۲۹۴)
#تینا
#قسمت_۲۹۴
مادر از آشپزخانه صدا زد:
-تینا دستم بنده، تلفن رو جواب بده.
چشمی گفتم و گوشی را برداشتم. چند بار "الو" گفتم و پرسیدم:
-بفرمایید، شما؟
ولی جوابی نیامد. مادر صدا زد:
-کیه؟
-نمی دونم.
گوشی را گذاشتم. با خودم فکر کردم حتما اشتباه گرفته. کنار پنجره رفتم تا ادامه فوتبالِ بچه ها را ببینم. با صدای زنگِ در، به سمت آن رفتم. خواستم باز کنم که یاد سفارش های خانم محمدی افتادم. وقتی مطمئن شدم محبوبه خانم پشت در است، آن را باز کردم. سلام و احوالپرسی گرمی کرد و منتظر مادر ماند. با هم قرار خرید گذاشته بودند. خوشحال شدم و خواستم مرا هم با خود ببرند. مادر کمی مکث کرد و با اصرار محبوبه خانم پذیرفت. سریع لباس پوشیدم. مادر با نگرانی نگاهم کرد. با لبخند سرم را تکان دادم که خیالش را راحت کنم. زیر غذا را خاموش کردم و راه افتادیم.
به اواخر زمستان نزدیک می شدیم و سرمای هوا رو به کاهش بود. نفس های عمیق می کشیدم و سعی داشتم از همه چیز لذت ببرم. فقط چند روز درخانه خانم محمدی بودم؛ ولی احساس می کردم سال ها و سال ها از این مکان دور بودم. عجیب این بود که همه چیز را با دقت نگاه می کردم و برایم تازگی داشت. خودم هم خنده ام گرفته بود. مادر و محبوبه خانم از برنامه خریدشان می گفتند. با هم قرار گذاشته بودند تا وسایل ساختِ گل های تزئینی را تهیه کنند و مشغول تولید هفت سین و گل های تزئیتی شوند. خوشحال بودم که مادر از حالت افسردگی و رکود بیرون آمده.
در دلم دعا کردم زودتر کارشان به نتیجه برسد تا مادر احساس شادی و نشاط کند.
پیاده روها در آن عصر زمستانی شلوغ بود.
حواسم را جمع کردم که از آن ها عقب نمانم. دروغ چرا کمی هم می ترسیدم. بالاخره به بازار رسیدیم. مدت ها بود که خرید نکرده بودم. ویترین ها را یک به یک و با دقت نگاه می کردم.
مادر و محبوبه خانم وارد پاساژ شدند. چشمم به لباس مجلسی سبز رنگ زیبایی افتاد. دامن کار شده اش بخش بیشتر ویترین را گرفته بود. نگاهم روی گل های گیپوری اش می چرخید که صدایی بیخ گوشم شنیدم:
-به به تینا خانم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
سلام.انشالا خدا به خانم فرجامپور عزیز طول عمر و سلامتی بده
من با ایشون در مورد مشکلاتی که با پسرم داشتم صحبت کردم
خیلی با حوصله به صحبتهام گوش کردن و نکاتی که فرمودن برام کاربردی بود
و شکر خدا خیلی آروم شدم
هزینه شون هم که واقعا خیلی کم بود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر🌺
هر چه هست لطف خداست🌺
ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇
@asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
صبح شد
بازهم آهنگ خدا می آید
چه نسیم ِخنکی!
دل به صفا میآید
به نخستین نفسِ
بانگِ خروس سحری
زنگِ دروازه ی
دنیا به صدا میآید
سلام امام زمانم❤️
سلام صبحتون بخیر🌺
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام علی علیهالسلام فرمودند:💚
هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمىشود و جز با معصیت خدا، بد بخت نمی شود.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
هیچ وقت
❌ در فشار زندگی اندوهگین مشو...
شاید خداست که در آغوشش می فشاردت
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن!👌
🍃صبر، اوج احترام به حکمت خداست✨
الهی به امید خودت
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
@ostad_shojaeاخطارِ جهادیِ قرآن.mp3
زمان:
حجم:
13.19M
✘ دعوای توبیخی و تهدیدآمیز قرآن با مومنانی که روح جهادشون رو از دست دادند و با عافیت طلبی و ترس، از روح تهاجم به دشمن، عقبنشینی کردند!
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی #استاد_راجی
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#همسرداری💞 #سیاستهای_زنانه_۱۳۲😍👏 رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌 روشهای جلب محبت هم
#همسرداری💞
#سیاستهای_زنانه_۱۳۳😍👏
رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌
روشهای جلب محبت همسر🤗👇
🧕خانم عزیز👇
‼️دسـت از تایید همسر خود برندارید.
بیشترین گلایه آقایان از همسران خود این است که میگویند:👇
"همسرم مرا قبول ندارد!"
🔺چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، او را ببخشید❗️
هرگاه اختلافی به وجود آمد،
گذشته ها را به رخ او نکشید،❌
به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده است.
🔹اگـه باهمسرتـون بصورت طـولانی مـدت قهـرکنید...هـرچی بگـذره کینه و کـدورت بیشـتر میشه !! ❌
🔹اگه زنـدگیتون رو دوسـت دارید
به خاطـر خدا غـرور و لجبـازی رو بـذارید کنـار و کوتـاه بیاید.
🔹و برای بهبود رابطهتون از مشاور کمک بگیرید.
به علائق همسرتان عمل کنید👏
🔺مردان دوست دارند
زن ها مانند یک خانم لباس بپوشند ؛ 🧕
آنها کت و شلوار ، بلوز و شلوار و لباس های با طرح و سبک مردانه را
برای خانمها زیاد جذاب نمیدانند.❌