✅ذکر استغفار
🔹یک سفر که ایشان مشهد تشریف داشتند، خدا توفیقی به ما داد خدمت ایشان(آیتالله بهجت) مشرف شدیم. به ایشان گفتم:
🔻آقا میشود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد. من فکر کردم ایشان یک دعاهای خیلی طویل و طولانی را میفرمایند.
🔹فرمودند:
🔻«در قبال این ذکری که من دارم به شما میدهم اگر تمام گنجهای عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوهها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما میدهم برابری نمیکند».
🔹گفتم:
آقا بفرمایید چه ذکری هست که اینقدر با همه جواهرات دنیا برابری نمیکند؟
🔹ایشان فرمودند:
🔻«استغفار، استغفار، استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه گنجهایی در این ذکر استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست».
🔹ایشان فرمودند:
🔻«زبانتان وقتی به ذکر استغفار باز میشود، در حقیقت موانع همه بر طرف میشود و حوایجتان هم برآورده میشود. اصلاً استغفار صیقلدهنده روح است، شما را نزدیک میکند به خدا».
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✅آیت الله ناصری(حفظه الله):
🔻یک وقتی خدمت آیت الله بهجت (قدس سره) بودیم. صحبت در همین زمینه ها شد.
🔹فرمود:
🔻«همان اندازه که تصمیم گرفتي کار خوب انجام بدهی، خداوند، یک حسنه براي آن نوشت. اگر آن کار را انجام دادی، ده برابر برای تو می نویسد و اگر انجام ندادی، آن یک دانه را هم قلم نمی زند».
🔻اگر تصمیم بگیري نماز شب قشنگی بخواني، او فوراً برای تو می نویسد؛ ولو خيلي بدون آداب هم خواندی، او دیگر قلم نمی زند. اگر حال نداری نماز شب بخوانی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان. حال آن را هم نداشتی، باز هم سر خود را بگذار روی مهر و بگو: «خدایا! من آمدم؛ کمکم کن.» خداوند، تو را محروم نمی کند.
🔻کسی که خدای به این مهربانی را دارد، سزاوار است که کوتاه بیاید؟ منظور اينكه ما می توانیم پرونده های چندین ساله خودمان را با نیم ساعت یا یک ربع ساعت، يا ده دقیقه كه صادقانه به در خانه خدا برویم، همه آنها را اصلاح بکنیم.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
💢آمرزش برای همه؛ به جز قهرطلبان
✅حضرت محمد(ص):
🌺⇦اعمال مردم ، هر هفته، دو بار در روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه میشوند، و براى بخشیده شدن گناهان مؤمنین، طلب آمرزش میشود؛ به جز #كسى كه میان او و برادر دینیاش کدورتی وجود دارد.
🌸⇦درباره چنین کسانی گفته می شود: تا وقتى که با هم صلح و سازش نكنند، آن دو را رها کنید!
📙 بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۵۳
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از علیرضا پناهیان
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 باکلاستر از غربیها!
🔻ریشهی احساس آرامش در کشورهای غربی
#تصویری
@Panahian_ir
امام رضا علیه السلام
ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﺪ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻭ ﻋﻠﻨﯽ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﺪ
-اخبار و اثار امام رضا ع
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
حتی اگر آسمانها بلند و دور باشند...
✨ آنکه بالای آسمانهاست قریب و نزدیک است...
☝️🏻 دستانت را بسوی او بالا ببر
💔 که زخمها با دعا شفاء مییابند...
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🍃🌸🍃
#مشارطه
#انتقام ، یه مانعِ بزرگ، در مسیر محبوبیت و عزّتِ شماست❗️
🔥 از این مانعِ مشتعل و سوزاننده، عبور کن❗️
خودت و عزتت را یکجا می سوزاند.
🍃🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#داستان_کودکانه
کیفِ پر برکت 🌹
هرا وزهره خواهرهای دوقلو
برای خرید اسباب بازی پول هایشان را پس انداز کرده بودند.
وقرار بودکه با مامان به خرید بروند.
آن روز در مدرسه ،
موقع برگشتنِ به خانه یک موتوری که باسرعت می رفت با فاطمه برخورد کرد.
واو به درون جدول کنار خیابان افتاد.
زهرا وزهره
به کمکش رفتند واورا بیرون کشیدند.
ولی کیفِ مدرسه اش پاره شده بودوکتابهایش روی زمین ریخت.
آنها کتابهایش را هم جمع کردند.
واورا تا خانه رساندند.
فردای آن روز که مدرسه رفتند.
فاطمه کتابهایش را درکیسه نایلونی به مدرسه آورده بود.
زهره وزهرا از او پرسیدند :
پس کیفت کو؟
فاطمه گفت:
کیفم دیگه درست نشد.
ومامانم هم می گه فعلا نمی تونم برات کیف بخرم.
وقتی زهرا وزهر ه به خانه امدند
تصمیم گرفتند که با پولشان برای فاطمه کیف بخرند.
به مامان گفتند:
اجازه می دهی که با پولمون برای فاطمه کیف بخریم ؟
مامان گفت:
بله اجازه دارید.
بعد پولهارا شمردند.
وبا مامان برای خرید کیف رفتند.
در مغازه انواع کیف ها بود.
فروشنده گفت:
کیف های این قفسه خارجی هستند وقیمت بالایی دارند.
وکیف های این قفسه ایرانی هستندو ارزان تر هستند.
کدام را می خواهید؟
زهره وزهرا گفتند :هرکدام که بهتر وقشنگ تره.
فروشنده به طرف قفسه کیف های خارجی رفت.
وقتی کیف را آورد قیمت بالایی داشت.
وپول آنها برای خریدش کم بود.
وگفتند :نه این کیف را نمی تونیم بخریم.
مامان گفت:بچه ها می خواستم خودتون به این نتیجه برسید.
حتی اگر پول کافی هم داشتیم .
من این کیف را نمی خریدم.
کیف های خودتان را ببینید چقدر قشنگ هستند.
آنها ساخت کشور خودمان هستند.
بچه ها گفتند:بله مامان هم قشنگ هستند وهم خیلی محکم .
مامان گفت :پس ما کیف ایرانی می خریم.
هم قیمت مناسب دارد.هم محکم وقشنگ است
بعد از فروشنده خواستند که برایشان ازآن قفسه کیف بیاورد.
مقداری ازپولشان هم ماند .
که با آن به جای اسباب بازی، یک بازی فکری خریدند که بتوانند باهم بازی کنند.
وقتی کیف را به فاطمه هدیه دادند .
او ازدیدنش خوشحال شد.
واز آنها تشکر کرد.
بچه ها داستان خرید کیف را به او گفتند.
فاطمه بیشتر خوشحال شدو گفت:
پدرِ من در یک کارگاه کیف دوزی کار می کرد.
ولی به خاطرِ اینکه مردم جنس ایرانی نمی خریدند.
کارگاه تعطیل شد واو الان مدت هاست بی کار است.
وهمیشه می گوید:
کاش مردم ما از تولیدات خودمان خرید می کردند.
وبچه ها تازه متوجه حرف های مامان شدند .
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون