روضه خانگی - حضرت علی اصغر(ع) - 3041.mp3
7.59M
🎙 غم مخور ای کودک دُردی کشم...
🔻روضه #حضرت_علی_اصغر(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 06:50
👤حجت الاسلام روح الله #صالحی_منش
شب جمعه
کربلا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم ❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام علی علیهالسلام فرمودند:💚
مبادا از خودت راضی باشی که در این صورت ناراضیان از تو زیاد می شوند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#انگیزشی💪
دکتر کاتوزیان این متن رو اونقدر زیبا گفته که چندین بار هم خوندم و چیزی از زیباش کم نمیکنه:
"یادمان باشد با شکستن پای دیگران
ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد با شکستن دل دیگران
ما خوشبخت تر نمی شویم!
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم
دیگر با او طرف نیستیم
باخدای او طرف هستیم.."
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 در خلال حوادث منطقه، از جنگ و شهید شدن عزیزانتان نگرانید ؟
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۲ از مبحث مقام عرشی حضرت زهرا سلام الله علیها
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 131
🛫🌺✅🔹🔸
#مبارزه_با_راحت_طلبی 51
"آرامش"
استاد پناهیان:
🌺بنده یه روز تصمیم گرفتم تمام عمرم رو هر روز زیارت عاشورا بخونم. تا یه چند روزی هم خوندم
اما خب به یه آدم صاحب نفسی برخورد کردیم.
💖ایشون بدون اینکه من چیزی بگم فرمودن
🔻شما یه موقع نشینی هر روز زیارت عاشورا بخونی!😒
گفتم چطور؟😳
✅فرمودن: شما وظایف دیگه ای دارید. به اونا بپردازید.
گفتم بله چشم!
🔹مقایسه کار خوبی نیست. مبنای حسادت قرار میگیره🔥
❌مبنای دشمنی و عداوت قرار میگیره
یکی از چیزایی که ما رو در مسیر مبارزه با راحت طلبی دچار اشتباه میکنه
💢اینه که به راحتی دیگران نگاه کنیم...💢
⛔️دیگران وظیفشونه "راحتی هاشون رو نشون بدن" اما ناراحتی هاشون رو نشون ندن به شما!
💢💢💢
اونوقت مای بیچاره راحتیشو میبینیم، اما ناراحتیشو نمیبینیم😒
بعد میگیم ما میخوایم مثل اون بشیم!😌
➖حاج اقا یعنی اون راحت باشه اما من راحت نباشم؟
⛔️عزیزم کسی راحت نیست. همه گرفتاری های خاص خودشون رو دارن
امام سجاد فرمود راحتی در دنیا خلق نشده...
🔴خصوصا برای مومنین اصلا راحتی خلق نشده!
👌شما انتظار سختی ها رو داشته باش همیشه.
💢اگه انتظار سختی نداشته باشی "کینه توز " میشی. مدام دعوا میکنی و آرامشت رو از دست میدی.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 132
🛫🌺✅🔹🔸
#مبارزه_با_راحت_طلبی 52
"راحتی چرا؟"
⭕️حالا به یه سوال خیلی مهم میرسیم؟
ما هر چیزی که میخوایم یه علتی داره.
🔹حالا میخوایم ببینیم خود راحتی رو برای چی میخوایم؟
🔻برای اینکه راحت طلبی از توی دلمون کنده بشه باید ببینیم اصلا چرا راحتی میخوایم؟
👈اول از همه باید بگیم که یکی از اولین و مهم ترین دلایل افسردگی، "راحتی" هست.
🔴گرفتاری و مشغلات فراوان برای آدم افسردگی نمیاره. اینو روانشناس ها هم میگن.
➖تا آدم راحت میشه دچار بیماری افسردگی میشه که یه بیماری خیلی زشتی هم هست.
🏵یکی میگفت خانمم افسردگی گرفته چیکار کنم؟
گفتم اوضاع مالیتون چطوره؟
گفت همه چی داریم، خونه و ماشین و شغل و ...😌
🔻گفتم خب خونت رو بفروش و یه خونه بزرگتر بخر.
گفت آخه من انقدر پول ندارم!😒
🔸گفتم عیبی نداره. توی بی پولی و بدهکاری که افتادی افسردگی خانومت خوب میشه!😊
🔹رفت و این کار رو کرد و افسردگی خانمش هم خوب شد.
بعدا گفت آره دیگه انقدر گرفتاری برام درست شده که اصلا افسردگی یادش رفته. همش مشغول اسباب کشی و مشکلات پولی و مالی هستیم!
🔴یکمی فکر کن ببین که راحتی رو برای چی میخوای؟
⁉️⁉️⁉️
⭕️راحتی رو اگه برای یه زندگی ببعی وار میخوای، این که خیلی زشته!🐑🐐🐑🐏🐑
⭕️راحتی رو اگه برای لذت بردن از دنیا میخوای؟ لذت بردن از دنیا اونوقت حالت رو بهم میزنه
چرا؟
👌چون لذت بردن از دنیا خاصیتش اینه که اگه بین سختی ها باشی یه لذتی ببری شیرینه اون لذت
💢اما هر جور دیگه لذت ببری، حالت از لذت بردن بهم میخوره.
شخصیتت رو نابود میکنه! انسان رو به حیوان تبدیل میکنه.
⁉️راحتی رو برای چی میخواد آدم؟😒
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۲۵)
#تینا
#قسمت_۲۲۵
با ورود خانم محمدی و آقا محمد، جو عوض شد. چشم دوختم به گونه های سرخش و چشمان براقش که سعی در مخفی کردن نگاهش از ما داشت. بسته ای در دست داشت. یکراست به اتاقش رفت. دایی رضا از جا بلند شد. نگاهی به ما کرد. هنوز سر به زیر و شرمگین ایستاده بودم.
دستش را بلند کرد و گفت:
-نگران نباش دخترم. توکلت به خدا باشه. فعلا یاعلی.
فقط سر تکان دادم. از دیگران هم خداحافظی کرد و با صدای بلند گفت:
-فاطمه جان بابا، کاری نداری، ما رفتیم.
خانم محمدی با عجله از اتاق بیرون آمد:
-خیلی ممنون، شما لطف دارید. سلام برسونید.
آقا محمد، دست عمه اش را فشرد و خداحافظی کرد. بدون اینکه نگاهی به من و ریحانه کند، زیر لب گفت:
-خانم ها خدانگهدار.
زیر لب خداحافظی گفتیم.
به خانم محمدی که رسید، مکثی کرد و بعد آرام گفت:
-دختر عمه امری نداری؟
خانم محمدی با همان حالت شرم گفت:
-ممنونم، در پناه خدا.
به محض خارج شدن آن ها، سریع به اتاقش رفت و در را بست. با تعجب به ریحانه نگاه کردم.
مرضیه خانم تعارفمان کرد که بنشینیم.
به آشپزخانه رفت و ظرف میوه را آورد و روی میز گذاشت. نگاهی به در بسته اتاق کرد:
-بهتره یه کم تنها باشه.
لبخند زد:
- بفرمایید خانم خوشگلا. راستی شام چی دوست دارید درست کنم؟
ریحانه گفت:
-هیچی، یعنی اصلا راضی به زحمتتون نیستیم.
بدون توجه به صحبت های آن ها، حواسم پِیِ خانم محمدی بود. حالتی که امروز از او می دیدم، هیچ وقت ندیده بودم. یعنی او هم عاشق شده؟
ولی چرا اینطور حالش دگرگون شد؟ یعنی چه اتفاقی بینشان افتاده؟ دلم می خواست پای درد دلش بنشینم. دلم می خواست بدانم، عاشق شدن او با عاشق شدن من چه تفاوتی دارد؟
اصلا این حس زیبای عشق، چقدر قدرتمند است که حتی او را هم دگرگون کرده؟
قدرت این زلزله، وجود او را هم لرزانده. حتی نتوانست جلوی ما خویشتنداری کند.
از به یاد آوردن حسی که از عاشق شدن داشتم، لبخندی به لبم نشست.
که باز آرنج ریحانه مهمانِ پهلویم شد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۲۶)
#تینا
#قسمت_۲۲۶
با حرص گفت:
-مرضیه خانم با شماست.
