هدایت شده از طبیبِ جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درمان سنگ کیسه صفراء
🛑 غذاهای صنعتی، پرچرب، روغن صنعتی، خوراکی های مختلف غیر ارگانیک یا تراریخته، زندگی ماشینی، کم تحرکی، استرس و عصبی بودن و... باعث خیلی از بیماری های داخلی میشود. سنگ کیسه صفرا برای بعضی ها معضل بزرگی هست. استاد #ضیایی در این کلیپ به صورت مختصر و مفید درمان این بیماری را ارائه میکنند. حتما گوش کنید و برای دوستانتون بفرستید 💐
#درمان #تغذیه #مزاج
◣@Javaher_Alhayat ◢
࿐❁☘❒◌🍓◌❒☘❁࿐
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
4_5911004330881715803.mp3
11.23M
#انسان_شناسی ۹۵
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
من میخوام خلبان، دکتر، معلم، مهندس و ... شَــــم!
من میخوام مرجع تقلید شَــم!
من میخوام دکترا بگیــــرم!
من میخوام اهل مکاشفه و طیّالأرض و ... بشم!
من میخوام بشم مدیر ادارهمون!
من میخوام انسانِ خوب و کاملی باشم!
من میخوام برسم به بهشت!
من بالاخره با اون خانوم/آقا ازدواج میکنم!
سؤال: صادقانه بگویید، کدام گزینه یا مشابهِ کدام گزینه، دغدغهی اول ذهن شماست ؟
💥 گزینهی انتخابی ما مهم نیست،
هر کدام از این گزینهها را که انتخاب کرده باشیم، باز اوضاع سلامت قلبمان، خوب نیست! 💥
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گوشهای از زندگی عاشقانه امیرالمومنین علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها
⭕️ #استاد_عالی
@asraredarun
🔴 #مرگ_فرضی
🔸 آیا دیدهاید هر کس از دنیا میرود عزیزان و بازماندگان مرحوم تا مدّتها، هرکس را میبینند خوبیهای مرحوم را بازگو میکنند؟ غالباً مرگ عزیزان و غم از دست دادن آنها، خط پایان افکار منفی و حتّی کینه و کدورتهای انسانهاست.
🔸 گاه در خلوت خود بویژه سکوت شبانه، فرض کنید همسرتان به رحمت خدا رفته است و با این #مرگ_فرضی، تمام صحنههای زندگی با همسرتان را مانند یک فیلم از جلوی چشم خود عبور دهید. هم به خوبیهای او بیاندیشید و هم به کوتاهیها و کمکاریهای خود در همسرداری عمیقاً فکر کنید.
🔸 این تکنیک میتواند سازنده باشد و روابط همسران را حسنه و صمیمی کند. تداوم بهکارگیری این تکنیک میتواند غرورها، کینهها، بدبینیها و نامهربانی را کمرنگ و یا نابود کرده و رفتارهای تند را تعدیل نماید.
@asraredarun
#سیاست
روےسخنــمباخانمهاست🌹
آسانترین راه قدردانی، یک تشکر ساده است. به شرطی که خالص و صمیمانه باشد!
✍ اگه نمیتونی به زبون بیاری، روی کاغذ برای همسرت بنویس..یک جمله بنویس ممنون که دیروز مریض بودم هوامو داشتی😊همون طور که وقتی بهت توهین میکنه زود جوش میاری و میخای خودتو خالی کنی و اعتراض میکنی..خوبی همسرت رو هم با سرعت بهش یادور شو😊😊😊نکنه پشت گوش بندازی و بگی نیازی نبود تشکر کنم
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
💑 این جملات زنانه، مردان را عاشق میکند: ابَرمرد زندگی من!
🔸یکی از نیازهای روحی مردانه که باید برآورده شود تا شما با چشمان خودتان ببینید یک مرد تا چه حد میتواند حمایتگر، مؤثر و دوستداشتنی باشد، این است که حس کند اَبَرمرد زندگی همسرش است. بداند در نگاه شریک زندگیاش تکرار نشدنی است وشما بهعنوان همسر او اعتقاد دارید بهترین مرد دنیا در کنارتان هست.
🔸اینکه هر آدمی مشکلاتی دارد و هیچکس گل بیعیب نیست را همه قبول دارند اما مهم این است مرد زندگیتان بداند در نگاه شما بهترین انتخاب بوده و خواهد بود. به او بگویید که قوی و قابل اتکاست و دنیایتان بدون او چیز بزرگی کم دارد؛ چیزی مانند یک حامی مهربان برای تمام لحظات زندگی.
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
─┅═ঊঈ💞💍ঊঈ═┅─
#سیاست_همسرداری
چگونه با همسر بهانه جو رفتار کنی؟
بهترین کار به هنگام بهانه گیری همسرتان این است که او را به حال خودش رها کنید.
