eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام،، سلام،،هزاران سلام بر شما خوبان🌺🌺 الهی که تقدیر الهی با خواسته دلتون یکی باشه و همیشه تندرست و شاد باشید💐💐 امروز هم در خدمت اموزگاران عزیز بودیم در طرح اتقان اداره اموزش و پروش. جهت تدریس قرآن البته در فرصت کمی که با این عزیزان داریم سعی می کنم هر آنچه که مفید است برای زندگی خودشون و نحوه رفتارشون با بچه ها را بهشون اموزش بدم. الحمدلله همه دغدغه مند و عالی هستند، اما باید بپذیریم که مهارتهای زندگی را باید آموخت و ما وظیفه داریم علم و تجربه مون را در اختیار دیگر بنده های خدا بگذاریم به امید قبولی حضرت حق و به امید عاقبت بخیری همه💐
سلام عزیز دلم❤️ ممنونم از لطف و محبت شما که همراه ما هستید خدا را شکر که براتون مفید بوده لطفا لینک کانال مون در روبیکا را بدید خدمتشون الحمدلله به لطف خدا و یاری ادمین های عزیز و زحمت کش‌مون کانال های روبیکا سروش تلگرام فعال شده همگی با این ای دی👇 @asraredarun لطفا در پیامرسانهای دیگه نشر بدید اجر همگی با خدای مهربان🌺
سلام گلم🌺 ممنونم که با ما همراه هستید البته فرجام پور هستم😊 خب گلم شما فقط می خونید انجام نمی دید مطمین باشید اگر انجام بدید نتیجه خوبی می گیرید البته نیاز هست که تلفنی باهاتون صحبت کنم و راهکار بدم و همسرتون نیاز به اصلاح مزاج هم دارند
وای چقدر شما خوبید😍👏👏 ممنونم از لطف و محبتتون 🌺 اجرتان با خدای مهربان💐 مطمین باشید شما هم در ثواب نشر این مفاهیم کاربردی شریک هستید👏👏 یک همچین ادمین فعالی برای کانال لازم داریم که کار تبلیغاتمون را انجام بده کسی هست⁉️
امشب دیگه فرصت نشد مطلب براتون اماده کنم مهمان داشتم ببخشید ان شاءالله فردا ادامه مبحث را داریم باور کنید این همه مطلب که توی کانال داریم چندین و چند برابرش را توی دوره داریم کلا دوره که براتون اماده کردم کاملا متفاوته با هر چه که تا حالا آموختید👌
توی دوره صفر تا صد .هر آنچه که لازم هست یک خانم متاهل بداند را اموزش می دم تا دیگه به هیچ دوره‌ای درباره همسرداری و مطالب در این زمینه نیاز نداشته باشید توی این زمینه بیمه تون می‌کنم😊👏 بیمه عمر👌
فقط کافیه همین الان به ادمین مون پیام بدید👇 @asheqemola و با شرکت در دوره ما بقی عمرتون را با عشق و لذت و آرامش بگذرانید👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۵) چند بوق که خورد، جواب داد. "مثل اینکه شماره‌های ناشناس رو بهتر جواب می‌داد. اگر با خط خودم تماس گرفته بودم، عمرا به این راحتی‌ها جواب می‌داد." از خشم دندان‌هایم را به هم فشردم. - الو... الو... - منم تینا. - خب!؟.. - نمی‌تونم حرف بزنم. توی پارک منتظرتم. می‌شه زود بیای؟ - چرا، اون وقت... ؟ - تو رو خدا. باید ببینمت. دارم دیوونه می‌شم. - حالا ببینم... . تماس را قطع کرد. دوباره و دوباره گرفتم ولی دیگر جواب نداد. اگر گوشی خودم دستم بود، حتما به طرفی پرتابش می‌کردم. بغض و خشم و تنفر، همه و همه دست به دست هم داده بودند تا جلوی نفس کشیدنم را بگیرند. چشم‌هایم را روی هم فشردم و آب دهانم را قورت دادم تا بتوانم از آن خانم تشکر کنم. به سمتش برگشتم که متعجب نگاهم می‌کرد. گوشی را دستش دادم و تشکر کردم. سریع رو برگرداندم و از او دور شدم. ظهر بود؛ ولی هوای