eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
135 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳۱) نمی توانستم از سینا بپرسم. بالاخره آخر شب که به اتاقم رفتم، گوشی را برداشتم. بارها وارد صفحه پرهام شدم، تا از خودش بپرسم. اما مثل روز روشن بود که جواب درستی نخواهد داد. بعد از چند دقیقه تردید، بالاخره دل به دریا زدم و پیامم را برایش نوشتم. "سلام، هنوز هم داروی تقلبی می فروشی؟" صبر کردم تا جواب دهد. چشم به گوشی دوختم. ولی تا آخر شب، خبری نشد. گوشی به دست خوابم برد. صبح به محض بیدار شدن، گوشی را چک کردم، ولی خبری نبود. مصمم شدم که ببینمش و سوالم را بپرسم. باید معلوم می شد که آیا او در خرابی حالِ سینا نقشی داشته یا نه؟ اگر جوابش مثبت بود، شاید می توانستم، همه چیز را به خانم محمدی بگویم. برای روشن شدن تکلیف خودم هم که شده باید می فهمیدم. بعد از مدرسه به پارک رفتم. روی نیمکتی که همیشه قرار می گذاشتیم، نشستم. دستانم را بغلم کردم و یقه پالتو را بالا بردم. ساعتی گذشت، سرما تا مغز استخوانم، نفوذ کرد. اما باید می ماندم. می دانستم هر روز به این پارک سر می زند. اما هر چه نشستم نیامد. به ناچار خودم را به خانه رساندم. بدن یخ زده ام را با بخاری چسباندم. پاسخ مادر را هم که می پرسید"چرا دیر اومدی؟" را ندادم. کمی که گرم شدم، به اتاق رفتم. گوشی را روشن کردم و سراغ صفحه پرهام رفتم. با دیدن پیامش چشمانم گرد شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۳۲) صدای تپش های قلبم را شنیدم. هر چند او رهایم کرد و رفت. بغض گلویم را فشرد با یاد آوری آخرین سخنانش؛ ولی برق چشمانم و تپش های قلبم، حاکی از خواستنش بود. بی اختیار اشکم چکید. چقدر بدبخت بودم که با آن همه توهین و تحقیر، هنوز در دلم برایش جایی نگه داشته بودم. آهی کشیدم و از پشت پرده اشک، پیامش را خواندم. یک بار، دوبار، صدها بار، هر بار تپش قلبم بیشتر می شد و اشتیاقم به خواندنش فراوان تر. "تو هنوز هستی؟ چی شده که داروی تقلبی می خوای؟ حالا چی می خوایی؟" مدتی طول کشید تا توانستم، نفس عمیقی بکشم. چشمانم را باز و بسته کردم. خیره به گوشه ای شدم، چه بنویسم که از دستم ناراحت نشود و دوباره جواب پیامم را بدهد؟ سخت بود، پرسیدن سوالی که بی تردید بعد از آن، دیگر جوابم را نمی داد. هر چه کردم نشد، نتوانستم، آنچه در دلم هست را بپرسم. صدای مادر، از حال آشفته، بیرونم کشید. -تینا، بیا غذات سرد شد. باورم نمی شد، مادر به فکر غذا خوردن من بود. کنار سفره نشستم و بی حرف و آرام مشغول خوردن، شدم. نگاهم روی سینا ماند، هنوز حال خوشی نداشت. باید کاری می کردم. مطمئن شدم که پرهام هنوز به کارش مشغول است. ولی اگر به جای این داروها، به سینا مواد مخدر بفروشد چی؟ چطور بی تفاوت باشم؟ او مقصر بد بختی خیلی ها بود. اما چگونه پا روی دلم بگذارم و دستش را برای همه رو کنم؟ لعنت به من. لعنت به این دلی که برای یک شرور می تپد. آهی کشیدم، مادر نگاهی کرد و گفت: -چی شده؟ اتفاقی افتاده که دیر هم اومدی؟ -نه، چیزی نیست. جایی کار داشتم. -تینا، مواظب خودت باش، دیگه هم دیر نیا. خودم را با تکه نانی سرگرم کردم: -باشه، چشم. باید به خودم فرصت می دادم و یک فکر اساسی می کردم. از کاری که پرهام کرده نمی شود گذشت. ولی باید فکری هم برای دلم کنم. نیاز داشتم با کسی مشورت کنم و فقط ریحانه بود که محرم رازم بود. صبر کردم تا صبح اورا ببینم و مشورت کنم. برای کاری که مطمئن بودم درست است ولی تردید داشتم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاااااام خانم فرجام پور عزیزم خوبید اول از همه باید ازتون یک دنیا تشکر کنم بابت اینکه هر موقع حالم بد بود و مشکل داشتم با آرامش و دلسوزانه به حرفهام گوش کردید و راهنمایی درست و تاثیر گذار کردید خدا رو شکر میکنم بینهایت از اینکه با لطف و عنایت خودش ، دعاهای پدر مهربونم امام زمان عج و راهنمایی های شما خییییلی صبورتر و آروم تر شدم و سنجیده تر رفتار میکنم و احساس میکنم دارم به شوهرم این آرامش رو منتقل میکنم الحمدلله کما هو اهله و مستحقه بییییییینهایت شکرش شکرش شکرش و از شمام سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره 👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا🌻🍃 سرآغازصبحمان را با یاد و نام و امید تو میگشاییم🌻🍃 پنجره های قلبمان را عاشقانه بسویت بازمیکنیم تانسیم رحمتت به آن بوزد🌻🍃 الهی به امید تو 💚 سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 ━═━⊰🍃✺‌﷽‌‌‌✺🍃⊱━═━ 💚 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند:💚 خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
صبح زیبای پاییزیتون بخیر🌸🍂 براتون قلبی سرشار از آرامـش🌸🍂 دستی توانگر ولحظاتی پرنشاط🌸🍂 آرزومندم...🌸🍂 ┏━✨🌼🌹🌼✨━┓ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💪 کینـه و دشمنـی را کنـار بگذاریــم روزی می آیـد کـه دلمـان ... بـرای زمانهـای کنـار هم بـودن تنگ میشــود.. مهربـان باشیــم، زندگی کوتـاه است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ الهی به امید خودت❤️ خدایا شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 ┏━✨🌼🌹🌼✨━┓ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
چقدر قشنگه👇 هرچیز که در جستن آنی، آنی👌 لطفا کمی 👆
. 🌷سلام خانم های عزیز🌷 🕯در این جلسه هم چند بهتون آموزش میدم 🔔که اگر رعایت کنید زندگی تون عسل میشه🤗👇 .