فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین
- بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
- دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
- به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
- همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد
اربعین حسینی تسلیت باد🏴
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از انوار الهی💥
💠زیارت اربعین 💠
✨اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
✨اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ
✨اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ
✨بِطیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَقآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ
✨وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ
✨عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى وَشَرى
✨آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ
✨الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
✨ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
✨ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً
✨وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ
✨وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَجاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ
✨وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ
✨ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ
✨لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ
✨وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ
✨وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا
✨وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْرى
✨لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ
✨وَ على اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغاَّئِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
▪️#امام_حسین ؛ #زیارت_اربعین
#اربعین #متن
https://eitaa.com/anvar_elahi
۳۱)
#تینا
#قسمت_۳۱
دوباره به تخته خیره شدم. کلمهای که رنگی و درشت نوشته شده بود و من سخت محتاجش بودم: "آرامش"
نفس عمیقی کشیدم و به یاد پرهام افتادم. فقط به خاطرِ داشتنِ آرامش بود که با او دوست شده بودم. کنارش که بودم حرفهای قشنگ میزد و مرا به رویای باغِ آرزوها میبرد.
چنان چربزبانی میکرد که خودم را با او خوشبختترین میدیدم. چون پروانهای که در باغی پر از گلهای رنگارنگ میچرخد و از هر گلی که میخواهد بهره میبرد. چقدر برای خودم رویاپردازی کردم.
آهی کشیدم که ریحانه با آرنج به پهلویم زد.
- باز کجا رفتی؟
چشمهایم را باز و بسته کردم که با تعجب یک جفت چشم مشکی را روبرویم دیدم. متعجب نگاهش کردم که لبخند زد.
- فکر کنم شما حسابی ذهنت درگیره این سوال شده که حواست به ما نیست.
خجالت زده سر به زیر انداختم.
ریحانه زود گفت:
- نه خانم محمدی، تینا حواسش هست.
فکر کنم جواب رو پیدا کرده.
به من نگاه کرد و با چشم اشاره کرد که چیزی بگویم ولی من همچنان ساکت بودم.
خانم محمدی گفت:
- اشکال نداره بذار بیشتر فکر کنه.
از ما دور شد و کنار تخته ایستاد.
رو به همه کرد.
- خب فرصت تمومه. لطفا همه حواسها جمع باشه. میخوام یکی یکی جواب بدید.
رو به تخته کرد و با صدای بلند سوال را خواند:
- به نظر شما، راهِ رسیدن به آرامش چیه؟
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳۲)
#تینا
#قسمت_۳۲
چند نفر دست بلند کردند و خانم محمدی یکی یکی اجازه داد و بچهها نظراتشان را گفتند و او همه را پای تخته یادداشت کرد. نه رد کرد و نه تایید.
من فقط گوش میدادم و ناخنم را در دهانم میجویدم. چند دقیقهای به بحث و نظر دادن گذشت. وقتی تقریبا همه نظراتشان را گفتند، خانم محمدی گفت:
- دلم میخواد روی جواب این سوال بیشتر فکر کنید و دفعه بعد همه با جوابهای کامل بیاید. خانمهایی که امروز ساکت بودند، حواسم بهتون بود. حتما جلسه بعد جوابها رو مکتوب برام بیارید.
سر به زیر انداختم و چیزی نگفتم. بعد از مدتها تنها کلاسی بود که با دقت به حرفهای معلم گوش میدادم. نمیتوانستم به خودم دروغ بگویم. حرفهایش برایم جذاب بود و من را به فکر فرو برد. تا پایان وقت مدرسه به سوالش فکر کردم. بعد از مدرسه با ریحانه بیرون آمدیم. خواستم خداحافظی کنم که گفت:
- میری خونه دیگه؟
- تا ببینم.
- تینا! خواهش میکنم بیخیالِ این پسره شو. بذار منم یه نفس راحت بکشم.
- نگران نباش. فقط میخوام ببینمش.
- وای تینا!
دستم را به نشانه خداحافظی تکان دادم و به چشمهای نگرانش لبخند زدم.
پشت به او کردم و راه افتادم که بازویم کشیده شد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سه تکنیک #سیاست_زنانه👌
خدا را شکر 🌹
برای دریافت این صوت کلمه
سیاست زنانه
را برای ادمین بفرستید👇
@asheqemola
بله
البته تا پایان امشب بود
ولی تا فردا شب تمدید می کنم
نذری اربعین ابا عبدالله🏴
فقط تا پایان فردا شب #تخفیف_ویژه
داریم
سلامگلم
ممنون از همراهی تون💐
هزینه این دوره
بسیار ناچیزه نسبت به سر فصل ها
و
دوره های دیگری که در ایتا هست
سعی کردیم
مناسب باشه
تا بتونید به راحتی استفاده کنید
واقعا همه خانم ها به این دوره جامع و کامل نیاز دارند✅
بیشتر مشگلات زناشویی
حتی
خیانت ها
ریشه در ندانستن این سیاستهاست
و نشناختن توانایی هاتون
پس
مواظب باشید جا نمونید👌
سلام علیکم وقت بخیر
گلم این دوره را نمیشه با دوره دیگه ایه مقایسه کرد❌
در این دوره
سیاستهای زنانه تدریس میشه
برمبنای👇
شخصیت شناسی
انسان شناسی
زبان عشق
رنگ های مورد علاقه هر طبع و مزاج
تفاوتهای زن و مرد
نیازهای زن و مرد
اتاق خواب و انجام زناشویی اصولی
کلی ایده ناب دلبری کردن
که
هم از نظر روانشناسی،
هم از نظر شرعی
و
هم شخصیت شناسی
طراحی شده✅
مطالب کاملا علمی و دقیقه👌
توصیه می کنم به هیچ وجه از دست ندید✅
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
نظرات، پیشنهادات و سوالهاتون را می تونید برای ادمین بفرستید👇
@asheqemola
یا ناشناس 👇
لطفا، سوالات، نظرات و پیشنهاداتتون را برام ناشناس بفرستید✅
لینک ناشناس👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام امام زمانم❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند:
نشانههاى مؤمن پنج چيز است:
۱ـ پنجاه ركعت نماز (نماز يوميه و نمازهاي نافله)
۲ـ زيارت اربعين
۳ـ انگشتر به دست راست كردن
۴ـ بر خاك سجده كردن
۵ـ بسم الله الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💔✵─┅┄
تمدن صلح آمیز اربعین.mp3
28.91M
#اربعین_چیست؟
از صفر تا صد، همهی آنچه که باید دربارهی #اربعین بدانیم؛
ـ بررسی بُعد تاریخی اربعین!
ـ بررسی بُعد بینالمللی اربعین!
ـ بررسی بُعد سیاسی و اجتماعی اربعین!
ـ بررسی بُعد آخرالزمانی و معنوی اربعین!
#استاد_شجاعی 🎤
#آخرالزمان
@Ostad_Shojae
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سلام_امام_زمانم
ای منتقم خون #حسین ادرکنی😔
حضرت مهدی(عج) فرمودند:
«همانا من دعا می کنم برای هر مؤمنی که به یاد آورد مصیبت جد شهیدم را و سپس دعا کند برای تعجیل فرج و تاییدم.»
(مکیال المکارم ، جلد۲ ، صفحه۷۵)
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
اربعین سالار شهیدان تسلیت باد🏴
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
مژده💥💥
بهترین مباحث ایتا #رایگان😍👏
اینجا کلی
مبحث و اموزش رایگان داریم😍👏
روی متن های #آبی بزن و هر مبحثی را میخوای از ابتدا مطالعه کن😍👏👏👇
◀️شخصیت شناسی
◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار
◀️تربیت فرزند
◀️ترک گناه
◀️نماز مودبانه
◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها
⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر
◀️ابتدای مینی ارتباط موفق
◀️ابتدای سیاستهای زنانه
🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد
🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین
حتما همین الان عضو بشید و استفاده کنید👏👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
همگی خوش آمدید💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌چرا باید برای امام حسین(ع) دور هم جمع بشیم؟
❗️چرا باید تجمع میلیونی برگزار کنیم؟
🔻رازش چیه؟
تلگرام | بله | سروش | روبیکا | اینستاگرام | آپارات | سایت
#تصویری
@Panahian_ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
به به 💥👏👏
افرین به این خانم هوشمند 👏👏
قبل از رفتن به خانه بخت، لازم دیدن سیاستهای زنانه را یاد بگیرند👏
این بهترین کار است که خانم هایی که نزدیک ازدواج یا نامزد هستند،این اموزش ها را ببینند👏
کلاس ان شاءالله مهرماه شروع میشه که
شما خانم های عزیز بتونید با فراغت بال شرکت کنید و تمرین ها را دقیق انجام بدید.