👈 یادتان باشد مقابله به مثل کردن، وضعیت را وخیمتر می کند و ماحصلی جز جنگ و دعوا نخواهد داشت.
👈بپذیرید به هر دلیلی "شغلی، شخصی، اجتماعی و…" ، همسرتان آشفته و مضطرب است و بهانه جویی در خانه را به عنوان راهی برای تخلیه هیجان منفی خود انتخاب کرده است.
👈 او با بهانه جویی می خواهد استرس و اضطراب درونی خود را کاهش دهد.
پس شما باید هوشیارانه عمل کنید و با توسل به سکوت، غائله را بخوابانید.
مطمئن باشید همسرتان پس از آرامش به سراغ تان می آید و با صحبت كردم از شما دلجويي ميكند.
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
#سیاست_همسرداری
💑در معاشقه باهمسر
✨كلمات سحرآميز✨ ی وجود دارند كه ميتوانيد از آنها استفاده كنيد:
❣ «دوسِت دارم»،
❣ «عشق پاك مني»،
❣ «بزرگترين عشق زندگي من،
❤️بهترين دوست من در تمام دوران زندگي من، تو هستي»،
❣ «در اين دنيا هيچكسي براي من مثل تو نميشه»، «بدون تو به هيچ و با تو به همه چيز ميرسم»،
❣ «مي خواهم هميشه با تو باشم»،
❣«دنياي بدون تو را حتي تصور هم نميتونم كنم»،
❣«هميشه تو را از خدا مي خواستم و به آرزويم رسيدم»،
❤️ «رؤياها و آرزوهاي من با وجود تو تحقق پيدا ميكند»،
❣«تو خيلي خيلي براي من عزيزي»،
❣«تو باعث شدي كه ما در زندگي خوشبخت بشيم.
❣ تو زندگيمون رو دگرگون كردي»،
❣ «چقدر جذاب شدي»،
❣ «دلم فقط تو رو ميخواهد»،
❣ «قبلا هم گفتم بازم ميگم كه اندامت خيلي ناز و خواستنيه»،
❤️«دوست دارم با تو و نزديك تو باشم»،
❣«دلم برات تنگ ميشه»،
✨دوران عقد موفق، سازنده يك زندگي موفق خواهد بود♥️
اين موفقيت را با آموختن مهارتهاي زندگي و ارتقاء ارتباط عاطفي، تضمين نماييد👍
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
#دلبرانه😍💖
#عشق_جان ❣
دوست داشتنت ❣
بدجور به دلم می چسبد ❣
تو یک اتفاق فوق العاده ای ❣
که بودنت تا بی نهایت ❣
اوج عاشقیست ...😘😍❤️🍃💕❣💕
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمـت_شانزدهم ✍فریبا مجبور شده بود با شوهرش بچه را
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمـت_هفدهم
✍ناغافل پرید وسط حرفش و گفت:
_اگه زن اجاقش کور نباشه....زن نیست؟!
شرم کرد و لب گزید از ادامه دادن،نفسش گره خورد میان سینه و حتما گونه اش هم مثل لبوهای مش رحمت لبوفروش،سرخ شده و رنگ برداشته بود!
نفهمید چرا و چطور اما از شدت بلاتکلیفی و خسته از نصیحت شنیدن های تکراری،جلوی چشمان ناباور زری خانم دست های لرزانش را روی صورتش گذاشت و بغض لجوج ترکید...
دوست داشت زمین دهن باز کند و او را درسته ببلعد...نه فقط از خجالت نه، قدرت مواجهه با هیچ چیز را نداشت.
به دقیقه نرسیده توی آغوش گرم و مادرانه ی زری خانم گم شد.
_قربون بزرگیت برم امام حسین
یعنی امام حسین مخفیانه ترین نذر چند ساله اش را ادا کرده بود؟!حتی امسال که پای دیگ عمو نبود؟صدای دسته کم و کم تر می شد و او آرام تر.زمزمه کرد...یا امام حسین
با صدایی که خشدار شده بود گفت:
_نمی دونید چند وقته،چند ساله که تمام بیکسی هام گره شده توی گلومو خفم می کنه ریز ریز ...چه روز و شبایی که ثانیه به ثانیه شمردم تا تموم بشن تنهاییام ... فکر می کردم بلاخره یه جایی منم مثل بقیه زندگیم روی دور میفته و درست میشه.اما نشد و حالا نا امیدتر از همیشم،انقدری که دلم می خواد بمیرم.
نوازش دست های زری خانم را روی سرش دوست داشت .انگار بچه شده بود و داشت گلایه می کرد از همه جا..
_نگو ریحانه جان، کفر نگو. ناامیدی کار تو نیست.اونم حالا که خدا بهت نظر کرده!