به چهره خندان مرضیه خانم نگاه کردم:
-ببخشید، حواسم نبود.
-اشکال نداره گلم. نگران فاطمه جان نباش. چند دقیقه دیگه میاد. شما میوه تون را بفرمایید.
به آشپزخانه رفت.
سرم را پایین انداختم. ریحانه گفت:
-تینا جان، حالت خوبه؟
-آره خوبم. نگران خانم محمدی هستم. یعنی دعواشون شد؟
پوزخندی زد:
-تو نمی خواد نگران اونا باشی. فکر خودت باش.
چرا باید دعوا کنند؟ اصلا به ما چه ربطی داره؟
گفتنش برای او ساده بود. او چه می دانست عشق یعنی چه؟
صدای باز شدن در اتاق باعث شد، هر دو بی اختیار، به سمت خانم محمدی بچرخیم.
لبخندی که روی لب داشت، مشخص بود که کاملا ساختگی است. چشمان سرخش، نشان از اشک های ریخته شده اش داشت.
اما به رویش نیاوردیم. ببخشیدی گفت و به آشپزخانه رفت تا آبی به صورتش بزند. صدای پچ پچ مادر و دختر به گوشمان رسید. حس کنجکاوی دست از سرم بر نمی داشت. درد خودم را فراموش کردم. فقط در فکرِ او و مشکلاتش بودم.
لحظه ای بعد، روبرویمان نشست:
-ببخشید، تنهاتون گذاشتم. یه کم دلم گرفته بود.
ریحانه ناشیانه گفت:
-اشکال نداره. شما ببخشید ما باعث زحمت شدیم.
-این چه حرفیه؟ چه زحمتی؟ اینجا خونه خودتونه.
خب اگر مایلید بریم سراغ درس و مشقاتون؟
به اتاق رفتم تا کوله ام را بیاورم.
چشمم به کاغذ کادو مچاله شده توی سطل زباله کوچک کنار اتاق افتاد. مکث کردم. دلم گرفت. حتما ناراحت بوده که کاغذ کادو را مچاله کرده. اگر برای من بود، حتما تا می کردم و یادگاری نگهش می داشتم.
چه اتفاقی افتاده که خانم محمدی صبور و مهربان را به هم ریخته؟
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#بازخورد_دوره_سیاستهای_زنانه
یا
#زنان_قدرتمند💪
سلام وقت بخیر خوبید خواهرجان
ممنونم از آموزشهای تخصصی و کاربردی و عالیتون همشون فوق العاده هستند مخصوصا مبحث امروز که مربوط به اتاق خواب بود لذت بردم اجرتون با خود آقا صاحب الزمان عج الله
ان شالله صدمیلیون بار اجرمعنوی این آموزشهای دلسوزانه و متعهدانه بیاد تو راه خودتون و عزیزاتون
من که به هیچ وجه و با زبان مادی قادرنیستم از این کار بزرگ شما تجلیل و تشکر کنم فقط میتونم بگم شامل دعای خاص آقا صاحب الزمان عج الله باشید و خدارحمت کنه پدرومادرتون رو و خداوند خیرکثیر که به خوبان عنایت کرده به شما هم عنایت کند🙏🌷😘
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر که عالی بوده😊👌
ای دی ادمین ثبت نام👇
@asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم ❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام علی علیهالسلام فرمودند:💚
مبادا از خودت راضی باشی که در این صورت ناراضیان از تو زیاد می شوند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#انگیزشی💪
همه چیز بستگی به حال و هوای دلت داره
حال دلت که خوب باشد👇
آدمها همه شان دوست داشتنی اند
حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی می شود که لحظه ای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی به امروزت
که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟!
