💞برای ساختن زندگی عاشقانه و توام با ارامش لازم است
تفاوتها را بشناسید
و راهکار صحیح در مواجهه با هر شخصیت را بدانید.👌
در #دوره_اسرار_سیاستهای_زنانه
تمام تلاشم را کردم تا با استفاده از
علم روانشناسی
علم شخصیت شناسی
مباحث دینی
و
تجربه های مشاوره ای که دارم
که خدا را شاکرم هزاران مشاوره موفق دارم.
هر آنچه که لازم است و می دانم در اختیار شما عزیزان بگذارم
به امید داشتن جامعه ای بدون تنش و خانواده هایی با کمترین اختلاف👌
پس اقای محترم به خانمت
#محبت کن،
خیلی خیلی خیلی زیاد👏
طبق روایت، اگر مرد به زنش بگوید
دوستت دارم
این جمله هرگز از دل او بیرون نخواهد رفت👌
آقای محترم 👇
🤗از زن خود تعریف کنید!
👏 هیچ چیز قلب زن را سرشار از محبت و مهر شما
و روح او را سرشار از رضایت نسبت به شما نمی سازد
مگر اینکه از او پیش دیگران تعریف کنی...👏👏
❤️ خانم شما میل دارد همه بدانند که شما از داشتن چنین زنی خوشبخت هستید.
و دلش می خواهد که شما همواره این خوشبختی را نزد پدر و مادر و اقوام و.....ابراز کنید👏
پس لطفا در محبت و عشق ورزی کوتاهی نکنید💞👏
که اینها رمز خوشبختی و سعادت است👌
موفق باشید🌺
خیلی قشنکه😍👇
تلاش کن تو زندگی
مثل درختی باشی که
اگه کسی بهت لگد زد
شکوفه بارونش کنی...👏👏
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#دلبرانه😍💞
عشق مهربونم
ممنونم که با بودنت جرات زندگی میدی
ممنونم که با مهربونیات بهم امید میدی
ممنونم که نفس هام شدی
ممنونم که هستی ❤️😘
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💥مژده به خانم های عزیز😍👇 #نذر_فرهنگی😍🎁🎁 به مناسبت میلاد پیامبر مهربانی و هفته وحدت، از بین خانم ها
به هیچ عنوان #تخفیف_وعیدی را از دست ندید👏👏
با شرکت در این دوره نه تنها زندگی خودتون عسل میشه
بلکه می تونید به دیگران هم کمک کنید تا زندگی شون عسل بشه👏👏👏
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💥مژده به خانم های عزیز😍👇 #نذر_فرهنگی😍🎁🎁 به مناسبت میلاد پیامبر مهربانی و هفته وحدت، از بین خانم ها
برای دریافت #عیدی همین الان کلمه
عیدی
را برای ادمین بفرست👇
@asheqemola
۷۷)
#تینا
#قسمت_۷۷
نفس عمیقی کشید و به مبل تکیه داد:
- آره، فکر خوبیه، به بعدش هم فکر کردی؟
- بعدِ چی؟ هر اتفاقی بیفته، از این وضعیت بهتره.
میخوام آزاد باشم و زندگی کنم. موش و گربه بازی بسه دیگه.
- باشه، هر طور که راحتی. برای منم، تحمل این وضعیت سخته؛ ولی با همه اینها راضی به جدایی نیستم.
با عصبانیت دستم رو روی میز کوبیدم:
- خوبه که راضی نیستی و راحت قبول میکنی.
- چارهای هم دارم؟ میدونم که مخالفت با تو فایدهای نداره. بالاخره که کار خودت رو میکنی. پس هر طور راحتی.
برنامهات رو ردیف کن. امشب یه بهونه جور میکنم تا چند ساعت مرخصی بگیرم، فردا بریم همون محضری که صیغه خوندیم، برای فسخ.
به همین راحتی قبول کرد و رفت.
حتی یه ذره هم منتکشی نکرد. تازه فهمیدم که براش هیچ ارزشی ندارم. هیچی. میفهمی محبوبه؟ هیچی.
دوباره صدای هقهقش بلند شد و محبوبه خانم، ناز و نوازشش کرد.
منم طاقت نیاوردم و اشکم سرازیر شد.
کمی که اشک ریخت، ادامه داد:
- با این رفتارش بیشتر و بیشتر مصمم شدم تا ازش جدا شم. اون اصلا لیاقت منو نداره. اشتباه از من بود که فکر میکردم دوستم داره. تا صبح نخوابیدم و از عصبانیت، راه رفتم.
با خودم حرف زدم، برای بدبختی خودم اشک ریختم. صبح با چشمهای ورم کرده و خشمگین، آماده شدم. با خودم فکر کردم،
"چقدر خوب که عقد محضری نداشتیم و فقط یک صیغه موقت. هر چند پدرم قبول نمیکرد ولی محمود اصرار داشت که فعلا اسمم توی شناسنامهاش نباشه. تا بعد آرام آرام همسرش رو راضی کنه.
وقتی اومد دنبالم، از همون پشتِ آیفون، فقط گفت "بیا پایین" همین.
نمیدونی چقدر حرص خوردم. یعنی از خداش بود که من اسم جدایی بیارم. با حرص در رو به هم کوبیدم و رفتم. خیلی راحت و ریلکس، توی ماشینش نشسته بود.
حتی به طرفم هم برنگشت، انگار خودش خیلی زودتر، صیغه رو فسخ کرده بود.
هیچوقت یادم نمیره اون روز چه حال بدی داشتم. از همه مردهای دنیا بیزار شدم. دندانهام رو به هم فشردم و دسته کیفم رو توی دستم مچاله کردم.
حتی سلام هم ندادم. ماشین رو که روشن کرد، یک دفعه دلم به هم خورد. بوی بد بنزین، توی ماشینش پیچیده بود. منم که از روز قبل چیزی نخورده بودم. حالم بد شد و حالت تهوع بهم دست داد.
دلم به هم ریخت. دستم رو جلوی دهنم گرفتم.
اشاره کردم که بایسته.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490