eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
چند ساعت بیشتر باقی نمانده جا نمونید👆👏👏
خب تایم تمام شد😊 چه کنیم؟ هنوز خیلی از خانم هایی که پیام دادند، ثبت نام شون را قطعی نکردند. پس تا فردا شب می کنیم 😍👏 این هم خبر خوب امشب 👏💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۷) در کلاس نشستم ولی حواسم جایی دیگر بود. وقتی دبیر ریاضی، تمرین‌ها را خواست تازه یادم افتاد که برنامه امروز را آماده نکردم. حتی کتاب و دفتر ریاضی، همراه نداشتم. با شرمندگی سر به زیر انداختم و ناخودآگاه به کَندنِ ناخن‌هایم مشغول شدم. صدای دبیر بلند شد و بعد مرا به دفتر مدرسه فرستاد. بارِ اولی نبود که به خاطر بی‌نظمی مهمان دفتر می‌شدم. خوب می‌دانستم که خانم مدیر و معاون محترمش، حتما ساعتی سرزنش و نصیحت می‌کنند و در آخر تهدید به اخراج! گوشه سالن ایستادم. کلافه و سردرگم، به درِ دفتر چشم دوختم. چند دقیقه‌ای نگذشت‌ که خانم محمدی از دفتر بیرون آمد. با دیدنم لبخندی زد و به طرفم آمد. سلام دادم. جوابم را داد و احوالم را پرسید. جواب سردم را که شنید، دستم را گرفت. - امروز سرم خیلی شلوغه. خیلی کار دارم. دوست داری کمکم کنی؟ با تعجب نگاهش کردم. لبخند زد و چشم‌هایش را باز و بسته کرد. چقدر چهره آرام و جذابی داشت. لبخند روی لبش نقش بسته بود و هم‌چنان با مهربانی نگاهم می‌کرد. سرم را به نشانه تایید تکان دادم. خندید. -‌خدا رو شکر. ممنونم. بریم که کلی کار دارم. مرا به سمت اتاقش برد. تعارفم کرد که بنشینم. جعبه کوچک بیسکویت را از کیفش در آورد و برایم چای آورد. روبرویم نشست. - بهتره اول یه چیزی بخوریم. و با لبخند به بیسکویت‌ها اشاره کرد و خودش یکی برداشت. از کارهایش سر در نمی‌آوردم ولی هرچه بود، از سرزنش‌ها و تهدیدهای خانم مدیر بهتر بود. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۵۸) خوب می‌دانستم که او مشاور مدرسه است. پس منتظر بودم که هر آن، سر نصیحت را باز کند. به سختی بیسکویت و چای را خوردم. پشت سیستم نشست و مشغول شد. خیره نگاهش کردم. صورت گرد و زیبایی داشت. چشم‌هایش تقریبا درشت بود و مهربانی از صورت گرد و تپلش می‌بارید. امسال به مدرسه ما آمده بود. با این‌که هر هفته با او کلاس داشتیم؛ ولی نمی‌دانم چرا به چهره‌اش دقت نکرده بودم. شاید چند سالی بیشتر تفاوت سنی نداشتیم. به حالش حسرت خوردم. حتما در رفاه و آسایش زندگی می‌کند که این‌قدر آرام است. آهی کشیدم و سر به زیر انداختم تا اشک چشمم را نبیند. با لحن مهربانی گفت: - خیلی خوشحالم این‌جایی. می‌دونی امروز یه عالمه کار دارم. تازه کارهای مدرسه ابتدایی هم مونده. از خدام بود امروز یه نیروی کمکی داشته باشم. اگر دوست داری کمکم کنی، بیا این‌جا کنارم بشین. با دست به صندلی کناری‌اش اشاره کرد. بلند شدم و کنارش رفتم. وقتی نشستم، مانیتور را به سمتم چرخاند. - چند تا فایله. می‌خوام مرتب بشه. این برگه‌ها هم باید تایپ بشه. برگه‌ها را به دستم داد و خودش مشغول مرتب کردنِ پوشه‌های روی میز شد. از رفتارش سر در نمی‌آوردم. "چرا سرزنشم نمی‌کرد؟ چرا تهدید به اخراج و رد شدن نمی‌کرد؟ منظورش از این کارها چیست؟ نکند مرا با کس دیگری اشتباه گرفته؟" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام علیکم خانم فرجام پور چندین سال هست که پا به پای من در زندگی همراه من بودن ومن از مشاوره های ایشون زندگیم رو جلو بردم واین مشاوره در مورد مزاج اعضای خانواده بود که دلسوزانه مشاوره دادند خدا خیرشون بده😍 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
💥مژده به خانم های عزیز😍👇 #تخفیف_ویژه فقط تا پایان جمعه شب👏👏 💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 و دوره #جدید و بی نظیر #سی
شد😍👏 خب تایم تمام شد😊 چه کنیم؟ هنوز خیلی از خانم هایی که پیام دادند، ثبت نام شون را قطعی نکردند. پس تا فردا شب می کنیم 😍👏 این هم خبر خوب امشب 👏💥 شرایط اقساط را هم از ادمین بپرسید👇 @asheqemola بجنبید تا ظرفیت تکمیل نشده👏👏
┄┅─✵💝✵─┅┄ روزگارتان از رحمت  «الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز سفرهٔ تان از نعمت   «رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار روزتون پراز لطف وعنایت خداوند ‌ سلام امام زمانم❤️ سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍ قال امیرالمومنین (علیه‌السلام): حیا نهایت بزرگواری و برترین خوی وعادت است. 📚تصنیف غرر / ۵۴۳۷ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
❣در همه چیز ثروتمند و غنی شوید؛ در لبخند زدن... در شادی کردن... در مهربان بودن و عشق ورزیدن... در اندیشه های عالی .. ثروتمند بودن فقط پول داشتن نیست واین فرآیند بسیار شگفت انگیز است وقتی شما در همه صفات عالی غنی می شوید به دنبال این فراوانی ذهنی ،فراوانی ثروت نیز می آید... الهی به امید خودت خدایا شکر الحمدلله رب العالمین 🌸 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
💥مژده به خانم های عزیز😍👇 #تخفیف_ویژه فقط تا پایان جمعه شب👏👏 💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 و دوره #جدید و بی نظیر #سی
سلام علیکم و رحمت الله عزیزان این را از دست ندید دوستانی که درخواست پرداخت هزینه را به صورت دارید می تونید به ادمین پیام بدید و شرایط را جویا بشید👇 @asheqemola ان شاءالله که همگی از این آموزش های لازم و ضروری بهره مند بشید👏👏✅ .برای تهیه این دوره خیلی وقت گذاشتم تا یک دوره کامل و جامع باشه با استفاده از این دوره مطمئن دیگه نیاز به هیچ دوره همسرداری و ... نخواهید داشت👌 بیمه عمر خواهید شد😊👏👏
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
❤️ با خودشیرینی و باج دادن و ... پیش هیچ کس و هیچ جا عزیز نمیشی! #استوری | #استاد_شجاعی @ostad_sh
🍃خیلی جالبه، دقیقا امروز یک همچین موردی برای مشاوره داشتم خانم جوانی که شاکی بود،👇 چرا جاری ام که تازه ازدواج کرده برای مادرشوهرم خودشیرینی می کنه ولی من بلد نیستم⁉️🤔 منم همینطوری باهاش صحبت کردم حالا می بینم نظر استاد شجاعی هم همینه👌
❤️می دونید شما کی محبوب دل مردم می شید⁉️ وقتی که محبوب دل خودتون شدید👏 شما تا خودت را باور نکنی و خودت را قبول نداشته باشی روی دیگران اثری نداری
⛔️مقایسه کردن ممنوع❌ بزرگترین اشتباهی که باعث شد ابلیس از بهشت رانده بشه و مغضوب درگاه الهی بشه😱 فقط و فقط مقایسه کردن بود❌❌
💞خانم عزیز هیچ وقت خودت را با دیگری مقایسه نکن❌ هیچ وقت همسرت را با دیگری، حتی پدرت، مقایسه نکن❌ هیچ وقت فرزندت را با دیگری مقایسه نکن❌❌❌
🔺هر فردی، مخلوقی است از مخلوقات خدای مهربان با طبع و مزاج و شخصیت و ویژگی های خودش👌
💪هر فردی توانمندی های خودش را داره و از کنار هم قرار گرفتن این تفاوتها است که داستان دنیا زیبا می شود👌 و زندگی رنگ قشنگی به خود می گیرد👌
🔺از اینکه با دیگری تفاوت دارید خوشحال باشید. چرا⁉️👇 چون شما خودتان هستید💪 پس هیچ وقت به دنبال این نباشید که شبیه کسی باشید❌
جمله طلایی به هیچ عنوان لازم نیست نا خودمان را برای دیگران ثابت کنیم✅ درستش اینه که هر عملی انجام می دهیم برای رضای خدا باشد و این خداست که می فرماید "تعز من تشاء" به هر کس بخواهد عزت می دهد "ان العزه لله جمیعا" تمامی عزت از آن خداست✅
🔺پس اگر عزت می خواهید پس از خدا بخواهید شما برای خدا کار کن خودش همه چیز به تو می دهد👌 یرزقه من حیث لا یحتسب👏
💞توی بحث همسرداری هم همینه خانم گلم شما حتی اگر از همسرت دلت شکسته اما به خاطر رضای خدا وظیفه ات را درست انجام بده👏 با خدا معامله کن👇
❤️بگو ای خدای مهربان این بنده ات (همسرتان) را به دست من سپردی پس به من کمک کن تا بتوانم به خوبی وظیفه ام را در قبالش انجام دهم و به او هم کمک کنم تا به تو برسد✅
💞به همسرتان به دیده یک امانت الهی بنگرید و سعی کنید دوستش داشته باشید و در امانتداری بکوشید👌 موفق باشید🌺
❤️😍 ✧توزیباترین خاطره تڪرار نشدنے منے، توواقعے ترین رویاے ‌ ‌ هر شب منے، پس بمان! وهمیشگے قلبـ♡ــمـ باش«دلبرمـ»♥️😘 ‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۹) دستش را جلوی صورتم تکان داد و گفت: - کجایی خانم خانما؟ به خودم آمدم. - همین جام! ولی من شاید نتونم این‌ها رو درست تایپ کنم. آخه... . نگذاشت حرفم تمام شود. - کاری نداره. خودم یادت می‌دم. به شرطی که هر وقت کمک نیاز داشتم، به دادم برسی. لبخندی که چهره‌اش را زیباتر کرده بود، باعث شد منم لبخند بزنم و به او اعتماد کنم. مشغول تایپِ برگه‌ها شدم. خیلی عجیب بود‌. تمامِ برگه‌ها دست‌نوشته‌های بچه‌ها بود درباره "آرامش" ولی هیچ‌کدام نام نداشت. فایلی درست کردم و هر کدام را که آماده می‌شد. داخلش ذخیره می‌کردم. نوشته‌ها برایم جالب بود. هر کدام آرامش را در چیزی می‌دانستند. مثلِ خانواده خوب، ازدواج، دوست خوب، ثروت، خواب، خوردن خوراکی‌های خوشمزه، داشتن لباس شیک، اتومبیل و حتی زیورآلات. با تعجب می‌خواندم و به فکر فرو می‌رفتم. "یعنی آرامش واقعی در کدامیک از این‌ها می‌تواند باشد؟" صدای زنگ که بلند شد، خانم محمدی با لبخند گفت: - خب خسته نباشی گلم. برای امروز کافیه. ممنونم‌ که کمکم کردی. دلم می‌خواست کنارش بمانم و جواب سوالم را بیابم ولی نتوانستم چیزی بگویم. هیچ‌وقت نمی‌توانستم حرف دلم را راحت بیان کنم. به ناچار بلند شدم و بیرون رفتم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۶۰) بچه‌ها در حیاط مدرسه بودند. به طرف کلاس رفتم. هنوز ذهنم درگیرِ نوشته‌هایی بود که تایپ کردم. سرم را روی میز گذاشتم. چشمم به کیفم افتاد. یادِ بسته‌ای که پرهام داد، افتادم. سریع زیپ کیفم را باز کردم و آن را بیرون آوردم. تا بازش کردم، یک برگه تاخورده و چسب زده شده، از میانش زمین افتاد. برداشتم و نگاهش کردم. فقط یک جمله نوشته شده بود، "اینو بده به مهتاب." از تعجب چشم‌هایم گرد شد و از خشم دندان‌هایم را به هم فشردم. "چرا مهتاب؟ او از کجا مهتاب را می‌شناخت؟ چه رابطه‌ای با هم داشتند؟ چرا خودش این کار را نکرده؟ چه داشت به سرم می آمد؟" احساس کردم چشم‌هایم سیاهی می‌رود. بغض به گلویم چنگ انداخت. کاغذ را در دستم فشردم. "چرا هیچ‌کس به فکر من نیست؟ چرا تنها امیدم مرا نا‌امید می‌کند؟" دلم می‌خواست فریاد بزنم و هر چه دلم می‌خواهد بگویم؛ ولی نمی‌شد. قلبم در سینه فشرده و نفسم تنگ شد. لشکری از افکار منفی به مغزم حمله کرد که توان مقابله را نداشتم. کاش می‌مردم و این‌گونه عزای عشقم را نمی‌گرفتم. نابود شدم. نابودِ نابود. به کوله‌ام چنگ زدم و با سرعت از در بیرون رفتم. هوای کلاس و مدرسه برایم تنگ بود. نفس کم آوردم. جلوی چشم‌های متعجب همه و بدون توجه به اخطارهای ناظم، از در بیرون زدم. حتی صدای ملتمسانه ریحانه هم نتوانست مانعم شود. باید می‌رفتم اما کجا؟ نا‌کجا آباد! 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام علیکم خانم فرجام پور چندین سال هست که پا به پای من در زندگی همراه من بودن ومن از مشاوره های ایشون زندگیم رو جلو بردم واین مشاوره در مورد مزاج اعضای خانواده بود که دلسوزانه مشاوره دادند خدا خیرشون بده😍 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490