حال دلت که خوب باشد 👇
می شوی همبازی بچه ها
برای عزیزانت همیشه وقت داری
و یک دنیا مهربانی در چهره ات نهفته
و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد 💖
از منفی ها فاصله بگیر تا حال دلت همیشه خوب باشد
دنیا تا به امروز با هیچ مرگ و خبر بدی از حرکت نایستاده
و تلخی ها و شیرینی ها رفته و آمده.نگران هیچ چیز نباش👌
الهی که حال دلتون همیشه خوب باشه.❤️
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
حرف خاص - @ostad_shojae.mp3
9.61M
🔹 برشی از سخنرانی سوم آبان ماه استاد شجاعی درمورد حوادث منطقه (سوریه و عراق)
#حرف_خاص
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#همسرداری💞 #سیاستهای_زنانه_۱۰۵😍👏 رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌 روشهای جلب محبت هم
#همسرداری💞
#سیاستهای_زنانه_۱۰۶😍👏
رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌
روشهای جلب محبت همسر🤗👇
❤️🍃❤️
امام کاظم علیه السلام
🔷 #آراستگی_شوهر
برای #زن😍
#عفت_زن را زیاد می کند.
📚بحارالانوار،ج96،ص301
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
چند #تکنیک عالی😍👏👇
اگر چنانچه همسر انسان
❤️همراه
💜 هم گام
💚هم هدف
💘و هم سنگر باشد
پیشرفت خیلی سرعت خواهد گرفت 👏
👈این یک اصل است.
یک اصل مهم دیگه😍👇
💞زوجهایی که در انجام کارهای منزل به یکدیگر کمک میکنند، در زندگی مشترک خوشبخت هستند.😍
و نسبت به بقیهی زوجها شادتر زندگی کرده و محبوبیتشان روز به روز بیشتر میشود.💞
پس👇
گاه با ابراز این جمله که:
"میخواهم کمکت کنم"
و یا اینکه:
"الان چه کاری از دستم برمیآید؟"
محبت و عشق را به همسر خود هدیه دهید!🎁💞
یک اصل مهم دیگه😍👇
✍هیچ موقع زمان دعواهای زناشویی، حرفهایی نزنید که راه برگشت خود را ببندید.❌
👈 آدمها را در این مواقع میتوان شناخت.
✅ همیشه موقع بحث و جدل جانب احتیاط را رعایت کنید و به این فکر کنید که ممکن است
🔺حرفهایتان آنقدر آثار مخربی به بار آورد که تا سالیان سال از ذهن همسرتان پاک نشود؛❌
پس با درایت و خردمندانه رفتار کنید.👌
یک اصل مهم دیگه😍👇
🤔اگر میبینید همسرتان خانوادهاش را ترجیح میدهد یا دوستانش را
👈یعنی خانواده یا دوستانش بیشتر از شما حس قدرت و مورد نیاز بودن او را ارضا میکنند 👌
👈بگذارید حس قدرت او از جانب شما ارضا شود و نیاز به دیگران نباشد🤗👏
دقت کردید
با رعایت کردن همین چند نکته و اصل هر چند
کوچک ، اما مهم
می تونید زندگی تون را عسل کنید😍👏
پس تلاش کنید💪👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برخی از رفتارهای زن که نقش اقتدارشکنانه برای مرد دارد!
🔴 #دکتر_حبشی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
#دلبرانه😍💞
✩ִֶָ صدایٺ...
✩ִֶָ عاشقانهٺرین ملودیدنیاسٺ،
✩ִֶָ وقٺی ڪہ با شب بخیر هایٺ
✩ִֶָ نوازش میڪنی گوش هایم را!🩷
شبٺبخیـر_دلبــرم🌙❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
۲۲۷)
#تینا
#قسمت_۲۲۷
ساعتی به درس و مشق گذشت. حواسم جای دیگری بود و خیلی تمرکز نداشتم. تمام سعیم را می کردم، تا آن دو را از خودم نا امید نکنم.
ولی مگر می شد. این اتفاق هایی که پشت سر هم افتاد، تحلیل و پذیرفتنش برایم سخت بود.
صدای زنگ تلفن خانه بلند شد و خانم محمدی گوشی را برداشت. با شنیدن صدای پدرش، نا خدا گاه صدایش را بالا برد:
-وای باباجان قربونتون برم. چقدر دلم تنگ شده. الهی فداتون بشم. پس کِی چشممون به چهره نورانی تون منور می شه. وای بابا جان، طاقت نمیارم. همین الان هم کلی اذیت شدم.
صدایش را پایین آورد و ادامه داد:
-الان نمی شه، ولی امروز خیلی دلم تنگتون شده.
کاش بودید و دلم کمی قرار می گرفت.
از لحن کلامش متعجب بودم. در دلم حسرت خوردم. من حتی نتوانستم یک بار هم با پدر یا مادرم، به این راحتی صحبت کنم. همیشه حرف ها و غصه هایم در دلم می مانَد. آهی کشیدم و خودم را با درس مشغول نشان دادم.
تلفنش را که قطع کرد، خوشحال و پر انرژی به سمتمان برگشت:
-وای خدا را شکر، چقدر دلم براش تنگ شده. حد اقل صداش رو شنیدم. خب درس تعطیل، می خوام شادیم رو با شما تقسیم می کنم.
پس بیایبد از خاطرات خوبمون تعریف کنیم.
مخصوصا خنده دارهاش.
قبلش یه خبر خوش بدم، نه نمی گم. باید صبر کنید. می خوام غافلگیر بشید.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۲۸)
#تینا
#قسمت_۲۲۸
ریحانه با شوق شروع کرد به تعریف کردنِ خاطراتش با امیر و شیطنت هایشان.
می خندیدم؛ ولی در دلم آشوب و نگرانی بود.
شاید حتی نمی توانستم، ماجراهایی را که می گفت، تصور کنم. بالاخره هوا تاریک شد و وقت نماز. همه وضو گرفتیم و به نماز ایستادیم.
هنوز الفاظ را به درستی بلد نبودم. هم رنج می بردم و هم شرمنده بودم. ریحانه عمدا بلند می خواند تا من تکرار کنم. بعد از نماز، حس خوبی داشتم. با اینکه مثل آن ها لذت نبردم، ولی خوب بود، خیلی خوب.
هنوز خنکای مزه نمازخواندن، در دلم بود، که صدای زنگ در بلند شد. دیدنِ ساحل، با آن حجاب و چادرِ خوش دوختش، به خنکای دلم افزود.
خودم را به آغوشش سپردم و تا می توانستم، بوسیدمش. متعجب از حرکاتم، با صدای بلند می خندید. بالاخره نشستیم. خانم محمدی و ریحانه سر به سرم گذاشتند و کلی خندیدیم. با وجود ساحل، گویی گمشده ام را یافته باشم، از ته دل می خندیدم. کنارش نشستم و دستش را محکم گرفتم. خیره رفتار و حرکاتش بودم. کلی از خانم محمدی تشکر کردم. بابتِ دعوت کردنِ او.
مرضیه خانم هم مادرانه، محبت می کرد و برایمان از خاطرات جوانی اش می گفت.
بعد از خوردن شام خوشمزه ای که واقعا با اشتها خوردم، کمک کردم و ظرف ها را با ریحانه شستیم. دور هم نشستیم. مرضیه خانم، بافتنی اش را دست گرفت و مشغول شد. با تعجب به دستش نگاه کردم. خندید:
-فکر کنم به بافتنی علاقه داری!
-خیلی قشنگه، چی می بافید؟
-کارها سفارشیه. یه سری کار نوزاد سفارش گرفتم ، برای سیسمونی.
-وای، یعنی برای دیگران می بافید؟
-بله عزیزم. من تقریبا همیشه، یه فعالیت اقتصادی دارم. هیچ وقت بی کار نبودم. حتی اون موقع که شاغل بودم. اصلا بی کاری رو دوست ندارم.
-چقدر خوب.
-دخترم، بی کاری هزار تا آفت داره.
بهتره ما خانم ها هم همیشه مشغول باشیم. البته اگر کاری باشه که توی خونه انجام بدیم بهتره.
هم سرگرمیم، هم کمک خرجی، یا بهتر بگم، در آمد داشته باشیم. الان که خیلی راحت می تونیم، هنرهامون رو توی فضای مجازی به فروش برسونیم. منم عکس نمونه کارهام رو توی فضای مجازی، در کانالم و گروه های مختلف ارائه می دم. همیشه کلی مشتری دارم.
با تعجب نگاهش کردم. "یعنی، مرضیه خانم هم در فضای مجازی فعاله؟" فکر می کردم، اصلا طرف فضای مجازی هم نمی رود.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490