_از همین می ترسم زری خانوم،هرچند که هنوزم مطمئن نیستم...
_برق چشمات و تجربه ی من پیرزن که دروغ نمیگه،اما برو دکتر و خیالت رو راحت کن
_وای نه!اگه مطمئن بشم باید ارشیا بفهمه،اگه ارشیا بفهمه هم...
_خوشحال نمیشه؟
_اصلا!ما قول و قرار داشتیم
_بسم الله!چه قولی دختر؟چه قراری؟والا بخدا آدم سر از کار شما جوونا در نمیاره.عوض اینکه بعد چندسال سوت و کور بودن زندگیتون و به قول خودت تنهایی،حالا که خدا لطف کرده و در رحمتش روتون باز شده خوشحال باشید تازه اینجوری! لا اله الا الله...
اشک هایش را پاک کرد و به مبل تکیه زد،دلش خلسه می خواست.
_چی بگم...همینجوریشم منو ارشیا مثلا داریم زندگی می کنیم!
_مطمئنی تو خودت رو از خیر و شر همسرت جدا نکردی؟
_چیکار باید می کردم؟
_گذشته ها که گذشته ولی از الان دستت رو بذار رو زانوت ،بسم الله بگو و بلند شو.برای از نو ساختن هیچ وقت دیر نیست.اگه چند سال از زندگیت رو سنگرنشینی کردی حالا وقتش شده که بری وسط میدون.
_میدون؟!
_بله،همیشه هم جنگ به ضرر آدم نیست .گاهی سرک بکش به اطرافت و مثل کبک سرت رو زیر برف نکن.لااقل تکلیف خودت و دلتو معلوم می کنی مادر ...اینم قبول کن که یه جاهایی کم کوتاهی نکردی.کلات رو قاضی کن و ببین چه وقتایی پشت مردت رو خالی کردی.مرد که فقط از زنش توقع قرمه سبزی جا افتاده و کیک و شیرینی نداره....
_ارشیا منو آدم حساب نمی کنه که حتی از روزمره هاش حرفی بزنیم.
_لابد اخلاقشه، مگه با بقیه در موردش حرفی می زنه؟
_نه
_خب پس توقع نداشته باش که وقتی تو سکوت می کنی اون وراجی کنه.زن باید سیاست داشته باشه،مردها با اینهمه کبکبه و دبدبه وقتایی هست که از همه موجودات ناتوانتر میشن و نیاز به تکیه گاه دارن، چندبار با مهربونی اززیر زبونش حرف کشیدی بیرون؟
_شما که نمی دونید آخه ...
_گوش کن ریحانه جان، الان باید تغییر بدی به رویه ی همیشگی زندگیت . شاید از نظر شوهرت تو زن خونه نشینی هستی که چشمش به دهن مردشه تا اطاعت کنه، هیچ مردی از چنین زن بی اراده ای خوشش نمیاد.
تو باید خودتو جنمت رو حالا که وقتش شده نشون بدی
_چجوری؟
_اول بهم بگو که حاضری از پیله ی تنهاییت بیرون بیای؟
_از خدا می خوام
_پس بسم الله بگو و قدم به قدم پیش برو
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمـت_هفدهم ✍ناغافل پرید وسط حرفش و گفت: _اگه زن اج
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمـت_هجدهم
✍تا شب به توصیه های ریز و درشت زری خانم گوش کرد و سعی کرد همه را به حافظه اش بسپارد.
هرگز فکر نمی کرد سکوت مداومش باعث دلزدگی ارشیا شده باشد!اما وقتی زری خانم در بین حرف هایش اطمینان داده بود که پشت غرولندهای ارشیا حتما عشق و محبت عمیقی هست که تمام این سال های باهم بودن هم وجود داشته و هزار دلیل هم برایش آورد، ته دلش انگار قند آب می کردند.
حق هم داشت که با پیدا کردن سرنخ از عشق شوهرش خوشحال بشود!
انگار کلی راه جدید پیش رویش باز شده و امید به رگ هایش تزریق کرده بودند که انقدر سریع دید تازه ای پیدا کرده بود نسبت به همه چیز.
چطور هیچ وقت نفهمیده بود توی لاک بودن همیشگی اش باعث جدایی و دوری بیشترشان شده؟ چندبار ارشیا پیشنهاد سفرداده و او رد کرده بود؟ چقدر قصور کرده بود وقتی همراه و هم قدم او نشده بود چون دوست نداشت انزوایشرا بهم بریزد فقط؟ و همینطور کم گذاشتن های خودش را پیش چشمش به صف کشید و تازه فهمید به عنوان یک زن و شریک زندگی هیچ شاخصه ای نداشته انگار،شاید به قول مه لقا فقط نقش اختر را برای آشپزی و نظافت بر عهده داشته در تمام سال های گذشته ...
