هدایت شده از علیرضا پناهیان
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 یک فرصت ویژه | امکان مشارکت در معرفی امام حسین(ع) به مردم جهان فراهم شد
🔻امسال که امکان مشارکت در پیادهروی اربعین را نداریم، میتوانیم از این طریق به جهانی شدن نام زیبای اباعبدالله کمک کنیم
📎 instagram.com/ngo_arbaeen
@Psnahian_ir
هدایت شده از Arbaeen.ir |رسانه مردمی اربعین
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امسال میتوانیم تمام ثواب و نورانیت پیادهروی اربعین را به دست بیاوریم!
🔻فرصت ویژه ای که معمولا مومنین از آن غفلت میکنند ...
🆔 @ArbaeenIR
📌 www.arbaeen.ir
هدایت شده از طبیبِ جان 🇮🇷
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰همه چیز درباره #حجاب در جامعه
👈متن کامل بیانات امام خامنه ای درباره مسئله حجاب:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39136
⭕️گاهی عمامه به سرها عامل تحریف میشوند و حتی بعضیها عقائد و فرمایشات مقام معظم رهبری را تحریف میکنند!!!
🔸واقعا از عدم تشخیص و بی بصیرتی رنج میبریم😔
#آقامیری #زائری #نصیری #سرلک
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
━━━━━✤ ✾ ⃟✾ ✤━━━━
#داستان_کودکانه
یلدا🌹
صدای خنده بچه ها از حیاط می آمد.
مادر بزرگ کنارِپنجره رفت. لبخند زد و گفت:" خدا را شکر. امروز حالِ یلدا خیلی بهتره."
مادر سینی چای را جلوی پدربزرگ گذاشت. پدر بزرگ گفت:" دستت درد نکنه دخترم."
مادر کنارِ پنجره رفت. یلدا و زهرا عروسک بازی می کردند و می خندیدند.
مادر دستش را روی پهلویش گذاشت.
چشمانش را از درد، بست. به آشپزخانه رفت. داروهایش را برداشت و خورد.
صدای فریاد زهرا را شنید.
با سرعت به حیاط رفت.
زهرا داد زد" خاله، یلدا افتاد."
مادر زود رفت. یلدا را بغل کرد. صورتش قرمز شده بود.
مادربزرگ و پدر بزرگ پشت سرش به حیاط آمدند. مادربزرگ گفت:" یا امام حسین:"
مادر اشک می ریخت. پدر بزرگ جلو آمد.
گفت:" من می رم ماشین رو روشن می کنم. زود بیاریدش."
مادر بزرگ چادرش را سر کردِ. یلدا را گرفت. مادر به اتاق رفت. کیف و چادرش را برداشت. به بیمارستان رسیدند.
دکتر یلدا را معاینه کرد. به او سِرم زد.
به آن ها گفت:" باید مواظبش باشید. باید استراحت کند."
مادر روی صندلی نشسته بود.
پهلویش را چسبید. مادر بزرگ لیوان آب را به او داد.
پدر بزرگ گفت:" دخترم، مواظب خودت باش. تو هم باید استراحت کنی. از عملِ پیوندِ کلیه ات چیزی نگذشته."
مادر بزرگ گونه یلدا را بوسید.
به مادر نگاه کرد و گفت:" یلدا هم باید استراحت کنه. امیدوارم، بدنش کلیه را پس نزنه."
بعد کمک کرد تا مادر رویِ تخت دراز بکشد.
مادر دستش را دراز کرد. دستِ مشت شده یلدا را در دستش گرفت.
با خودش گفت:" ان شاءالله خوب می شه و چند روزِ دیگه جشنِ تکلیفش را می گیرم."
یلدا آرام چشمانش را باز کرد.
به مادر نگاه کرد و لبخند زد.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
دستم به عرشت نرسد جان جانم
با ما، تو را کار نباشد سرو روانم
بی فایده باشد همه شب قیل و قالم
بهتر ز ما هست برایت شاه خوانم
در توشه ندارم عملی در خور یارم
بی عشق و بی توشه چنینم و چنانم
هر شب به تمنای وصالت هستم خدایم
چشمم به یک اشارت مانده تا آسمانم
(فرجام پور)
⛔️کپی ممنوع و حرام است⛔️
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
شبتون بهشت 🌹
درپناه خدا
التماس دعا🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
ریپلی به قسمت اول رمان شبهای بدون او👆👆🌹
هدیه نگاه مهربانتان 🌹
دوستان جدیدالورود خوش آمدید🌹
منتطر نظرات سازنده تون هستم✅
⛔️کپی و فروارد رمان و داستان های کودکانه و دلنوشته ممنوع و حرام است⛔️
بقیه پست های کانال، کپی و فروارد بلا مانع است ✅
🏡💞دلبرکده یک کلبه مهربانی ست ...آموزش صفر تا صد برای هر چه که یک بانو، برای همسرداری نیاز دارد💎
🌺روش های دلبری کردن ملکه (بانو) از پادشاهِ (آقا) خود برای داشتن یک زندگیِ سراسر عاشقانه💑
لینک کانال:
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبح بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