اما با اصرار شما، ثبت نام را شروع کردیم.
فعلا از اموزش های کانال استفاده کنید
که مطمین باشید خیلی راه گشاست✅
و اگر عمل کنید حتما تاثیرش را در زندگی تون خواهید دید👌
زندگی تون عسل💞
۳۳)
#تینا
#قسمت_۳۳
- همراهت میام.
سرم را تکان دادم.
- باور کن فقط میخوام ببینمش.
- باشه منم میام.
به ناچار قبول کردم همراهم باشد. خوب میدانست که کجا قرار گذاشتیم. تا رسیدن به پارک، سعی داشت از رفتن منصرفم کند؛ ولی من پرهام را تنها راه نجاتم میدیدم. نجات از بدبختی که ریحانه هرگز نمیتوانست درک کند.
بازویم را کشید.
- بیا برگردیم. دوباره این پسره... .
نگذاشتم حرفش تمام شود.
- ریحانه خواهش میکنم. دیشب باهاش حرف زدم. نگران نباش.
- نمیتونم نگرانت نباشم. باید خیلی مواظب خودت باشی.
با حرفهایش تردید به جانم نشست ولی صدایی در سرم پیچید:
"او چه میداند که من چقدر به بودن پرهام نیاز دارم. زندگی من را با خودش مقایسه میکند. اگر پرهام نباشد من میمیرم. باید هرطور شده این بار برای خودم نگهش دارم. به هر قیمتی که شده"
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳۴)
#تینا
#قسمت_۳۴
هرچه به پارک نزدیکتر میشدیم، ریحانه برای منصرف کردنم بیشتر تلاش میکرد؛ ولی من گوشم به حرفهایش بدهکار نبود.
هرچند نمیخواستم تجربه تلخِ دفعه قبل برایم تکرار شود. احساسِ عجیبی داشتم. حسی بینِ تردید و ترس و حسِ احتیاج و خواستن.
به جای حرفهای ریحانه، صدای ضربانِ قلبم، گوشم را پر کرده بود.
بالاخره رسیدیم، ولی از او خبری نبود. ضربان قلبم نامنظم شد.
چند مرتبه، دور تا دورِ پارک را گشتم. دلهره به جانم افتاد که نکند نیاید.
چشمهایم تار شد و پاهایم سست گشت. ریحانه به دادم رسید و بازویم را چسبید و روی اولین نیمکت، مجبورم کرد که بنشیم.
چقدر برای دیدنش، لحظهشماری کرده بودم.
باورم نمیشد به همین راحتی زیرِ قول و قرارش بزند. حتما هنوز از من دلخور بود. با آن همه دلیل و برهان که برایش آوردم و عذرخواهی که کردم؛ یعنی هنوز مرا نبخشیده؟
در دلم آشوب بود و نفسم بالا نمیآمد. از پشتِ پرده اشک، لیوانِ آب را دست ریحانه دیدم. آرام گفت:
- بخور حالت جا بیاد.
دستهای لرزانم را بالا بردم. لیوان را به لبهایم نزدیک کرد. چند جرعه نوشیدم و دوباره اطرافم را به دنبالش کاویدم. نبود که نبود. باید میماندم تا بیاید. ریحانه کنارم نشست.
- بهتره بریم.
- نه! نمیام. اون میاد. حتما میاد.
- تینا جان! پاشو بریم.
- نه، نه! تو برو. من میمونم.
- نه عزیزم! من تنهات نمیگذارم.
ولی یک ساعته اینجاییم. من رفتم از باجه به مامانم زنگ زدم گفتم دیر میام ولی تو چی؟
همانطور که اطراف را میکاویدم، گفتم:
- ها؟ چی؟
صدایش را بلند کرد.
- تینا! بسه. پاشو بریم تا خُل نشدی.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490