#گندمزار_طلایی
قسمت 148
نفس عمیقی کشیدم .
تصمیم گرفتم فعلا کاری کنم که از عروسی ملیحه لذت ببرند.واین شب عیدی بهشون خوش بگذره .
تا بعد ببینم خدا چی می خواد.
دوباره برگشتم کنارشون .
هنوز داشتند درد دل می کردند.
یه لبخندی زدم وگفتم:
_خب بهتره دیگه به فکر حنابندون ِ امشب باشیم.
آبجی حالا چی بپوشیم؟😊
بعد هم زدم زیر خنده .
وبحث را کشیدم به عروسی ملیحه .
بعد هم پاشدم گفتم:
_آبجی بیا قبل از رفتن به حنا بندون
سفره هفت سین رو بچینیم.
چقدرخوب شد اومدید اینجا
امشب دور هم سال تحویل رو جشن می گیریم.😊
شب همه اماده شدیم ورفتیم.
خدا رو شکر از عمه خبری نبود.
ملیحه مثلِ ماه شده بود.😍
همه حواسم بهش بود.
وذوق می کردم.
ولی وقتی به یادتنهایی خودم می افتادم بغض می کردم .
جشن به خیر وخوشی تموم شد.
برگشتیم خونه .
و چند ساعت دیگه سال تحویل می شد.
همه چیز را آماده کرده بودم.
و سفره هفت سین را با کمک آبجی چیده بودم.
بچه ها ذوق زده شده بودند.
توی جشن هم کلی بهشون خوش گذشته بود و
توی خونه هم کنارِ سفره هفت سین نشسته بودند. مرتب می پرسیدند.
_کِی عید می شه؟😊
همه سعی می کردیم شاد باشیم.
ولی غمِ درونمون غیر قابل انکار بود.
مخصوصا آقا محمد که کاملا مشخص بود .چقدر داره غصه می خوره.
باید یه کاری می کردم .
پاشدم رفتم اتاقِ بالا و وسایلم را جمع کردم.
وآوردم پائین .
توی یکی از اتاق هاگذاشتم.
بالا دوتا اتاق بود .
ولی می خواستم کاری کنم که احساسِ راحتی کنند.
بعد هم به اندازه کافی رختخواب بردم توی اتاقِ بالا.
از پنجره اتاقم گندمزار رو نگاه کردم که درسکوت و تاریکی شب فرو رفته بود. این اتاق و این پنجره واین گندمزار رو دوست داشتم.
ولی شادی خانواده ام از همه چیز مهم تر بود.
باید پا روی خواسته های دلم می گذاشتم تا دلِ اونها را شاد کنم.
پس با گندمزار وپنجره واتاق خدا حافظی کردم ورفتم پائین .
آبجی رو صدا کردم.
گفتم :
_شما ازاین به بعد اینجا زندگی می کنید
توی خونه خودتون .
پس وسایلتون رو ببر بالا .
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
نمی خواهم دگر بودن به دنیا را خدایا
ندارم در درونم آرزویی جز تو شاها
همی دانم که باید رهسپارم بی تقاضا
رِسَم بر وصل و گردم سبک بال الها
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شبتون بهشت
دلتون آرام
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
سلام صبحتون بخیر وشادی🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرمودند:💚
بار خدایا! حسن و حسین را دوست بدار و دوستداران آن دو را نیز دوست بدار.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#خانواده_متعالی 8 #جلسه_سی_و_پنج 👇👇
ریپلی به جلسه قبل 👆👆👆🌹
✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
جلسه ی قبل درخصوص«« ❤️ محبت و تواضع❤️ »» زن و مرد نسبت بهم صحبت کردیم✅
اما برخی خانمهااشتباه برداشت میکنن
میگن چون همسرم منو خیلی دوست داره
پس هرچی من میگم باید گوش بده😳
عشق رو میارن که ⬅️ اطاعت رو حذف کنن❌😒
🔹چرا زندگی های عشقی ، به نتیجه نمی رسن⁉️
🔹چرا موجب شده خیلیا میگن اصلا عشق دروغه ⁉️
چون تعادل در رفتار زن و مرد نیست❌
اگر زن و مرد یه مدت تعادل در رفتارشون داشته باشن
بعد یه مدتی یه محبتی در دل همدیگه پیدا میکنن
🔹که عشق اغاز زندگیه
واقعا آغازه ... فقط....
💖🌹🍃