حتی زری خانم گفته بود همین اقدام اخیرش برای فهمیدن ورشکستگی و قرار با رادمنش،هرچند باب طبع ارشیا نبوده اما حتما جرقه ی امیدی بوده برایش!
چشم هایش را باز کرد، آفتاب مستقیم به صورتش می خورد، با دست جلوی نور را گرفت.چند لحظه ای طول کشید تا مغزش به کار بیفتد و بفهمد کجاست.
با کرختی نشست ...خورشید نصف فضای سالن کوچک را روشن کرده بود.بوی نان تازه به مشامش خورد و حس کرد چقدر گرسنه است.
به گوشی روی میز نگاهی انداخت،هیچ پیغام و تماسی از ارشیا نداشت ...البته که چیز جدیدی نبود!
دست و صورتش را شست و به تصویر خیس خودش در آینه لبخند پهنی زد.
امروز یک روز جدید بود!
باید از یک بابت خاطر جمع می شد!
تازه چادر سر کرده بود که ترانه سر رسید.
_تو اینجایی؟!
خواهرانه در آغوش کشیدش و گفت:
_زیارت قبول عزیزم
_قبول حق،حالا کی اومدی که اینجوری به تاخت داری میری؟قدم ما شور بود؟
_از دیشب حواله شدم خونت
_دیشب؟!
_چرا داد می زنی...آره پیش زری خانم بودم
_ببینم ارشیا خوبه؟نگران شدم آخه تو اونو ول نمی کنی بیای پیش من
_مفصله برات بعدا تعریف می کنم
_حالا بیا بشین سوهان اصل قم آوردم با چای بزنیم،بعدم نوید می رسونت بیمارستان
دستش را فشرد و گفت:
_وقت زیاده الان کار دارم
_خیلی خب پس صبر کن تا به نوید بگم ماشینو پارک نکنه
_نه می خوام یکم قدم بزنم
_از بچگیتم لجباز بودی؛بفرما
خداحافظی کردند اما چند قدم دور نشده را دوباره برگشت و گفت:
_ترانه
_جانم
_قدر مادر شوهرت رو بدون.بیشتر از خانم جان دوستش نداشته باشم کمتر نیست مهرش برام
_خدا برام حفظش کنه،حسابی بهت رسیده ها قشنگ معلومه
_همیشه همینجوری بخند،فعلا
_بسلامت
باید خاطرش جمع می شد.ترجیح می داد تا آزمایشگاه را پیاده گز کند.
دلش نفس کشیدن می خواست...
نشسته و به ردیف صندلی های طوسی رنگ رو به رویش خیره مانده بود.اینجا اول دنیایش بود یا ابتدای دوراهی؟
اسمش را که برای دومین بار پیج کردند دلش آشوب تر از همیشه بود اما هنوز صدای گرم زری خانم توی گوشش تکرار می شد...بسم الله را که گفت،سرنگ قرمز شد و سرخ.
کش دور بازویش را باز کردند و صدایی با ناز گفت:
_بیرون منتظر باش عزیزم
و برای هزارمین بار انتظار...
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر🌺
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
✾ ✾ ✾ ══════💚══
#حدیث_غدیر
✨امام صادق علیه السلام فرمودند:
... روز غدير خم در ميان روزهاي عيد فطر و قربان و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است.✨
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
@asraredarun
══💚══════ ✾ ✾ ✾
#سلام_امام_زمانم
شـدهام در پی تو دربه درت مهدیجان
کیرسد برمنمسکین نظرت مهدیجان
کی شود تا که عیان بر سر راهم گذری
بر نگاهـم که بیفتـد نظـرت مهـدیجان
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
انسان شناسی ۹۶.mp3
11.68M
#انسان_شناسی ۹۶
#استاد_فاطمی_نیا
#استاد_عالی
#استاد_شجاعی
شما آنچه را با خود به برزخ منتقل میکنید؛
💥 که در شماست!
و در زمان بحران ـ مصائب ـ امتحانها و ... از شما بروز میکند!
✘ نه آنچه که شنیدهاید ـ خواندهاید ـ نوشتهاید ـ و تصور میکنید که آموختهاید!
♨️ حالا یک سؤال، من چه کنم که داراییهای درونیام زودتر قویتر و مستحکمتر و ریشهدارتر شوند؟
@Ostad_Shojae
نون، والقلم💥
💥روز قلم بر تمامی اهل قلم مبارک باد💥
ان شاءالله
تمامی قلمها در راستای بیداری انسانها و یاری امام موعود(عجلالله تعالی فرجه) بنویسند🌺
اللهم عجل لولیک الفرج🌺
@asraredarun