🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زنان_بخوانند
✅روانشناسان معتقدند بیشترین #قهری که در یک رابطه زناشویی صورت میگیرد از سوی خانم هاست
📕وتاکید میکنند که قهر بدترین نوع #خشم است قهرکردن زیادی نشانه عدم بلوغ روانی است
و آیا میدانستید قهر کردن زن با شوهرش در دین منع شده است؟؟؟؟
قهر نکردن زن او را محبوب شوهر میکند👌
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌹وقتی ظرف میشویی دعا کن. شکر کن به خاطر اینکه ظرفهایی داری که بشویی #یعنی غذایی در کار بوده!
#یعنی کسی را سیر کردی!
#یعنی با محبت ،با عشق ،از یکی دو نفر مراقبت کردی...
🌹برایشان آشپزی کردی، سفره چیدهای. تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه ظرفی برای شستن ندارند یا کسی را ندارند که برایش سفره پهن کند...
کافیه کمی قدر موقعیت و جایگاه خود را بشناسیم هرچند نزدیکترین کس به ما متوجه قدر ما نباشد...
🌼🍃🌸🍃🌼🌸🍃🌼🍃🌸
#فرمول_محبوب_شدن_نزد_همسر
خداوند در آیه ۹۶ سوره مریم میفرماید:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا
ﻗﻄﻌﺎ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ عمل صالح ﺍﻧﺠﺎم میدهند، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺧﺪﺍﻯ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻝهاﻣﺤﺒﺘﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
یعنی آنها را محبوب دیگران میکند.
🌹زن و شوهرها بدانند
🍃اگر ایمان و 🍃عمل صالح خود را تقویت کنید! طبق سنت الهی، همسرتان عاشق شما میشود.
👈عمل صالح یعنی عملهای #قشنگی مثل #گذشت، #خوب حرف زدن، #کینه نداشتن، #قهر نکردن، #پیش_قدم شدن در آشتی، #خدمت و #احترام به همسر و #مثبت_نگری به رفتارهای او❤️
🌹این فرمول، #شاه_کلید تمام فرمولهای #محبوب_شدن است!👌
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
#بانوی_خانه
هم خودتون و هم خونه رو
برای اومدن همسرتون بیارائید!
یه بانوی نامرتب
و یه خــونه درهم،
اشتیاق مرد رو برای برگشتن
به خونه؛ نابود میکنه.
❤️🌺
🌹
#همسرانه
گاهی جلوی پای همسرتان، کفشهایش را جفت کنید، چه آقا و چه خانم. این کارها گرما بخش زندگی است...!
🍃❤️
#همسرانه
وقتی مردان، از همسرانشان حمایت میکنند؛ آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند...
🍃❤️
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
لیوان شیر 🌹
حنانه و امیر علی باهم بازی می کردند.
تمام اسباب بازی ها را کف اتاق ریخته بودند.
مادر آن ها را صدا زد تا شام بخورند.
از حنانه پرسید"اسباب بازی ها را جمع کردی؟"
حنانه گفت"بعد از شام جمع می کنم."
بعد از شام، لیوان شیر را برداشت. یادش افتاد که مشق هایش را کامل ننوشته.
با سرعت به طرف اتاق رفت.
پایش روی اسباب بازی ها رفت و سُر خورد و افتاد.
صدای ناله اش بلند شد.
مامان و بابا، با سرعت آمدند.
حنانه داشت گریه می کرد.
او را بلند کردند.
دستش درد گرفته بود.
چشمش به دفترش افتاد.
پاره شده بود و شیر روی آن ریخته بود.
و باید مشق هایش را از اول می نوشت.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
سلام وقتتون بخیر🌹
ایام به کام 🌹
باز هم از نگاه مهربان و لطف همه شما بزرگواران تشکر می کنم 🌹
ان شاءالله با دعای خیر شما رمان جدید را شروع می کنم
حتما برام دعا کنید 🌹
نظر شما 👇👇✅