👏👇 ◀️شخصیت شناسی ◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار ◀️تربیت فرزند ◀️ترک گناه ◀️نماز مودبانه ◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها ⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر ◀️ابتدای مینی ارتباط موفق ◀️ابتدای سیاست‌های زنانه 🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد 🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین حتما همین الان عضو بشید و استفاده کنید👏👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 همگی خوش آمدید💐💐
۳۹) تماس را قطع کرد. گوشی را محکم به سینه‌ام چسباندم. چشم‌هایم را بستم و نفس عمیقی کشیدم. صدای باز شدن درِ ورودی مرا به خود آورد. فورا گوشی را خاموش کردم. زیر پتو خزیدم و خودم را به خواب زدم. باید اول، شرایط را می‌سنجیدم بعد خود را نشان می‌دادم. صدای خنده مادر و پدر که آمد، خیالم راحت شد. کمی صبر کردم کسی سراغم نیامد. به ناچار بلند شدم و بیرون رفتم. هر دو در آشپزخانه، مشغول جا‌به‌جا کردنِ مواد غذایی بودند. جلو رفتم و با احتیاط سلام کردم. پدر به سمتم برگشت و جواب داد و دوباره مشغول صحبت با مادر شد. گوشه‌ای ایستادم که مادر گفت: - بیا این حبوبات رو جا‌به‌جا کن. مادر از آشپزخانه بیرون رفت و روی مبل نشست. پدر هم به دنبالش رفت. نفس عمیقی کشیدم. حالم خوب بود؛ فقط به خاطر شنیدنِ صدای پرهام و قرار ملاقاتی که داشتیم. پر انرژی شروع به جمع و جور کردنِ آشپزخانه کردم ک۶ مادر صدا زد: - تینا زیر کتری رو روشن کن. باید شام هم بپزیم. و با لبخند به پدر اشاره کرد. ولی من می‌دانستم‌ که پدر به بهانه‌ای باز هم ما را ترک خواهد کرد. همین اندازه محبتش هم جای تعجب داشت. در دلم به خوش‌خیالی مادر خندیدم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490