خنک پاییزی داشت آزار‌دهنده می‌شد. مجبور شدم راه بروم تا از سوز سرما در امان بمانم. بی‌هدف دور تا دور پارک قدم می‌زدم. ساعتی گذشت که صدای موتور سیکلتش را شنیدم. با سرعت به سمتش رفتم. در حال پارک کردن موتورش بود. بی‌اختیار کاغذ مچاله شده را به سمتش انداختم که از کنار صورتش گذشت. لحظه‌ای مکث کرد و دستی به صورتش کشید. اول نگاهی به کاغذ و بعد به چهره خشمگین من انداخت. بغض و خشمم را نمی‌توانستم پنهان کنم، طوری که صدای نفس کشیدنم را می‌شنیدم. به قدری عصبانی بودم که آماده حمله کردن به او شدم. نگاه خونسرد و آرامش حالم را بدتر کرد. پوزخندی زد. - دوباره چت شده؟ هر دفعه یک بازی درمیاری. اینجا چه غلطی می‌کنی؟ دندان‌هایم را روی هم فشردم. - یعنی تو نمی‌دونی من چم شده؟ یا داری مسخره‌ام می‌کنی. جریان مهتاب چیه؟ به کاغد مچاله شده اشاره کردم. با صدای بلند خندید. با این رفتارش عصبانی‌تر شدم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۶۶) دست‌هایم را مشت کردم و دندان‌هایم را روی هم فشردم و با نفرت نگاهش کردم. دلم می‌خواست در دهانش بکوبم و نابودش کنم. به چه جراتی با من چنین می‌کرد؟ نفس‌م را با حرص بیرون دادم. سر تا پایم را بر انداز کرد و نگاهش روی مشت‌های گره کرده‌ام ثابت ماند. دوباره خندید و بعد از چند ثانیه سکوت حرفی زد که مثل یخ در آن سرمای پاییزی وارفتم و آب شدم. نابود شدم و از بین رفتم. بدنم سست شد و روی زمین افتادم و او رفت. مثل همیشه تنهایم گذاشت و رفت. اشک از چشم‌هایم جاری شد. قلبم ایستاد و نفسم تنگ شد. نمی‌توانستم نفس بکشم، چه رسد به فریاد زدن. فریادی که در پشت بغضِ گلو‌گیرم، حبس شده بود و راهی برای بیرون آمدن نمی‌یافت. چند عابری که از کنارم رد شدند، با ترحم نگاهم کردند و سری تکان دادند و رفتند. هیچ‌کس نمی‌دانست که درونم چه می‌گذرد و چه بلایی به سرم آمده. لحظه‌ای نفسم در سینه حبس بود و فقط خیره به مسیر رفتنش بودم. شوکه شدم. بغض داشتم. شاید هم مرده بودم. آری من مُردم. تمام شدم. حتی دیگر (تینا، دخترک تنهایی) نبودم. اصلا من، من نبودم. از اول بودنم اشتباه بود. از روز اول زندگی نکردم. من مرده متحرکی بودم که باید زودتر تکلیف خودم را روشن می‌کردم. به سینه‌ام فشار آوردم و با زحمت نفسم را بیرون دادم و پشتِ سرش، فریاد زدم. فریادی که شاید نجات‌بخشِ نفس حبس شده‌ام بود. فریادی که در تمام فضای پارک، طنین انداخت و همراه باد ملایمِ پاییزی در سر تا سر شهر پیچید ولی کسی نشنید. چنگ به خاک زیر پایم زدم و بلند‌تر فریاد زدم. مثل طفل مادر مرده؛ نه! مادرم نمرده. خودم مردم. برای خودم عزا گرفتم. عزای (تینا، دخترک تنهایی) 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام شبتون بخیر یک خداقوت جانانه به خانم فرجام پور عرض میکنم،خیلی تشکر میکنم از مشاورهاشون که حرف نداره. من با همسرم به مشکل برخوردیم و همیشه فکر میکردم حق با منه که خانم دکتر توضیح دادند برام واشتباهاتم را رفع کردم خانم دکتر در مورد خوراک وطبع بدنم هم توصیه‌های داشتند که خیلی درست خوب بود ممنونم ازتون،ان شا...عاقبت بخیر و سلامت باشید 🌹🌹🌹 . خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 ای دی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490