eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
می خوام یک نکته مهم را بهتون یاداوری کنم تا از کنار همسرتون بودن بهتر و بیشتر لذت ببرید. اکثر خانم ها از این مورد در همسرشون شاکی هستند کدام مورد👇
🤔وقتی مردی عصبانی شد چکار کنیم؟ در درون هر مردی یک مرد آهنین وجود دارد💪 که موقع مشاجره با همسر فعال میشود😳 اگر موقع مشاجره و عصبانیت مرد، چه شما مقصر باشید و چه نباشید، مرد را تایید کنید و یک جمله بگید👇
حق با شماست آن مرد آهنین، درون شوهر فروکش می کند و او تبدیل به پسر بچه ای خوب ومهربان میگردد.🤗
💞حالا خانم می‌تواند در فضایی آرام تر و به دور از خشونت حرفها ی خود را بزند. بدون این که رابطه آسیب ببیند و تنش های زیادی بار بیاید. از اعجاز این جمله غافل نباشید😉👌 حق با شماست💥
یادتون باشد که عصبانیت، یک لحظه است👌 اگر بتوانید شرایط را برای یک لحظه مدیریت کنید همه چیز به خیر و خوشی می‌گذرد✅
⛔️اما اگر سعی کنید در لحظه عصبانیت همسرتان، شما هم از حق خود دفاع کنید و مقابله به مثل کنید، مطمین باشید از یک ناراحتی ساده یک فاجعه بزرگ خواهید ساخت❌ حواستان را جمع کنید رفتار همسر شما بستگی به رفتار شما دارد.
همانگونه که در دوره خدمتتون توضیح دادم رفتار، رفتار می آفریند👌 موفق باشید🌺
😍💞 همسرم، تو را طوری دوست دارم❤️ که هرگز نمی‌توانم کسی را اینگونه دوست داشته باشم تو به زندگی من ارزش زیستن می‌دهی تو روز مرا مثل خورشید روشن می‌کنی دوستت دارم💖😘 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💞✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۷) دیگر متوجه رفتارهایم نبودم. رسما دیوانه شدم. صدایش مرتب در سرم می‌پیچید: "چی خیال کردی؟ فکر کردی بهت خندیدم، خبریه؟ قبلا بهت گفته بودم، ما قراره فقط با هم کار کنیم. تو برای من با بقیه دخترا فرق نداری. تو هم مثل مهتاب. تازه مهتاب از تو بهتر کار می‌کنه. هر بار کاری رو بهش سپردم درست و حسابی انجام داده؛ ولی تو بی‌عرضه فقط یک بار بهت جنس دادم، نتونستی به مقصد برسونی. حالا هم اون کاغذ لعنتی رو ندادی به مهتاب که چی؟ چی خیال کردی؟ فکر کردی نامه فدایت شَومه. نه عزیزم، لای اون کاغذ، چیزی بود که مهتاب باید می‌رسوند دست یکی از دخترا. تازه سودش هم مال خودش بود. حالا فهمیدی چقدر کودنی. کلی ضرر به من و مهتاب زدی. تقصیر خودم بود که دلم برات سوخت. گفتم این وسط یه چیزی گیرت بیاد ولی دیگه اشتباه نمی‌کنم. دیگه سراغ من نیا. تو به هیچ دردی نمی‌خوری. بفهم دختر، تو به هیچ دردی نمی‌خوری. حالا هم هر غلطی دلت می‌خواد بکن. " بارها و بارها، این جمله‌ها را بالا و پایین کردم. "تو به هیچ دردی نمی‌خوری." راست می‌گفت. من به هیچ دردی نمی‌خورم. هرچه التماس کردم، بی‌توجه و بی‌جواب گذاشت و رفت. من ماندم و درد و غم تنهایی. من ماندم و دنیا دنیا بی‌کسی. من ماندم و آوارگی و بدبختی. نمی‌دانم چقدر زمان گذشت که من نقش زمین بودم و برای خودم عزاداری می‌کردم که دستی برشانه‌ام نشست. هراسان از جا پریدم. - تینا، خوبی؟ با دیدنش دوباره بغضم شکست و گریه سر دادم. نشست و بغلم کرد. با من اشک ریخت و نوازشم کرد تا کمی آرام شدم. دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد. مانند مادری مهربان لباسم را از خاک و خاشاک تکاند و به طرف نیمکت برد. مرا کنار خود نشاند، بدون دعوا و سرزنش، بدون نهیب و فریاد، مهربان و مادرانه، آبمیوه‌ای را از کیفش بیرون آورد و اصرار کرد بنوشم. آهی کشیدم و با چشم‌های اشکبار، جرعه‌جرعه نوشیدم و او آرام و صبور، فقط کنارم بود و نوازشم کرد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490