🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃
#دعای_مجرب_برای_محبت_بین_زن_و_شوهر
جهت #محبت 💘 بین زن و شوهر 💏 این آیات را بر چهار قطعه کاغذ بنویسد و در چهار گوشه خانه قرار دهد محبت زیاد شود!
✨💥آیات 87 الی 89 سوره زخرف💥✨
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾ وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
🍃❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃
#شوخی_زناشویی
یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می خوند که یهو زنش
با ماهیتابه می کوبه تو سرش.
مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا
کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.
زنش معذرت خواهی میکنه و میره به کارای خونه برسه.
👈نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند
سه روز بعدش مرده داشته بازم روزنامه میخونده که زنش این بار با یه قابلمهی بزرگ دوباره میکوبه تو سرش !
بیچاره مرده وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟
زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!
👈نتیجه اخلاقی ۲: متاسفانه خانمها بعضی مواقع درست حس میکنند😐
🍃❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃🍃
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣استاد پناهیان
📽 نگاهتون رو نسبت به انتخاب همسر عوض کنید!
🍃❤️ ❤️🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان-کودکانه
ماهی عید 🌹
بازار خیلی شلوغ بود. همه در حال خرید عید بودند.
امید با لبخند به ماهی هایی که توی ظرف شیشه ای بازی می کردند نگاه می کرد.
مادر نزدیک شد و گفت:
-امید جان، چی شد. بالاخره انتخاب کردی؟
امید انگشتش را به ظرف شیشه ای چسباند و گفت:
-مامان، ببین این یکی بزرگتره. ولی این دُمش خیلی قشنگه.
مادر گفت:
-بله، درسته، ولی ما باید یکی را انتخاب کنیم.
امید گفت:
-مامان این بزرگه را بگیریم.
مادر به فروشنده گفت، تا ماهی را که امید انتخاب کرده، بیرون بیاورد.
فروشنده ماهی را در تنگی انداخت و به دست امید داد.
او با خوشحالی به ماهی قرمز نگاه کرد.
مادر گفت:
-خب، دیگه بریم خونه.
امید نگاهش به ماهی بود.
از مادرش پرسید:
- مامان جان، چرا ماهی ها دست ندارند؟
مادر گفت:
-خب اونا فقط شنا می کنند. باله که دارند.
امید گفت:
- خب غذا چطوری می خورند؟
مادر گفت:
-امید جان، خدایی که اونها را آفریده، فکر همه جا رو کرده. نگران نباش.
به ایستگاه اتوبوس رسیدند. هر دو روی نیمکت منتظر اتوبوس نشستند.
امید حواسش به ماهی بود.
صدای بچه ای را شنید که کمک می خواست. سرش را بلند کرد.
با تعجب دید که او یک دست ندارد.
مادر با مهربانی او را کنار خود نشاند. لقمه ای از کیفش بیرون آورد و به او داد.
امید پرسید:
-مامان این بچه بدون دست چه کار می کنه؟
مادر گفت:
-ما او را با خود به بهزیستی می بریم.
آنجا از او نگهداری می کنند.
اگر خوب درس بخواند، حتما آینده ی خوبی خواهد داشت.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
بار الها
نشینم گوشه ای چون بی قراران
بدوزم چشمِ امید بر تو رحمان
که تا کِی می شود لطفت نصیبم
شوم لایق به وصلت چون شهیدان
(فرجام پور)
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شهادت روزیتان باد
شبتون بهشت
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی...
تو را سپاس میگويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت
از پشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند
" سلام صبح عالیتان متعالی "
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
✨امام علی (ع) فرمودند:
- در وصف دنيا- : همانا دنيا... سراى پند است براى كسى كه پند گيرد... دنيا به آنان يادآورى كرد و ايشان يادآور شدند، آنان را خبر داد و ايشان تصديق كردند، آنان را پند داد و ايشان پندش را پذيرفتند.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون