eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💠رسول خدا و اصحابشون نشسته بودن کسی آمد گفت در یک خانه ای آلودگی ها و گناهکاری ها هست بفرستین کسی رو که اونها رو عذاب و مجازات بکنه❌⛔️⚠️ 💠یک نفر با شلاق بلند شد و گفت میرم الان حسابشونو میرسم پیامبر فرموند بشین لازم نیست شما بری ، علی جانم تو برو و هر گنهکاری دیدی بردار بیارش اینجا
♦️ امیرالمومنین آمدند در اون خانه رو زدند آقا جان چرا در میزنی مگه قرار نیست مچ بگیری, اینجوری که همشون قایم میشن و فرار میکنند 😊 وارد شدند به خانه و چشمشونو بستن دست به دیوار کشیدند و برگشتند بیرون ♦️پیامبر فرمودند اگر کسی رو دیدی بیار برگشتند نزد پیامبر اما دست خالی پیامبر فرمودند علی جان چرا کسی رو نیاوردی??? ♦️آقا فرمودند آخه کسی رو ندیدم پیامبر یه لبخند زیبایی به علی زدند علی جانم امامه👇 دلش رحم میاد❤️
🔸میتونستن چشمای مبارکشون رو باز کنن بهشون بگن خجالت بکشید این دفعه نمیبرمتون😒 ولی آقا نمیخوان حتی خجالت بکشند 🔸پدرها در خانه امامت کنید و بذارید بچتون مزه امامو بکشه این رفتار خیلی در عاقبت بخيري بچتون تاثیر داره👌✅ ان شاءالله پدرهای قوم فراهم کننده شرایط ظهور درک کنند که چه تاثیری در آینده جهانیان خواهند داشت
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازعلامه طباطبایی اواخر عمرش پرسیدند آیا راهی هست ماسالها عرفان نظری و..نکنیم میانبر به کمالات عرفان برسیم چند دقیقه فکرکردند وفرمودند دو راه دارد 1حرم امام حسین 2مجلس روضه امام حسین ▪️السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین ع
▪️آثار عصبانیّت▪️ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 🔹الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْأَلْبَابَ وَ يُبْعِدُ مِنَ الصَّوَاب‏ 💠 خشم فکرها را خراب، و انسان را از کار درست دور می کند. 📚«مستدرک الوسائل» ج ۱۲ ص ۱۱
هدایت شده از فطرت
💬4 ֎📋 _46 ۩֍ 📝فَروا اِلی الحسین✨فرار کن بسوی حسین✨ 📜 @Fetrat_Base📜 ┗🔅▬▬▬►🌟┛ 📃۩7⃣3⃣4⃣۩
داستان کودکانه😍🌹 برای کوچولو های نازنین👶🌺 ومامان های مهربون ☺️🌸
مهمانی مادر بزرگ. مهمان ها یکی یکی واردِ خانه مادر بزرگ می شدند. بچه ها باهم به حیاط رفتند. و بازی کردند. مادر ها به کمکِ هم افطاری را آماده می کردند. حمید با جعبه ی زولبیا و بامیه وارد شد. خواهرش حنانه که در را باز کرده بود. سلام داد. حمید جوابش راداد. وجعبه زولبیا و بامیه را به طرفش گرفت. حنانه خندید و گفت: _آخ جون! زولبیا و بامیه. ریحانه و سمانه دختر عموهایش؛ به او نگاه کردند. حنانه گفت: _بچه ها بیایید زولبیا و بامیه بخوریم. ریحانه گفت: _ولی هنوز افطار نشده.باید تا افطار صبر کنیم. حنانه گفت: _وای راست می گی. من روزه ام. داداش جان دستت درد نکنه. بعد از افطار می خوریم. و دوباره به طرف بچه ها دوید و با هم بازی کردند. میثم به سفره ی پهن شده نگاه کرد. نان و پنیر و خرما و سبزی و سوپ و زولبیا و بامیه. همه چیز بود. ولی کسی چیزی نمی خورد. دستِ مادرش را کشید و گفت: _مامان من زولبیا و بامیه می خوام. چرا هیچ کس نمی خوره؟ من گرسنه ام. مادرش لبخندی زد و گفت: _بیا آشپزخانه. اینجا کسی نمی خوره. چون همه روزه هستند. و اورا به آشپزخانه برد و هر چه می خواست به او داد. میثم نگاهی به سفره انداخت و بعد گفت: _منم روزه ام نمی خورم. می خوام موقع افطار بخورم. مادرش گفت: _پسرم تو هنوز کوچولویی. تازه هفت سالت شده.تازه ازصبح که روزه نبودی. ولی میثم چیزی نخورد. همه دورِ سفره نشسته بودند. صدای اذان بلند شد. مادر بزرگ گفت: _از همگی قبول باشه. بفرمایید افطار کنید. همه با خوشحالی از خرمای داخل ظرف برداشتند. میثم به مادر بزرگ نگاه کردو گفت: _از من هم قبول باشه. همه خندیدند. و گفتند: _میثم جان قبول باشه. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 معبودا باز شب آمد ومن پر زِ تمنا شده ام بر وصالت دل و جان بر کف و شیدا شده ام هرچه دارم همه را بهر شهادت بدهم تا بدانی که ندارم غم و لیلا شده ام تا شود مرغِ سحر نغمه زنان می شنود از دلم این همه آواز که شیدا شده ام هم نوا با در و دیوار و ملائک به سجود بر در میکده ات غرقِ تماشا شده ام (فرجام پور) اللهم عجل لولیک الفرج🌸 شبتون بهشت خانه دلتون گرم التماس دعا 🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون