eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی😊 عزیزم😘 دلهای شما خیلی آماده است که زود نتیجه می گیرید ممنون از محبتتون🌺🌺
خدا را شکر🌺🌺 دلم می خواد به جایی برسه که بیایید و بگید👇 خدا را شکر دارم از زندگی و از کنار همسرم بودن بی نهایت لذت می برم. تا به اینجا برسید کنارتون هستم 👆 و به یاری خدا کمک تون می کنم✅
💞اصلا اگر از زندگی لذت نبریم و احساس ناراحتی و خدای ناکرده افسردگی داشته باشیم خدای مهربان را راضی نکردیم خدای مهربان این همه نعمت را به ما داده تا خوب زندگی کنیم و نهایت لذت را ببریم💞👏👏 پس همین الان از ته ته ته دلتون بگید خدایا شکرت، الحمدلله رب العالمین❤️ خدا جونم دوستت دارم😘 و به خاطر هر چیزی که بهم دادی و هر چه که بهم ندادی شاکرم❤️ خدا جونم عاشقتم😘❤️
🤗خب، سبک شدید؟ احساس خوب پیدا کردید؟ خدا را نزدیک تون حس کردید؟ مهربونیش را حس کردید؟ خب الحمدلله 🌺
همین طور که مشغول تماشا کردن مناظرات هستید مطالب کانال را هم ببینید و نظراتتان را بفرستید منتظریم😊👆
خب ما صبرمون زیاده😊 منتظر می مونم 👌 حالا بریم سراغ دلبرانه امشب👇
😍💞 اقامون ضربان قلبمه🫀 نباشه هلا‌کم🤕 عاشقتم عزیزم😘❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
حتما برای اقایون‌تون بفرستید و نتیجه اش را هم بهمون بگید😍👇 @asheqemola نگران ادامه تدریس سیاستهای زنانه هم نباشید با ما همراه باشید براتون برنامه های خوبی داریم😍👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش همیشه گریه مشکل گشای‌کار بود. کاش می‌شد با گریه کردن، دردها را دور کرد. کاش می‌شد با گریه همه بدبختی‌ها تمام شود و همه خاطرات بد، فراموش شود. اما نمی‌شد. بغضی که سالها روی دلش بود. امروز سر باز کرده بود و چشمه اشکش جوشان شده بود و دلداری‌های مادر هم ساکتش نمی‌کرد. دلش می‌خواست اینجا دور از چشمِ همه .بچه‌ها، فرزاد و دیگران . هرچه دلش می‌خواهد زار بزند. شاید دردهای این چند ساله، که حالا دردِ بی کسی و بدبختی فرهاد هم بهش اضافه شده بود. با این زار زدن‌ها از درونش بیرون بریزد. دلش می‌خواست فراموش کند همه دنیا را و آرزو می‌کرد، کاش با علی رفته بود. کاش در سالهای کودکی رفته بود. کاش اصلا به دنیا نمی‌آمد و شاهدِ این همه دردِ و رنج نبود. از تهِ دل ضجه می‌زد و اشک می‌ریخت پرستار با شنیدنِ صدای گریه‌اش هراسان آمد. به فرشته انداخت و سریع به اتاقِ فرهاد رفت. لحظه‌ای بعد شتابان خارج شد و رفت. مادر آرام فرشته را از خود جدا کرد و با دست‌های گرم و محبتِ مادرانه، اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: _دخترم صبور باش. توکلت به خدا باشه. _خسته شدم مادر . دیگه نمی‌دونم چه کار کنم؟ یعنی خدا می‌خواد من را دل شکسته ببینه؟ آخه این چه سرنوشتیه؟ _فرشته جان از تو بعیده عزیزم. خوددار باش. همه چیز درست می‌شه. صدای پزشکی که به طرفِ اتاقِ فرهاد می‌رفت فرشته را به خودش آورد. _بهتون تبریک میگم دخترم. چی بهش گفتید که برگشت _چی برگشت؟! _بله خدرا شکر مثلِ اینکه نامزدتون تصمیم گرفته برگرده و واردِ اتاقِ شد. فرشته و مامانش هم از جا پا شدند و به سمتِ پنجره شیشه‌ای رفتند که پرستار گقت: آقای دکتر میگن "شما هم تشریف بیارید داخل" وقتی واردِ اتاق شدند. فرهاد با لبخند نگاهی به آنها انداخت و پزشک مشغولِ معاینه فرهاد بود. وقتی کارش تمام شد. با لبخند گفت: _خدا را شکر . به خیر گذشته، از چیزی که می‌ترسیدم. _ببخشید آقای دکتر از چی می‌ترسیدید؟! _راستش دخترم، نگران بودم که خدای ناکرده دیگه هیچ وقت نتونه راه بره . درستِ که ما عملش کردیم ولی به بهبودش زیاد امیدوار نبودم. خدا را شکر جوان قوییه و البته کمکهای شما هم بی‌تاثیر نبود _من؟! _بله دخترم کمک بزرگی کردی حالا با خیالِ راحت درمانش را ادامه میدیم دیگه نگران نباشید. و مادرگفت: _خدارا شکر. خدارا شکر . ممنونم آقای دکتر خدا خیرتون بده. جونِ پسرم را نجات دادید. _نه مادر این لطف خداست . که به پسرتون زندگی دوباره داد من کارم تمام شده میرم. شما می‌تونید پیشش بمونید. فکر می‌کنم به شما بیشتر از من احتیاج داره 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا